به گزارش خبرگزاری صداوسیما، فرمانده کل سپاه پاسداران صبح سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ در جمع فرماندهان سپاه در تشریح علل و آثار رویدادهای امنیتی و نظامی اخیر در سوریه نکاتی را بیان داشتند که مهمترین بخش های آن به قرار ذیل است:
نظام سوریه در دوره حاکمیت خاندان اسد [ورای موضوعات مرتبط با ماهیت سیاسی و شکل آن] دارای جهت گیریها و رویکردهای خاصی(در سیاست خارجی) بود. در بین کشورهای عربی در مواجهه با صهیونیسم، درخشانترین و برجستهترین سابقه را داشت. سوریه تنها کشوری است که هیچ یک از طرح های سازش را نپذیرفت و همواره نسبت به آمریکا و رژیم اسرائیل حالت مقابله، تهاجم، دفاع و مقاومت داشت. تنها پیروزی دولت های عربی در جنگهای چهارگانه با اسرائیل(۱۹۴۸ ،۱۹۵۶، ۱۹۶۷و ۱۹۷۳) یعنی آزادسازی استان قنیطره از اشغال و تصرف اسرائیلیها، متعلق به سوریه بود.
از طرفی دیگر همواره کشور سوریه در این سالها پناهگاه جریانات نهضتی و مقاومت اسلامی بود. ضمنا حافظ اسد تنها رئیس جمهور عربی بود که در دفاع مقدس کنار ایران ایستاد. اینها در مسئله نگاه ما به سوریه مهم هستند.
تکفیریها، مدل بازدارنده غربی ها در مقابل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران بودند
چالشهای اساسی غرب و متحدان آنها با جمهوری اسلامی ایران بر سر سه موضوع اساسی «سلب دامنه نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، تحدید و کاهش قدرت بازدارنده موشکی جمهوری اسلامی ایران و نابودی دانش و فناوری و توانمندیهای هستهای جمهوری اسلامی ایران» است.
غربی ها نمیتوانستند با ابزارهای متعارف، سیطره معنوی نظام را حذف کنند. به این متوسل شدند که بدلی شبیه به خود جمهوری اسلامی و انقلاب بسازند. تکفیریها، در حقیقت مدل بازدارنده غربیها در مقابل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران بودند. حدود ۳۰۰ هزار تکفیری را از اقصی نقاط عالم با استفاده از مرزهای ضعیف، به درون سوریه و عراق اینها جای دادند. اینها آمدند در حالی که شعارهایشان در کشتن و قتل عام شیعیان و انهدام همه بارگاهها و مقابر و قبور ائمه اطهار علیه السلام و همه اولیا و انبیا الهی بود. شما دیدید در حجربن عدی، در شهدای صفین و در سامرا، در جاهای مختلف، به هر مقبرهای که نمادی از هویت دینی مسلمانان و به خصوص شیعیان بود حمله میکردند. آدم ها را میسوزاندند. در اسپایکر عراق بود که تقریبا ۲۰۰۰ جوان، دانشجوی نیروی هوایی ارتش عراق را ۲۰۰۰ نفر را در یک روز قتل عام کردند.
مقابله با این جریان های خطرناک تکفیری خدمت بزرگی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران به همه بشریت انجام داد. متناسب با شرایط آن موقع اگر آن اقدامات نبود این اشرار با این آهنگ حمله ای که پیش گرفته بودند، همه بلاد اسلامی را می توانستند تصرف کنند.
خب، اینجا دیگر جایی بود که ما مجبور بودیم که در عراق و سوریه با حضور مستقیم نظامی و حضور مستشاری، همه ظرفیت های ممکن جهان اسلام را بسیج کنیم و از شیوع این پدیده جلوگیری کنیم. در این ارتباط نیروی قدس سپاه این مسئولیت را با فرماندهی سپهبد شهید پاسدار حاج قاسم سلیمانی به عهده گرفت. اگر حاج قاسم نبود، همه آن ظرفیت هایی که آنجا بود همه منفعل میشدند.
مجبور بودیم که نیروهای غیر ضرورمان را از سوریه خارج کنیم
پس از انهدام سیطره داعش ما مجبور بودیم که نیروهای غیر ضرورمان را از سوریه خارج کنیم یعنی به مصلحت نبود که وقتی محیط امن شده و ارتش سوریه خود خطوط دفاعی را بر عهده گرفته و قادر به تامین امنیت است و علاقمند هم هست که ایران در حجم وسیع در آنجا باقی نماند و بهانه های سیاسی و تبلیغی به دست معارضان دولت سوریه ندهد، جمهوری اسلامی ایران و خصوصاً سپاه در حداقل ضرورتها در سوریه باقی بماند. به هر شکل ممکن آنجا را سبک کردیم و با این وضعیت ما وارد یک روندی شدیم به نام آستانه که مبتنی بود بر کنترل طرفهای درگیر برای استمرار آتش بس و برقراری امنیت در سوریه.
ما در طی این مدت ۱۳ سال تلاش کردیم که حزب الله لبنان و نهضت فلسطین را از وابستگی و اتصال جغرافیایی در پشتیبانی به خودمان تا حدود زیادی مستقل کنیم. یعنی استقلال و خود اتکایی جریانات مقاومتی که در تعامل با ما بودند، همیشه جز سیاست مسلم ما بوده است. هرچند در این مسیر(پشتیبانی) بعضی ها فکر میکردند که اسرائیلیها به ما حمله میکنند ولی ما به آنها حمله نمیکنیم. در حالی که این واقعیت نداشت، ما هیچ عملی از صهیونیست ها را در هیچ مقیاسی واقعاً در همین دوره هشت ساله بدون پاسخ نگذاشتیم.
توقع از ایران برای جلوگیری از سقوط
بعضی ها انتظار دارند ما به جای ارتش سوریه میرفتیم و میجنگیدیم. آیا این منطقی است که ما همه سپاه و بسیج را برای نبرد در یک کشور دیگری درگیر کنیم، در حالی که ارتش آن کشور تماشاچی ماجرا است. از طرفی همه راههای انتقال ما را به سوریه بسته بودند. واقعاً شبانه روز نظام در تلاش بود که هرچه میتواند کمک کند. ما باید با واقعیت های سوریه زندگی کنیم. ما به واقعیت ها نگاه میکنیم و بر اساس حقایق عمل میکنیم. البته من این را با افتخار به همه شما عرض کنم، آخرین کسانی که خط(مقاومت در سوریه) را ترک کردند بچه های سپاه بودند. آخرین فردی که این میدان را ترک کرد یک پاسدار بود. راهبردها باید به اقتضای شرایط تغییر کنند. ما با سکون و ثبات در راهبردها نمی توانیم مسائل متعدد جهانی و منطقه ای را حل کنیم.
تسلط اطلاعاتی ایران و هشدار به دولت و ارتش سوریه
از ماه ها پیش(از تحرکات مسلحین و تکفیریها) مطلع بودیم. حتی برادران ما توانسته بودند با استفاده از شگردهای اطلاعاتی، محورهای حمله اینها را پیدا کنند و به سطح سیاسی و نظامی سوریه منتقل کنند ولی چون اراده تغییر، جنگ و استقامت در آن مفهوم حقیقی خودش وجود نداشت، متاسفانه این اتفاقی که شما ملاحظه کردید صورت گرفت. در مقابل حزب الله را ببینید که با یک نبرد عاشورایی واقعاً توانست از زیر این آوارهای سنگین بمبارانها خودش را بیرون بکشد و دوباره بتواند قدرت ایمان را در یک صحنه واقعاً نابرابر نشان بدهد.
خدای متعال را سپاسگزاریم، جبهه مقاومت از وابستگی به جغرافیای ما مستقل شده است. حزب الله همچنان باقیست، زنده است، پرطراوت است. چهره رژیم صهیونیستی با نفرت سیاسی در جهان توام شده است. اینها به هر شکل شکست های بزرگی است.
ما منطق سیاسی قوی برای جنگیدن داریم
برخی در محافل سیاسی، روشنفکری و در میان عموم مردم دارند ترویج میکنند که نظام جمهوری اسلامی ایران بازوان منطقهای خود را از دست داده است. نه، نظام بازوانش را از دست نداده است. ما برای نبرد با کفار بر اساس ظرفیتها و استعدادهای درونی خودمان داریم تصمیم میگیریم و عمل میکنیم. ما منطق سیاسی قوی برای جنگیدن داریم، مشروعیت قوی برای دفاع داریم. یک ملت بزرگ داریم برای ایستادن. یک رهبر بزرگ داریم برای ارائه تدبیر و الهام بخشیدن. نیروهای مسلح قدرتمندی داریم. دست نخورده باقی ماندند. ما اگر ضعیف شده بودیم که وعده های صادق را انجام نمیدادیم.
الان هم مسیرها برای پشتیبانی جبهه مقاومت باز است. این نیست که همه مسیرها منحصر به سوریه باشد. کما اینکه آنجا هم ممکن است کم کم دوباره شکل دیگری به خودش بگیرد.