فرارو- روند کاهش جمعیت در ایران و بی تمایلی به فرزندآوری که یکی از دغدغههای دولت سیزدهم نیز محسوب میشد، اکنون صدای مقامهای دولت چهاردهم را نیز درآورده است. زهرا بهروز آذر، معاون رئیسجمهور اخیرا در این باره گفته است: «با روند فعلی، ایران در سال ۱۴۸۰، ۳۰ میلیون نفر جمعیت خواهد داشت.» اما چرا دولتهای مختلف در این خصوص موفق نیستند؟
به گزارش فرارو، اخیرا، نمایندگان مجلس، دولت را مکلف به پرداخت ۳۵۰ همت تسهیلات ازدواج، فرزندآوری و ودیعه یا خرید یا ساخت مسکن کردند. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت نیز گفته است: «در سال ۱۴۰۱، ۸۴.۳ درصد از وامهای پرداخت شده به کسب و کارها و ۱۵.۷ درصد به خانوارها اختصاص یافته است.» با استناد به سخنان مهاجرانی، با توجه به افزایش وامهای تکلیفی مانند وام ازدواج و وام فرزندآوری، در آبان ۱۴۰۳، سهم وامهای پرداخت شده به خانوار به ۲۳ درصد و به کسب و کارها به ۷۶ درصد رسیده. این تغییر نشاندهنده افزایش سهم پرداخت وام به افراد است.
با همه این تلاشها باز هم سخنان بهروزآذر زنگ خطر را برای عدم تمایل خانوادههای ایرانی به فرزندآوری به صدا در میآورد. با توجه به این شرایط پرسشهایی در خصوص علل عدم اثربخشی طرحهای مالی و آینده کشور مطرح است. مرتضی افقه، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتوگو با فرارو، به این پرسشها پاسخ داده است:
مرتضی افقه به فرارو گفت: «تقلیل دادن ترویج فرزندآوری و مسائل فوق العاده پیچیده اجتماعی و فرهنگی جامعه به مسائل اقتصادی، ناشی از سطحی نگری و نابخردی است. نابخردی از آن جهت است که تصور میشود با چند فرمول اقتصادی ساده میتوان نرخ جمعیت را افزایش داد. این ایدهها و سخنان در شرایطی مطرح میشود که برای ازدواج، تامین سرپناه مناسب، یافتن شغل مناسب و ایجاد شرایط مالی که بتواند هزینههای زندگی امروز در شهرهای بزرگ را تامین کند، با یک وام جزئی، اصلا قابل تحقق نیست. برای فرزندآوری، در همان مرحله اول فرزندآوری که ازدواج است، مشکل وجود دارد و وامهای ازدواج نمیتواند از پس شرایط موجود بر بیاید. اما این فقط اول راه است. درواقع حتی اگر از این مرحله نیز عبور شود، این وامهای کوچک نمیتواند از پس بقیه مراحل زندگی مشترک بربیاید. مشکل ازدواج نکردن جوانان که فقط به همین یک مرحله محدود نمیشود که بگوییم وام بدهیم که جوانها ازدواج کنند. مشکل جوانان بسیار پیچیده است و شاید آن چه ساده است، این باشد که افراد سطحی نگر و ناپخته در حال برنامه ریزی برای هدردادن منابع کشور هستند.»
وی افزود: «متاسفانه در حوزه مسائل حساس کشور مثل همین بی رغبتی جوانان به فرزندآوری، هیچ کار علمی و مبتنی بر حقایق جامعه انجام نمیشود. نکته دیگر این است که ماهیت کاهش جمعیت در کشورهای اروپایی و ماهیت کاهش جمعیت در کشور ما دقیقا در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارد. در کشورهای پیشرفته، بهبود بسیار بالای رفاه باعث شده به این مرحله برسند که تمایلی به فرزندآوری نداشته باشند. کشوری مثل ایران، درست نقطه مقابل این مسئله است. در کنار مسائل فرهنگی و اجتماعی که مانع از علاقه افراد به فرزندآوری میشود، بخش قابل توجهی از مشکل، ناشی از فقر و بیکاری و تورم است. این مشکلات با فرمولهای اقتصادی سطحی و کلیشهای جبران نمیشود، بنابراین، ضمن این که هشدار همیشگی این است که جمعیت جوانان کاهش و جمعیت میانسالان و کهنسالان افزایش پیدا میکند، اما، باید به این نکته توجه کرد که نه همه چیز در اقتصاد خلاصه میشود و نه این نوع نسخهها و راهکارها پاسخگوی شرایط کشور خواهد بود.»
این استاد اقتصاد در ادامه گفت: «باید پذیرفت که مردم امروز، مردم سالها پیش نیستند. مسائل فرهنگی و اجتماعی متحول شده است، شبکههای اجتماعی به عنوان بستری برای تغییر شناخته میشوند ولی ظاهرا آقایان تصمیم گیر، بیشتر مایلند به دنبال سادهترین روشها باشند که معمولا به جای تاثیرگذاری، منابع باارزش کشور را هدر میدهند. باید به این موضوع هم توجه کنیم که اکنون با دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد که مردم را با وعدههای اقتصادی ترغیب به فرزندآوری میکرد نیز بسیار متفاوت است. دوره احمدی نژاد، یک دوره وفور درآمدهای نفتی بود که تجربه آن در کل تاریخ کشور تکرار نشد، چرا که بیشترین درآمد نفتی را در دوره احمدی نژاد داشتیم. ضمن این که مشکلات و تنشها و اضطرابهای اجتماعی ناشی از آینده نیز در شرایط فعلی چند برابر شده است. حتی اگر یک خانواده از تمکن مالی کافی برخوردار باشد، مدام نگران این است که افق زندگی آینده او و فرزندانش با توجه به تحریم ها، تنشهای منطقهای و ... چگونه خواهد بود. مجموعه این عوامل، بسیاری از افراد را نسبت به آینده نگران میکند.»
وی افزود: «شرایط اقتصادی به حدی وخیم است که تاثیرگذاری مشوقهای دولت فعلی، نسبت به مشوقهای دوران احمدی نژاد، تقریبا هیچ اثری ندارد یا اثر حداقلی دارد. تورم دوران فعلی نیز نسبت به تورم دوران احمدی نژاد چندین برابر شده است. افراد شاغل نمیدانند که حتی حقوقی که اکنون میگیرند برای ماه آینده هم کفاف میدهد یا خیر، چون نرخ تورم روند افزایشی دارد. همه اینها باعث شده است که عموم مردم در برنامه ریزی برای فرزندآوری مستاصل باشند یا فرزندآوری را در ذهن خود منتفی کنند. بسیاری از جوانان امروز ترجیح میدهند، ازدواج نکنند و این موضوع دیگر مردانه نیست، بلکه زنان جامعه نیز از تعلق و وابستگی خانواده فراری شدهاند. خیلی چیزها در جامعه عوض شده، اما ظاهرا تصمیم گیرندگان نمیخواهند از تغییرات مطلع شوند.»