به گزارش "ورزش سه"، پیام تبریک رونالدو برای میزبانی جام جهانی عربستان که یک دهه بعد برگزار خواهد شد، واکنش هایی منفی در کشورش پرتغال داشت به خصوص وقتی این را با پیام تبریک او برای میزبانی جام جهانی ۲۰۳۰ پرتغال مقایسه می کنیم.
در همین رابطه روزنامه آبولا متنی انتقادی علیه رونالدو منتشر کرده است، در این متن به قلم روی آلمیدا آمده است:
من یکی از پنجاه هزار نفری بودم که در آن شب گرم آگوست ۲۰۰۳ در افتتاحیه ورزشگاه ژوزه آلوالاده حضور داشتند و شاهد تولد یک افسانه بودم، یک بازیکن منتخب برای ستاره شدن و کسی که قرار بود نسل خود را تحت تأثیر قرار دهد و وارد تاریخ فوتبال شود.
این تاریخ، من را به یاد یک پرتغالی دیگر میاندازد، در دورانی که دستاوردها بر روی نوار یا فیلم ضبط میشد و مدت زیادی طول میکشید تا جهانی شود. در اواخر دهه هشتاد یا اوایل دهه نود به مسکو، بوداپست، بخارست، هلسینکی یا ماکائو میرسید و اولین کلمهای که میشنیدید جادویی و واقعاً جهانی بود: اوزهبیو.
در آن زمان، افتخار به اندازه معقولی بازتاب داشت و رشد میکرد، به همان اندازه که همکاران برزیلی یا آرژانتینی درباره پله یا دیگو آرماندو مارادونا صحبت میکردند.
یکی مثل پله، با تواناییهای فوقالعادهاش که او را قهرمان جهان کرد، در حملات فوقالعاده به سمت دروازههای حریف و در سادگی رابطهای که با همه داشت، مطمئن و آگاه از ریشههایش، فروتنانه، تخیل هواداران فوتبال را پر میکرد.
دیگری، مارادونا که هرچند پرحاشیه و مشکل ساز بود، اما با ۱۶۵ سانتیمتر قد، نبوغش را به نمایش میگذاشت و زمین فوتبال را به یک نمایش دائمی از جادو، غیرقابل پیشبینی بودن و استعداد تبدیل میکرد. دو نفر از بزرگترینهای تاریخ، مانند اوزهبیو، و برخی دیگر که شاید به دلیل جزئیاتی به قله فوتبال نرسیدند.
اما به شب ۳ آگوست ۲۰۰۳ برگردیم. یک رویاپرداز دیگر فوتبال، خلاق، سریع و متفاوت از دیگران ظهور کرد. او جهان را مسحور کرد، در عصری که سرعت و انتشار اخبار و واکنشها مشخصه قرن بیست و یکم است. او با درخواست صریح بازیکنان منچستر یونایتد از الکس فرگوسن راهی اولدترافورد شد.
اینگونه بود که داستان افسانهای یک جوان فروتن از مادیرا، که از خیابانها برخاسته و جهان را مسحور کرده بود، آغاز شد.
کریستیانو منحصر به فرد است. همیشه از او انتظار بیشتری میرود، تا زمانی که بازنشسته شود.
در طول سال هایی که تاکنون زندگی کردهایم، آموختهایم که بسیاری از اوقات، دیپلماسی ورزش، که بر پایه ارزشهای محکم کرامت و تواضع بنا شده است، بهتر از توافقات، معاهدات یا امضاهای سیاستمداران یا دولتمردان است. یک بازی فوتبال بیشتر از یک سال گفتگوهای سیاسی تأثیر دارد و یک گل می تواند یک کشور را دگرگون کند.
اگر بیست و یک سال پیش به شما میگفتم که پرتغال در آستانه برگزاری یک جام جهانی فوتبال است، همه به خود میخندیدیم و مطمئن بودیم که اگرچه سناریوهای غیرممکن وجود ندارد، اما این مورد قطعاً در زمره موارد کاملاً غیرمحتمل قرار دارد.
در آن زمان، در آستانه یورو ۲۰۰۴، ما به وضوح در اوج امکانات خود بودیم و این نیز لحظهای برای جشن گرفتن بود، نتیجه کیفیت سازمانی، دیپلماسی ورزشی و اراده مشترک یک گروه گسترده از افراد (اکثراً ناشناس)، اما با عملکرد خود در حافظه آینده یک ملت باقی ماندند.
این هفته، در روزی که غیرممکن به واقعیت تبدیل شد، پرتغال در یک اتحاد تاریخی (با اسپانیا و مراکش)، مرحله نهایی یک جام جهانی فوتبال را میزبانی خواهد کرد.
در واکنش به این اتفاق بزرگ، از کاپیتان نابغه و نمادین تیم ملی پرتغال انتظار دیگری می رفت، لحظهای از همبستگی، شادی و تجلیل از همه چیزهایی که در واقعیت، او تلاش کرده و موفق شده در ۲۳ سال گذشته برای پرتغال انجام دهد.
از او یک بیانیه مختصر و مناسبتی داریم که با توجه به اهمیت خبر، شگفتانگیز است، اما بلافاصله توجیه میشود. زیرا کشوری که رونالدو، بزرگترین نام ورزش پرتغال در سالهای اخیر در آن حضور دارد و بازی می کند، نیز به عنوان میزبان جام جهانی ۲۰۳۴ اعلام شده است.
از کاپیتان پرتغال، پرچمدار آرزوهای میلیونها هموطن در طول بیش از دو دهه، فقط نیاز داشتیم که این را بشنویم: بهترین جام جهانی تاریخ جامی خواهد بود که کشورم سازماندهی خواهد کرد. نمایانگر تلاشی از استعداد، کیفیت، شناخت، انرژی مثبت و انگیزه یک ملت.
اما نه. در همان روز از زبان او فهمیدیم که در واقع، ده سال دیگر، در عربستان، بهترین جام جهانی تاریخ را خواهیم داشت. پیامی که من و احتمالا بسیاری را در پرتغال ناامید کرد، رونالدو حالا نه سفیر کشورش، که نماینده عربستان است.