تعارف، پوشیدگی و نهان روشی از عناصر اصلی روحیه و منش ما ایرانی هاست که در حد و حدود خود فضیلت است اما وقتی که از حدود روابط متقابل بین فردی خارج می شود و در سطح گسترده اجتماعی، به ویژه سطح حکمرانی جاری می شود معلوم نیست چندان هم فضیلت به شمار آید چرا که به نادیده گرفتن و پوشیده داشتن مشکلات و به تعویق انداختن آنها یا توسل به راهکارهایی نامعلوم و غیر عقلانی منجر می شود.
از این منظر مساله ناترازی در انرژی به خصوص برق و گاز فقط از زاویه مدیریتی قابل تحلیل نیست بلکه مانند قریب به اتفاق پدیده های انسانی ریشه در فرهنگ و عادات دیرپا هم دارد. ما ایرانیان نوعا در طرح شفاف و صریح و به موقع مشکلات و چاره جویی عقلانی آن دچار ضعف هستیم. نتیجه آنکه مشکلات همواره به تعویق می افتند و رفته رفته با انباسته شدن مشکلات حل نشده بحران می آفرینند.
جدا از روایت قدیمی مربوط به مقاومت مجلس هفتم ( با هدف حمایت از معیشت مردم و طبقات ضعیف) در برابر آغاز افزایش تدریجی قیمت های حامل انرژی برای رفع ناترازی هایی که در آن زمان کارشناسان دولتی پیش بینی کرده بودند و این امر تحت الشعاع همان روحیه و منش مذکور قرار گرفت ( رقابت های سیاسی و شعارهای سیاسی را نادیده می گیریم) امروز نیز ظاهرا به مشکلات واقعی و تحمیل شونده در این حوزه ها از همان دریچه سه گانه تعارف و پوشیده داری و نهان روشی نگاه می شود.
ابتدا دولت از ناممکن بودن ادامه این وضع می گوید و اعلام می کند برای رفع ناترازی های شدید برق و گاز ، خاموشی های با اعلام قبلی در دستور کار است اما در ادامه یا با تغییر نظر خود یا فشار بیرونی که هر دو ناشی از همان روحیه و منش ما ایرانی هاست ( خوبیت ندارد؛ دیگران- احتمالا رقبایمان- چه می گویند؟! برای جمهوری اسلامی خوب نیست که برق و گاز را هم نتوانیم تامین کنیم- و قس علیهذا که در همه دولت ها به خصوص دولت قبل هم شاهد این منش بوده ایم ) ، دوباره اقدام به ادامه رویه قبلی ( عدم خاموشی برای شهروندان به هر قیمت) کرد و حالا با گذشت کمتر از یک ماه دوباره به خاموشی، این بار اما بدون اعلام قبلی یا اعلام یک خط در میان، روی آورد!
رفتار دولت و دولت های ما در حکمرانی مانند پدری دلسوز است که با هدف حفظ آرامش خانواده به شکل غیرعقلانی و غیرواقع بینانه ای مشکلات را تخفیف می دهد و بدون توجه به دخل و خرج خود را دچار دردسر می کند. البته تشبیه «پدر دلسوز» برای توصیف رفتار دولت ها در همه زمینه ها کامل نیست، «پدر ولخرج دارای عقل ضعیف معاش و مدیریت » شاید توصیف گویاتری باشد اما برای شرح برخی جنبه های دیگر ریشه ای حکمرانی ما تمثیل کارآمدی است. در هر دو حال نتیحه یکی است: نه فقط طبقات ضعیف، بلکه عموم شهروندان از مشکلات خل نشده و گیج کننده متضرر می شوند.
خلاصه، دولت محترم باید از خود بپرسد اگر مشکل ناترازی برق و گاز واقعا جز با خاموشی و قطعی موقت درمان نمی شود آیا خاموشی با اعلام قبلی و قابل برنامه ریزی برای شهروندان به شرط تعهد دولت به رفع مشکل در بازه زمانی خاص قابل دفاع تر از بی برنامگی و به تعویق انداختن مشکل ناترازی و وصله پینه کردن آن نیست؟! این وصله پینه کردن مشکلات تا کی باید ادامه پیدا کند؟!