به گزارش خبرگزاری صداوسیما، محمدرضا نوروزبیگی، تهیه کننده و کارگردان مستند «آلبوم خانوادگی من»، با حضور در استودیو شبکه خبر درباه وجه تمایز این مستند با مستندهایی که به مسایل فلسطین میپردازند گفت: نکتهای که وجود دارد اکثر کارهایی که به مسئله فلسطین میپردازد از نگاه تاریخ سیاسی این مسئله را بررسی میکند و به انسان فلسطینی و مصائبی که باعث درد و رنج این انسانها شده کمتر پرداخته شده است، ما تلاش کردیم در «آلبوم خانوادگی من» در قالب قصه این مسایل را بازگو کنیم و این قصهای هم که میگویم عنصر خلاقیت هم اضافه کردیم و بین تعدادی زیادی از عکسهایی که در این سالها از اوایل قرن گرفته شده ارتباطی برقرار کردیم بدون اینکه اینها با هم ارتباطی داشته باشند و این عنصری است که ما را به مستند روایی نزدیک کرده است. ما بخشی از ایده خود را از کتاب «فراتر از واپسین آسمان» از ادوارد سعید گرفتیم، یعنی عکسهایی را یکی از دوستانش میگیرد و او شروع می کند به شرح دادن این عکس ها و یک کار دیگهای هم است که دوستانی که مستندساز هستند میشناسند به اسم «اسکله» از کریس مارکر مستنیاز فرانسوی که اونجا هم با عکس، یک قصه آخرالزمانی را روایت کرده، از این دو تا کار به این نتیجه رسیدیم که در رابطه با فلسطین هم این کار را انجام بدهیم و نزدیک شویم به مردم فلسطین.
وی درباره پژوهش کار گفت: پژوهش کار، کار سخت و سنگینی بود، ما کلی عکس دیدیم که این خانواده را چطوری میتوانیم ترسیم بکنیم بالاخره نیاز است که شباهت چهره وجود داشته باشد بین اعضای خانواده، تعداد زیادی عکس دیدیم از فلسطین در دورههای مختلف تا رسیدیم به این اینکه بتوانیم یک قصهای را روایت بکنیم. نکته بعدی برای اینکه مخاطب نزدیک شود به عکسها، این بود که دست نوشته اضافه کردیم به کار، گفتیم این عکسها پشت شان یک دست نوشتههایی وجود دارد که قصه ما یا حداقل بخشی از قصه ما از این طریق روایت میشود.
وی در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه کار مبتنی بر حقیقت است گفت: ما خانوادهای که داریم روایت میکنیم سال ۱۹۴۸ شبیه تعداد زیادی خانواده فلسطینی رانده میشوند از فلسطین و این طبق منابع تاریخی چیز عجیب و دور از دسترس نیست برای مخاطب که درک بکند و ما به نوعی تکیه کردیم بر کارهایی که قبلا ساخته شده و تاریخ سیاسی را برای مخاطب روایت کردن، بنا گذاشتیم بر اینکه مخاطب بخشی از ماجرا را میداند خودمان هم در کار بخشی از تاریخ را روایت کردیم اینکه مرزش تا چه اندازه است، ما داریم قصهای دروغین میگویم این نیست، طبق منابع تاریخی این وجود دارد و نگاهی داشتیم به آن افسانهای که صهیونیستها همواره به آن استناد میکنند «سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین» و ما اینجا خواستیم اعلام کنیم این سرزمین ملتی داشته و به عمد در منابع تاریخی صهیونیستها آن را انکار میکنند.
وی گفت: ناگفتهای که ما بهش اشاره کردیم شاید در کارهایی دیگر کمتر به آن توجه میشود اینکه این ملت وقتی از فلسطین رانده میشوند هر کدام سرنوشت عجیب و غریبی پیدا میکنند و تلاش میکنند در واقع این مردم خودشان را در مرزهای کشورهایی دیگر تعریف بکنند و این معضل بزرگی میشود برای این جامعه رانده شده و خیلی از خانواده از هم پاشیده میشوند. خود ادوارد سعید نمونه این ماجراست، اتفاقی که براش اتفاق میافتد اینکه از فلسطین میرود و بعد از چندین سال بر می گردد. تلاش کردیم به نوعی چهرههای مشهور فلسطین را نشان دهیم مثل محمود درویش و ناجی علی.
وی به لحاظ پرداخت کار گفت: ما کارمان را با رویا شروع میکنیم یعنی شخصیت اصلی ما سعید یک رویایی میبیند و میگوید که من چند شب خواب عجیبی میبینیم، خواهر میگوید که این ادامه دارد و تکمیل میشود، انتهای کار این خواب تکمیل میشود و دایی این شخص که به نوعی در انتفاضه اول شهید میشود می گوید برای روز پیروزی عکسی از آن روز وجود دارد در آلبوم و اینطور روایت کردیم ابتدا یک رویا و انتها رویایی که به نوعی تعبیر میشود.