به گزارش خبرآنلاین ، در حالی که جامعه با مشکلات اقتصادی و اجتماعی جدی روبهروست، چنین تحلیلهایی نه تنها به بهبود اوضاع کمک نمیکند، بلکه به فرار از مسئولیتپذیری دامن میزند. روزنامه هم میهن نوشت: لاریجانی با اشاره به مسئله حجاب در کشور، آن را بخشی از یک «پروسه دقیق و حسابشده» توصیف کرده و تأکید کرده است که نگاه به این موضوع نباید با مسائل معیشتی مردم گره بخورد.اما این تفکیک، با واقعیتهای اجتماعی امروز جامعه ایران در تضاد است. میان معیشت مردم و مسائل فرهنگی مانند حجاب، ارتباط مستقیمی وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
لاریجانی همچنین با اشاره به قانون عفاف و حجاب، از «خاکریز عقبنشینی» در این حوزه سخن گفته است. اما اگر قوانین گذشته در این زمینه موفق بودهاند، چرا امروز شاهد چالشهای گستردهتری هستیم؟ تحمیل رویکردهای سختگیرانه در موضوعاتی نظیر حجاب، به جای تأثیرگذاری مثبت، تنها به افزایش نارضایتی و شکاف میان مردم و حاکمیت انجامیده است.
لاریجانی در بخش دیگری از اظهاراتش، نظریه مقاومت را به عنوان یکی از پایههای انقلاب اسلامی معرفی کرده و به نقش آن در برابر سلطهجویی مستکبران اشاره کرده است. با وجود اهمیت این دیدگاه، باید این پرسش را مطرح کرد که مقاومت تنها در سطح نظامی و سیاسی خلاصه میشود یا نیازمند تقویت پایههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز هست؟
در شرایطی که کشور با مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی دستوپنجه نرم میکند، چگونه میتوان این نظریه را بدون تقویت داخلی اجرا کرد؟ آیا صرف اتکا به «تئوری استقلال» و عدم توجه به بهبود معیشت و رفاه عمومی، میتواند در بلندمدت موفقیتآمیز باشد؟
در بخش دیگری از اظهارات خود، لاریجانی به سیاست خارجی پرداخته و مدعی شده که ایران «بیدلیل به برجام متعهد بود». این موضع، اگرچه در نگاه اول انتقادی به نظر میرسد، اما فاقد عمق تحلیلی لازم است. برجام، علیرغم تمام نقدهایی که به آن وارد است، تلاشی بود برای کاهش فشارهای اقتصادی و ایجاد تنشزدایی در عرصه بینالمللی. اینکه پس از اجرای تعهدات ایران، نتیجه مطلوبی حاصل نشد، به معنای بیفایده بودن اصل توافق نیست، بلکه ضعف در برنامهریزی و بهرهبرداری از فرصتهای دیپلماتیک را نشان میدهد.
لاریجانی همچنین در تحلیل تحولات سوریه، آن را نتیجه توطئههای خارجی دانسته و گروههای سلفی را دستپرورده اسرائیل معرفی کرده است. این رویکرد، اگرچه ممکن است در بخشی از تحلیلها صحیح باشد، اما نادیده گرفتن پیچیدگیهای تحولات منطقهای و نسبت دادن تمام مشکلات به «دشمن خارجی»، از بررسی دقیق و انتقادی عملکرد داخلی جلوگیری میکند.
اظهاراتی از این دست، نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه با ارائه تحلیلهای ناقص و سادهسازی مسائل، بیشتر به تداوم وضعیت موجود دامن میزند. برای عبور از بحرانهای اجتماعی و سیاسی، نیازمند رویکردی جامع، علمی و شفاف هستیم که در آن، مسئولیتپذیری داخلی به جای شعارهای کلیشهای در اولویت
23302