گرچه نگاهی به روند مصاحبهها و سخنرانیهای او طی ماههای گذشته، غالببودن فضای سیاسی بر اتمسفر کارشناسی را نشان میدهد؛ اما نگاهی به گزارههایی که او مطرح کرده، در نوع خود قابلتأمل است.
ثابتی که میداند دولت چهاردهم میراثدار ناترازیهای بزرگ و عمیق در حوزه انرژی است، تبعات این ناترازی در دولت جدید را به بیتدبیری دولت ربط داده و برای آن، یک شاهد خیالی تراشیده است. او گفته سال گذشته که کمبود گاز داشتیم، خود آقای رئیسی شخصاً به ترکمنستان رفت و گاز گرفت در حالی که ما بدهی گازی داشتیم.
او معتقد است آن سفر به عشقآباد و تأمین گاز از این کشور، توانست مشکلات را برطرف کند؛ شاید «راهانداختن» این مطالب مبهم مقدمهای باشد بر «جا انداختن» اما برای تنویر افکار عمومی و بررسی اظهارات اشتباه ثابتی، توجه به نکات زیر ضروری است:
۱ – سال گذشته به اذعان جواد اوجی وزیر سابق نفت و مدیران وزارت نفت، کسری گاز بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز بوده است؛ یکی از راههایی که میتوانست این کسری را کاهش دهد، واردات گاز ترکمنستان بود. از قضا دولت گذشته تلاش بسیاری کرد تا قرارداد جدیدی را با عشقآباد تنظیم و اجرایی کند؛ اما در تحقق این مهم باز ماند. از سوی دیگر، این عدم توفیق دولت سیزدهم چندان به چشم نیامد؛ چراکه زمستان سال گذشته، در مقابل پاییز و نه زمستان سال جاری، شبیه به یک بهار بود و بر همین اساس، میانگین مصرف گاز خانگی چندان بالا نبود. بااینوجود، کسری گاز به چشم می زد تا دولت مجبور به قطع گاز صنایع، نیروگاه ها و پتروشیمی ها شود. قطعی گازی که ضرر ۶ میلیارد دلاری به بار آورد.
۲ – موضوع بعدی به بدهی ایران به ترکمنستان ارتباط دارد؛ ماجرای بدهی به روزهایی بر می گردد که ایران به دلیل تحریم و ممنوعیت نقل و انتقال پول نمی توانست پول خرید گاز از ترکمنستان را پرداخت کند. به همین دلیل ترکمن ها از ایران شکایت کردند و با حکم محکمه بین المللی، موفق به محکومیت تهران شدند. در دولت مرحوم رئیسی، ایران به دنبال راهکاری برای پرداخت بدهی خود بود که پیش از این تمهید، قرار شده بود طلب ترکمنستان از محل پول های بلوکه شده ایران در بانک TBI عراق پرداخت شود. در یک مکانیزم بین المللی و حقوق تجاری.
اصولاً رئیسجمهور وقت و دولت ایران، ارتباطی به پرداخت بدهی به ترکمنستان نداشتند؛ زیرا در یک مکانیزم بینالمللی، پول ترکمنها از محل منابع غیرقابلدسترس ایران در عراق پرداخت میشد، چه ایران میخواست و چه نمیخواست؛ بنابراین، موضوع بدهی، هیچ ارتباطی به موفقیت مذاکره با ترکمنستان نداشته و ندارد.
۳ - همه آن چیزی که ثابتی به آن اشاره کرده، به قرارداد سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان مربوط است که این قرارداد، در ابتدای دولت سیزدهم منعقد شد. ترکمنستان که سالها به دنبال صادرات گاز به آذربایجان بود، هیچ راهی جز ایران برای تحقق برنامه اش نداشت. فلذا قراردادی سه جانبه میان ایران، ترکمنستان و آذربایجان امضا شد تا گاز ترکمن ها، از طریق ایران به آذربایجان برود و تهران برای این واسطهگری، بهجای پول، گاز دریافت کند که سهم ایران تنها ۲ میلیون مترمکعب بود. این رقم در برابر کسری ۳۰۰ میلیون مترمکعبی گاز شوخی بیس نیست و فقط برای مصرف ۷ دقیقه روزانه گاز کشور جوابگو است! نکته جالبتر اما اینجاست که همین گاز هم سال گذشته و در تاریخ ۱۲ دیماه از دسترس خارج شد زیرا ترکمنستان تصمیم گرفت جریان گاز را قطع کند. حالا آقای ثابتی از چه چیزی میگوید و معتقدند با گاز ترکمنستان، بحران گازی ختم به خیر شد، اللهاعلم.
۴ – قراردادی که ثابتی به آن اشاره میکند، مربوط به تابستان سال گذشته است که اوجی گفته بود جدای از قرارداد سوآپ، قرار است روزانه ۱۰ میلیون مترمکعب گاز هم از ترکمنستان وارد شود؛ حتی عکس گرفتند و امضا نیز کردند؛ اما ترکمنها با بهانهتراشیهای بسیار در این مسیر حتی پاسخ تماسهای تلفنی ایران را هم نمیدادند تا زمستان گرم سال گذشته، بدون یک مترمکعب گاز ترکمنها پایان بیاید.
قطعاً دولت سیزدهم همه تلاش خود را به کار گرفت تا مجدداً پنجره بسته شده تجارت گازی میان ایران و ترکمنستان را باز کند، حتماً دولت سابق به دنبال تأمین منافع کشور و مردم بوده اما واقعیت، بهروشنی میگوید همه این تلاشها به شکست انجامیده و مطالب نادرستی که آقای ثابتی و امثال او، در باب مدیریت ناترازی گاز اگر نگوییم دروغ، بلکه نادرست و خلاف واقع است.
مخلص کلام آنکه سال گذشته و در زمستان، هیچ گازی از ترکمنستان به ایران نیامد و اگر مردم، بهمانند زمستان ۱۴۰۱ ناترازی را تجربه نکردند، به دلیل زمستان گرمی بود که در کشور حاکم شده بود.
*پژوهشگر حوزه انرژی
2727