هوشنگ مرادی کرمانی در پاسخ به این سوال گفت: متاسفانه مدیران فرهنگی ما، تفکرات و ایدئولوژی خودشان را در آثاری که برای بچهها تهیه می شد، جا میدادند و این به مذاق بچه ها خوش نمیآمد. ما نیاز به نگاه تازهای در صنعت فیلمسازی داریم. در زمان ما، بچهها یا در مدرسه یا در خانه یا در کوچه بودند. کل محیط آموزش آنها در این سه مکان خلاصه می شد.
او افزود: اما امروز هر بچهای یک جهان را مقابل خود دارد و ما هم اکنون در دهکده جهانی هستیم. این بچهها خوراک فرهنگی میخواهند. من همیشه یک مثالی میزنم تحت عنوان اینکه بچه ها بزرگ شدند اما نیمکتهای ما بزرگ نشد. مقصودم از این تشبیه این است که لوازم و ابزار و نرمافزار ما به اندازه فکر و ذهن بچهها بزرگ نشده است.
در ادامه داود امیریان، فیلمنامه نویس حوزه کودک و نوجوان، در پاسخ به این سوال که میتوان با فرمول دهه ۷۰ سینمای کودک را احیا کرد، گفت: آثاری مثل گلنار، دزد عروسکها و... در زمان خود پرفروش بودند، اما مناسب شرایط امروز نیستند و باید دغدغههای نسل جدید شناخته شود. متاسفانه سینمای امروز حتی داستانگو هم نیست.
او با اشاره به اینکه اگر فیلم حداقل داستان و قصهگویی را داشته باشد، دانشآموز و کودک و نوجوان به آن جذب میشود، گفت بر این اساس اولا باید حوزه داستانگویی کودک تقویت شود و از سوی دیگر نگاه تازه در این حوزه جاری شود.
سهیل موفق، از فیلمسازان حوزه کودک و خانواده، گفت: از یک جایی به بعد سینمای کودک جدی گرفته نشد و این باعث شد سینمای کودک به طرح کادر یا دوره یادگیری و آموزش تبدیل شود، یعنی هر کسی میخواست از فیلم کوتاه وارد حوزه سینمایی بلند شود به او پیشنهاد میشد در گام اول وارد سینمای کودک شود.
این هنرمند افزود: اوج درخشش بسیاری از سینماگران مطرح مثل مسعود کرامتی و محمدرضا هنرمند و مرضیه برومند در حوزه سینمای کودک است. این درحالی است که از یک جایی به بعد سینمای کودک کوچک انگاشته شد و این سینما به بیراهه رفت. براین اساس رفته رفته سینمای کودک به منابع دولتی وابسته و از مسیر اصلی خود دور شد.
این فیلمساز حوزه کودک تاکید کرد، با زبان دهه ۶۰ و ۷۰ نمیتوان برای دانش آموز فیلم تهیه کرد، بنابراین ما باید خودمان را بروزرسانی کنیم.
امیریان در بخش دوم گفت وگو تاکید کرد: امروز باید نگاه فانتزی و طنز تقویت شود. باید با سلیقه نسل نو آشنا شد زیرا با نگاههای فراجهانی در دانشآموزان مواجه هستیم و دیگر فضای بستهای وجود ندارد. البته به نظر میرسد با نوعی جوگیری در خانواده ها نیز مواجه هستیم که آثار نامطلوبی برای دانش آموزان به همراه دارد. بنابراین در گام اول باید حرف نسل جدید شنیده شود تا مشکل اصلی کودک و نوجوان درک شود چراکه دغدغه ما با ذهنیت نسل جدید متفاوت است.
سهیل موفق در ادامه بحث گفت: تنها نکته مشترک من و دخترم یک قصه درست و کامل است. بنابراین اگر یک محصول فرهنگی قصه درستی داشته باشد قطعا کودک و نوجوان با آن همراه میشود؛ چرا که زبان مشترک، قصه است.
او ادامه داد: بعضا افرادی که اولویتها را تعیین میکنند بدون آشنایی با سلیقه مخاطب امروز اولویتبندی تولید آثار کودک و نوجوان را انجام میدهند. از سوی دیگر فیلم سازان صاحب اندیشه با سد دریافت بودجه مواجه میشوند. بهعنوان مثال سه فیلم خود بنده که با بودجه بخش خصوصی به سختی تولید شد، محکوم به شکست بود و از سوی نهادهای دولتی حمایت نشد.