به گزارش ایسنا، «سیدمحسن موسوی زاده جزائری» در یادداشتی با عنوان «حمایت غرب از تروریسم؛ هم استراتژی و هم تاکتیک» نوشت: ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ تاکنون همواره درگیر مبارزه با فعالیتهای گروههای تروریستی بوده است. در تمام این مدت گروههای تروریستی با خط مشی و عقاید مختلف با حمایتهایی که از برخی کشورهای منطقه و فرامنطقه ای دریافت می کردند، همواره سعی داشتند تا با انجام انواع اقدامات تروریستی مانند ترور مسئولان و شهروندان عادی، خرابکاری در زیرساختها فضای ترس، ناامنی بر جامعه حاکم کنند. در این نوشتار درصدد هستیم تا فعالیتهای این گروهها در چهار دهه گذشته را بررسی کنیم
تروریسم در دهه ۱۳۶۰
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، تجزیه ایران در دستور کار دولتهای مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفت. در همین راستا میتوان به بروز ناآرامیها در مناطق ترکمن صحرا و کردستان اشاره کرد. در این زمان دولتهای متخاصم سعی داشتند تا با حمایت از گروههای تجزیهطلب زمینه جدایی بخشهایی از ایران اسلامی را فراهم کنند. با این حال بعد از شکست این استراتژی حمایت از گروههایی که وارد مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی شده بودند، در دستور کار آنها قرار گرفت. در راس گروهکهایی که مورد حمایت قرار گرفتند گروهک منافقین بود. سازمانی که با وجود اعلام مبارزه مسلحانه علیه ایران امکان استقرار رهبرانش در کشور فرانسه بدست آورد و همزمان نیز ارتباطات گستردهای با سازمانهای امنیتی کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان و برخی از کشورهای عربی برقرار کرد. این گروهک در زمان دفاع مقدس با ایفا کردن نقش ستون پنجم در پشت جبهه ها سعی داشت تا ایران که در موقعیت جنگی قرار داشت را تضعیف کند.
منافقین در این دهه نقش محوری در حملات تروریستی داشتند. این گروهک در سالهای ابتدایی انقلاب، با ترور رهبران جمهوری اسلامی، نظیر شهید آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور، شهید رجایی، رئیسجمهور و باهنر، نخستوزیر، سعی کرد تا ضربات شدیدی به ساختار حکومت تازه بنیاد جمهوری اسلامی وارد کند. علاوه بر ترورهای فردی، حملات انتحاری و بمبگذاریهای سازمانیافته در اماکن عمومی مانند دفاتر دولتی و مساجد نیز سبب شهادت شهروندان زیادی شد.
دهه ۱۳۷۰
در دهه ۱۳۷۰ ایران اسلامی با مسئله تروریسمهای بین المللی مواجه شد. کشورهای خلیج فارس و آمریکا که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی از گروه های تندرو حمایت میکردند، با عقب نشینی شوروی و فروپاشی بلوک شرق استفاده از این گروهها برای مبارزه با ایران را مورد توجه قرار دادند. این دوره با ظهور گروههایی نظیر طالبان و القاعده در افغانستان همراه بود که تهدیدهای امنیتی را در مرزهای شرقی ایران به همراه داشتند. هرچند این گروهها مستقیما با ایران وارد جنگ کلاسیک نشدند اما حضور آنها در همسایگی ایران، بیثباتی منطقهای را تشدید کرد. در کنار این مسئله استفاده از فضای به وجود آمده برای ایجاد یک جنگ منطقهای توسط گروههای تروریستی علیه ایران هم در دستور کار قرار گرفت. یکی از مهمترین اقدامات تروریستی در این راستا به شهادت رساندن شماری از دیپلماتهای ایرانی در افغانستان بود. هدف پنهان از این اقدام کشاندن ایران به یک جنگ منطقه ای با تروریسم بود تا از این طریق بتوانند انواع گروههای تندرویی را که در دهه گذشته تشکیل شده است را به اسم جهاد با ایرانیها به سمت مرزهای ایران اسلامی گسیل کنند. این نقشه با هوشیاری ایران خنثی گردید.
دهه ۱۳۸۰
در دهه۱۳۸۰ تهدیدات تروریستی علیه ایران شکلی جدید به خود گرفت. ظهور گروههای تروریستی مانند داعش، القاعده و جبهه النصره در منطقه، بهویژه پس از اشغال عراق توسط آمریکا تهدیدات امنیتی جدیدی برای ایران ایجاد کرد. گروههای تروریستی با ایدئولوژی افراطی که سبب ایجاد ناآرامیهای گسترده در عراق شده بودند، ناامن سازی ایران را هم در دستور کار قرار دادند. این گروها سعی داشتند تا در عراق با ترور افراد متمایل به جمهوری اسلامی از گسترش نفوذ ایران در دوران پساصدام جلوگیری کنند. ایران در این دوره علاوه بر مقابله با تهدیدات تروریستی تقویت جبهه مقاومت در عراق را در دستور کار قرار داد. سپاه قدس به فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی، نقش مهمی در شکست گروه های تروریستی در عراق ایفا کرد. استراتژی ایران سبب شد تا در پایان دهه ۱۳۸۰ نه تنها برنامه تبدیل عراق به محلی ضربه امنیتی به ایران شکست بخورد، بلکه روز به روز بر نفوذ جمهوری اسلامی در این کشور افزوده شود.
در این دهه نا امن سازی شرق کشور هم در دستور کار بلوک غرب و آمریکا قرار گرفت به طوری که گروهکهای تروریستی نظیر جندالله در سیستان و بلوچستان به اقدامات خشونتآمیز علیه مردم دست زدند. این گروهک با حمایتهای خارجی اقدام به حملات انتحاری، بمبگذاری و آدمربایی میکرد. یکی از اقدامات خونبار این گروه، انفجار در مسجد جامع زاهدان در تیر ۱۳۸۹ بود که در آن دهها نفر به شهادت رسیدند. با این حال اقدامات گسترده ایران به دستگیری ریگی رهبر این گروه و تضعیف آنها در سال های بعد منجر شد.
دهه ۱۳۹۰
یکی از ویژگیهای تروریسم در دهه ۱۳۹۰ ترور دانشمندان هستهای ایران بود. در این دهه، تعدادی از دانشمندان برجسته ایران، نظیر مصطفی احمدی روشن هدف عملیات تروریستی قرار گرفته و به شهادت رسیدند. این حملات که بهطور مستقیم با فعالیتهای هستهای ایران مرتبط بود، توسط رژیم صهیونیستی و برخی سرویسهای اطلاعاتی خارجی مانند CIA برنامهریزی و اجرا شد.
در همین دهه بود که حمایت از داعش و گروه های همسو آن در دستور کار آمریکا، رژیم صهیونیستی قرار گرفت. داعش در این دهه در بخشهایی از سوریه و عراق خلافت خود خواندهای را تشکیل داد و سعی کرد تا از طریق اقدامات تروریستی و ایجاد رعب و وحشت به ایران و گروههای مقاومت در منطقه ضربه وارد کند.
در این دهه مفاهیم دشمن دور و دشمن نزدیک تأثیر مستقیمی بر استراتژیهای داعش و گروههای همسویش داشتند. این گروهها اعتقاد داشتند که در مبارزات خودشان باید دشمن نزدیک که ایران و گروههای متحدش هستند را در دستور کار قرار دهند؛ از این رو زمانی که به آنها گفته میشد، چرا با رژیم اشغالگر قدس مبارز نمیکنند، اعلام میکردند که صهیونیستها و آمریکاییها دشمن دور بوده و در اولویت قرار ندارند. در این زمان تلاش میشد تا با بهرهگیری از این گروهها زمینه بروز یک جنگ فرقهای در منطقه ایجاد شود. با این کار هم زمینه مهار ایران فراهم میشد و هم با انتقال افراد هوادار داعش از اروپا به غرب آسیا امنیت خودشان افزایش مییافت. از دیگر وقایع مهم این دهه، حملات تروریستی داعش در تهران در سال۱۳۹۶بود. در این حملات که بهطور همزمان در مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی(ره) انجام شد، تعدادی از شهروندان بیگناه به شهادت رسیدند. این حملات نشان داد که ایجاد عملیات تروریستی در تهران هم در دستور گروهکهای تروریستی و حامیان خارجی آنها قرار دارد.
دهه ۱۴۰۰
در دهه ۱۴۰۰ شاهد بروز خط مشی جدیدی از گروههای تروریستی در غرب آسیا هستیم. این گروهها در دهه ۱۳۹۰ و با گسترس فضای مجازی درجهان استفاده از این ابزار را به منظور ایجاد رعب و وحشت را در دستور کار قرار دادند. همین مسئله سبب شد تا صدها فیلم و کلیپ از صحنههای اعدام و شکنجه مردم توسط گروههایی مانند داعش در فضای مجازی منتشر شود، اما این مسئله سبب شد تا نفرت از آنها بیشتر شده و زمینه فروپاشی هر چه سریعتر خلافت خودخوانده داعش در عراق و سوریه فراهم شود. این گروهها با درس گرفتن از روش قبلی خود اکنون با استراتژی جدیدی در حال فعالیت هستند و سعی دارند تا با ظاهرسازی نشان دهند که نه تنها دیگر از خشونتهای فرقهای گذشته دست کشیدهاند بلکه اکنون از حقوق سایر ادیان هم حمایت میکنند. در همین رابطه میتوان به اقدامات و بیانیههای تحریرالشام از زمان به دست گرفتن قدرت در دمشق اشاره کرد. آنها سعی کردند تا با صدور بیانیههای مختلف بگویند که قرار نیست، علیه شیعیان و سایر ادیان خشونت نشان دهند. علاوه بر این در همین مدت با برقراری روابط رسمی و غیر رسمی با سایر کشورها مانند ترکیه و آمریکا سعی دارند تا زمینه مشروعیت بخشی به خودشان در صحنه بینالملل را فراهم کنند.
با این حال باید در نظر داشت که این گروهها میخواهند از ظاهر سازی برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت و کسب مشروعیت استفاده کنند. این مسئله را باید در نظر گرفته که تغییرات ظاهری آنها معمولاً در تناقض با مبانی فکریشان است. هدف دیگر این گروهها تعضیف محور مقاومت در منطقه با محوریت ایران است در دهههای گذشته و به خصوص بعد از پیروزی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه ایران و محور مقاومت در منطقه محبوبیت بالایی کسب کردند و شهروندان کشورهای غرب آسیا با اشاره به شکستهای اعراب در برابر رژیم اشغالگر قدس و بیحاصل بودن خط مشی ساز طلبی، محور مقاومت را به عنوان الگو خودشان معرفی کردند. اکنون گروههای تروریستی با حمایت رسانههای منطقهای و جهانی سعی دارند تا با ورود به حوزه جنگ نرم خودشان با به عنوان الگویی موفق و جایگزین برای محور مقاومت معرفی کنند. این نشان میدهد که تروریسم در دهه جدید علاوه بر محور سخت به صورت جدیتری وارد حوزه جنگ نرم هم شده است.
در کنار این مسئله برخی از کارشناسان معتقدند که ممکن است این گروهها استراتژی خود را از حملات مستقیم به عملیات نیابتی یا استفاده از گروههای همسو برای بیثبات کردن ایران و محور مقاومت تغییر دهند. از این رو باید محور مقاومت نسبت به این مسئله هوشیار بوده و اقدامات آتی آن ها راخنثی کند.
یکی از مسائلی از آغاز سال ۱۴۰۰ مورد توجه قرار گرفت، سیاست تغییر نقشه جغرافیایی منطقه غرب آسیا توسط آمریکا و دولتهای غربی است. در این باره میتوان به جنگهای منطقه ای مانند جنگ ارمنستان و کشور آذربایجان و بروز ناآرامیهای داخلی در برخی کشورهای حوزه قفقاز و روی کارآمدن تحریرالشام در سوریه اشاره کرد. گروههای تروریستی در دهه پیش رو با حمایتهای سخت افزاری و نرم افزاری که از دولتهای غربی و آمریکا و هم پیمانان منطقهایشان دریافت میکنند، قرار است که نقش پررنگی در ترسیم نقشه جدید غرب آسیا ایفا کنند. از این رو ضروری به نظر میرسد که ایران اسلامی با همان هوشیاری و درایتی که در دهههای گذشته در مبارزه با گروههای تروریستی داشته است، نقشه آنها را شناسایی و خنثی کند.
در نهایت اینکه ایران اسلامی از بهمن ۱۳۵۷ تاکنون یکی از قربانیان اصلی تروریسم در جهان بوده است از ترورهای سازمانیافته داخلی توسط منافقین در دهه۱۳۶۰ تا حملات فراملی گروههای تروریستی در دهههای اخیر، با این حال، ایران با اتکا به نیروهای امنیتی، مردم مقاوم و سیاستهای منطقهای مؤثر، توانسته است، این تهدیدات را دفع کند. تجربه ایران در مبارزه با تروریسم نشان میدهد که مقابله با تروریسم تنها از طریق اقدامات سخت افزاری ممکن نیست و نیاز به توجه به حوزه نرم افزاری، رفع ریشههای تروریسم و تقویت همبستگی ملی دارد.
انتهای پیام