در مدیریت بر فدراسیون فوتبال ایران باید تراز باورها و چشمانداز خود را از سطح «بودن» به سطح «برای چه بودن» دگرگون کنیم.
۱- بعضی از ما برای آنکه با از دست دادن مناصب فوتبالی، کارمان به دادگاه و بازخواست کشیده نشود میخواهیم به خودمان استمرار بدهیم و چتری از مصونیت قضایی با مدیریت در فوتبال را بر سر خود، باز نگه داریم.
یعنی برای خودمان میخواهیم در فوتبال باشیم نه برای ایران و نه برای توسعه فوتبال. میخواهیم خودمان را آباد کنیم در نتیجه ایران و فوتبال را تبدیل سرزمین سوخته میکنیم.
۲- بعضی از ما برای آنکه با از دست دادن مناصب فوتبالی، بیکار میشویم و آب باریکه و حقوق ماهانهمان در فوتبال را از دست میدهیم به مدیریت خودمان در فوتبال استمرار میدهیم.
۳- بعضی از ما برای آنکه شهوت تریبون و شهوت شهرت داریم به مدیریت خودمان در فوتبال استمرار میدهیم.
۴- بعضی از ما برای زد و بند و ثروت اندوزی کثیف از طریق فوتبال میخواهیم به مدیریت خودمان در فوتبال استمرار بدهیم.
۵- بعضی از ما برای آنکه کالاهای خود را بفروشیم میخواهیم در مدیریت فوتبال بمانیم و با استمرار حضور در مدیریت فوتبال، بدنبال حفظ و گسترش شبکه ارتباطی و شبکه فروش کالاهایمان هستیم.
۶- بعضی از ما، چون هنر و توان دیگری نداریم میخواهیم در مدیریت فوتبال بمانیم؛ و همانند اینها...
نمیگویم از ابتدای ورود فوتبال به ایران بلکه میگویم اگر ما ایرانیان مثلاً در یک یا دو دهه گذشته درباره فوتبال، این همه خودخواه و کوتهبین نبودیم و مدیریت در فدراسیون فوتبال را برای ایران و برای توسعه فوتبال، میخواستیم آیا باز هم فوتبال ما و لیگ فوتبال ما و وضعیت باشگاههای فوتبال ما به همین گونه بود که اکنون هست؟!