به گزارش مشرق، همزمان با کاهش نسبی تنشها در غرب آسیا، به نظر میرسد فرصتی برای گسترش تعامل با شرق این قاره فراهم و «سیدعباس عراقچی» در قامت وزیر امور خارجه دولت چهاردهم امروز جمعه ششم دیماه وارد پکن شده است. در این سفر که به دعوت رسمی «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین صورت میگیرد، گفتوگوها و رایزنیها در سه محور روابط دوجانبه، تحولات منطقه و رویدادهای بینالمللی است.
ایران و چین و ضرورت افقگشاییهای جدید
توافق راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین، مهمترین برگ از کتاب روابط دو کشور، حداقل در دو دهه اخیر است. توافقی که پیگیری آن یکی از مهمترین اهداف سفر وزیر امورخارجه به چین است.
برنامه جامع در بازه زمانی بلندمدت (٢٥ ساله) رویکردی مبتنی بر احترام متقابل و منافع برد- برد در زمینه روابط دو جانبه، منطقهای و بین المللی را مدنظر قرار داده است. برنامهای که بنیان آن سوم بهمن ١٣٩٤ و در سفر رسمی «شی جین پینگ» رئیس جمهوری خلق چین به تهران نهاده شد و دو کشور در بیانیه مشترکی سطح روابط را به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقاء داده و بر آمادگی خود به منظور آغاز رایزنیها برای انعقاد سند همکاری بلندمدت تاکید کردند. این توافق که از سوی رهبر معظم انقلاب درست و حکمتآمیز توصیف شد، پس از یک دهه از انعقاد آن نیازمند تسریع و پیگیری عملی و اجرایی در سه حوزه مشخص سیاسی-راهبردی، اقتصادی و فرهنگی است.
آنچه امروز افق این توافق را مبهم میسازد، عدم اجرای دقیق و موثر بندهای آن به ویژه در حوزه اقتصادی و محدود شدن این توافق به خرید و فروش نفت میان ایران و چین است. در زمان انعقاد این قرارداد حضور ایران در طرح جاده-کمربند چین اهمیت ضروری داشت و در یکی از مفاد آن تاکید شده که قرارداد با هدف بهرهبرداری از مزایای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک و مشارکت موثر ایران در این ابتکار بسته خواهد شد. در چنین شرایطی واضح است که تهران نگرانیهایی خاص خود را درباره طرحهای کریدوری که در تقلای حذف ایران از این ایده هستند با طرف چینی مطرح و برای آن چارهجویی خواهد کرد.
حجم روابط اقتصادی ایران و چین با آنچه در چشمانداز این توافق مدنظر بوده، تفاوت دارد، مبادلات تجاری این کشور با ایران در ۲ ماهه نخست ۲۰۲۴ به ۲ میلیارد و ۸۷۹ میلیون دلار رسیده است و این با توجه به اَبَرکیک اقتصاد چین و نیز ظرفیتهای ایران رقم قابل قبولی نخواهد بود. بانک جهانی رشد اقتصاد چین در سال ۲۰۲۵ را چهارونیم درصد یعنی چهاردهم بیشتر از پیش، پیش بینی کرد و این یعنی تهران باید بتواند ظرفیت بهرهگیری از این رشد را برای خود فراهم سازد. موضوعی که رئیس دستگاه دیپلماسی هم آن را در سفر خود به چین در صدر اولویتهای خود قرار داده است.
گرچه پیشبینی آینده با توجه به حضور فرد پیشبینی ناپذیر در کاخ سفید، چندان ساده نیست اما تهران تلاش میکند همچنان پکن را در چهار سال آینده کنار خود داشته باشد و این همراهی به ویژه در برههای که اروپا ساز مخالف کوک کرده اهمیت ویژه خواهد داشت.
چین، مهمان شرقی غرب آسیا
غرب آسیا، در یک سال گذشته نه فقط نقطه کانونی بحران در آسیا که جهان هم بوده است و از این رو درگیری ابرقدرتی مانند چین در این نقطه کانونی موضوعی بعید به نظر نمیرسد. در کنار این گزاره اما واقعیت نسبتا تازهای هم در سیاست خارجی پکن در چند سال گذشته به وجود آمده و در حال رشد است.
جمهوری خلق چین در دو دهه گذشته در روابط خود با جهان که آن را سیاست محیط پیرامونی، مینامد ارتقای نامحسوسی را آغاز کرده است که آرام آرام در حال محسوس و ملموس شدن است. چین براساس اولویتهای خود این گستره محیط پیرامونی خود را تا خاورمیانه هم تعریف کرده و در چند سال اخیر در این جغرافیا هم منافع خود را میجوید. میانجیگری ایران و عربستان، دخالتهای ملموس و البته محافظهکارانه در جنگ غزه، امضای برخی بیانیههای چالش برانگیز به نفع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و نیز سرمایهگذاریهای عظیم در اقتصاد کشورهای منطقه نشانههای جدیتر شدن سیاست پکن در قبال غرب آسیاست.
میتوان گفت چین به طور تقریبی با تمام کشورهای منطقه روابطی مبتنی بر انتفاع اقتصادی دارد و بسیاری از کنشهای میانجیگرانه پکن را هم میتوان در راستای حراست از این انتفاع ارزیابی کرد. از سوی دیگر میتوان گفت، خاورمیانه و غرب آسیا از جذابترین زمینهای رقابت چین و آمریکا به شمار میرود و پکن امیدوار است تا بر حریف در این میدان پیروز یا دستکم او را در آن اسیر کند. جمهوری خلق چین، آمریکای درگیر در غرب آسیا را ترجیح میدهد از آن رو که این درگیری، تمرکز واشنگتن را از شرق آسیا و جدالهای ناتمام چین و تایوان کاهش میدهد.
در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهره اصلی شطرنج خاورمیانه، برای پکن اهمیت ویژهای دارد و چین هم گرچه به نسبت دیگر بازیگران فرامنطقهای این منطقه دیرتر وارد شده اما با رصد تحولات یک دهه گذشته، به خوبی تاثیرگذاری تهران بر معادلات حاکم بر امنیت، اقتصاد و حتی فرهنگ غرب آسیا را دریافته است. نماینده ویژه چین در غرب آسیا و خاورمیانه بیشتر از یک سال است که در سفرهای متعدد به منطقه تلاش کرده تا ضمن ارائه تصویری از آنچه کشورش برای خاورمیانه درنظر دارد؛ با کشورهای منطقه هم درباره راههای رسیدن به صلح و ثبات گفتوگو کند.
خاورمیانهای آرام و باثبات برای چین که بخش بسیار عظیمی از نیازهای انرژی خود را از آن دریافت میکند، اهمیت ویژه دارد و از رهگذر این وابستگی به انرژی نسبتا ارزان منطقه، چین میتواند اثرگذارتر وارد میدان شود. این وابستگی اما برای روسیه و حتی آمریکا بسیار کم است و به همان اندازه اهمیت ثبات در خاورمیانه هم برای مسکو و واشنگتن کم.
تهران در شرایط کنونی و با توجه به موارد اشاره شده، نقشآفرینی چین را در بحرانهای موجود به نفع خود میداند. چین برخلاف آمریکا و حتی روسیه، میتواند در تحولات سوریه، فلسطین و لبنان اثرگذاری متفاوتی داشته باشد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران طی ماههای گذشته با مجموعه تازهای از بدعهدی طرفهای اروپایی در پرونده برجام روبرو بوده و شواهد از تداوم آن در ماههای آینده هم حکایت دارد. اروپا تصمیم گرفته است با اهرم اسنپ بک، فشارها علیه ایران را افزایش دهد.
تهدید به بازگشت تحریمهای ملغی شده شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، پیش از غروب برجام در اکتبر ۲۰۲۵، میتواند با همراهی چین و روسیه به عنوان دو عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد با چالش های جدی در اجرای سریع روبه رو شود. پکن در تمام سالهای برجامی، تلاش کرده از این توافق حمایت کند و به نظر میرسد این رویکرد را حفظ خواهد کرد. اطمینان از این موضوع میتواند دست ایران را در مذاکرات آتی با اروپا و احتمالی با آمریکا بازتر نگه دارد و از این رو یکی از محورهای گفتوگوهای عراقچی با مقامات چنی هم همین خواهد بود.
حجم روابط اقتصادی ایران و چین با آنچه در چشمانداز این توافق مدنظر بوده، تفاوت دارد، مبادلات تجاری این کشور با ایران در ۲ ماهه نخست ۲۰۲۴ به ۲ میلیارد و ۸۷۹ میلیون دلار رسیده است و این با توجه به اَبَرکیک اقتصاد چین و نیز ظرفیتهای ایران رقم قابل قبولی نخواهد بود
میدان تازه رقابت پکن-واشنگتن
جهان از بیستم ژانویه سال ۲۰۲۵ و همزمان با ورود «دونالد ترامپ» رئیسجمهور منتخب آمریکا به کاخ سفید، دوران متفاوتی را تجربه خواهد کرد. بسیاری از کشورها، از اروپای همپیمان تا چین و روسیه رقیب، از عربستان سعودی در جنوب غرب آسیا تا کانادای شمال آمریکا متاثر از این حضور در سیاستهای خود بازنگری کرده و یا مجبور به آن خواهند شد.
ترامپ اما با چین پرونده قطوری از چالشها را خواهد داشت، پروندهای شبیه به پرونده ایران اما از نوعی متفاوت. کلیدواژه «تعرفه تجاری» میان چین و آمریکا با روی کار آمدن ترامپ به صدر خبرهای مرتبط با دو کشور باز میگردد همانگونه که مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا به صدر تحلیلها باز خواهد گشت.
چین در برهههایی با حمایت از ایران به نوعی در برابر آمریکا ایستاده، هم در زمان خروج ترامپ از برجام و هم پس از آن ایران چین را با فراز و فرودهایی در برهههای مختلف کنار خود داشته است. گرچه پیشبینی آینده با توجه به حضور فرد پیشبینی ناپذیر در کاخ سفید، چندان ساده نیست اما تهران تلاش میکند همچنان پکن را در چهار سال آینده کنار خود داشته باشد و این همراهی به ویژه در برههای که اروپا ساز مخالف کوک کرده اهمیت ویژه خواهد داشت. چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و این گزاره خبری نباید تحت تاثیر تهدیدات احتمالی ترامپ مخدوش شود.
رقابت چین و آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ میدانهای تازهای در کنار رقابتهای نظامی و تجاری و تکنولوژیک، خواهد داشت که مهمترین آن فلسطین است. چین با قاطعیت ایده دو دولتی را دنبال میکند اما رژیم صهیونیستی و به تبع آن آمریکا مخالف این ایده است. پروژه دو دولتی در سرزمینهای اشغالی رقیب جدی و جدید پروژه صلح ابراهیم خواهد بود و به نظر میرسد چین ابایی از کدر شدن روابط بسیار شفاف و خوب خود با تلآویو در آینده نداشته باشد.
ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری خود حساب ویژهای روی اختلافات عمیق ایران و عربستان باز کرده بود اما میانداری چین در این زمینه و کاهش محسوس تنش و افزایش ملموس روابط این حربه را از دست او گرفته و این خود میتواند به عرصه تازه نزاع بدل شود. چین اکنون در عربستان اگر نه اندازه آمریکا اما راه تازهای برای خود گشوده و بنسلمان جوان بخشی از پروژه بلندپروازنه توسعه عربستان را از شاهراه سرمایهگذاری چین پی میگیرد.
در این میان تهران در این میدانهای رقابت تازه میتواند در جستجوی منافع خود، بیشترین بهره را برده و ضمن حفظ تعادل در گرایش به غرب و شرق، اولویت خود را پیوند توسعه اقتصادی خود با چین قرار دهد تا اهرم فشارهای اقتصادی آمریکا را کمی هم شده ناکارآمد سازد.
با چنین توصیفاتی، مسئولیت دستگاه دیپلماسی و در راس آن سید عباس عراقچی به منظور تبیین خواستههای ایران از توافق راهبردی، تحولات منطقهای و بینالمللی در شرایط کنونی سنگینتر از همیشه است. شاید به همین دلیل است که وی از یادداشتی خود در نشریه چینی یادآور شده است که این سفر شروع فصل جدیدی از همکاریهای راهبردی بین ایران و چین خواهد بود، به ویژه وقتی به سبک خردورزان چینی «اقدامات بلندتر از کلمات صحبت میکنند».