عصر ایران در یادداشتی به بررسی وضعیت این روزهای دولت پرداخت.
در بخشی از این یادداشت آمده است: پزشکیان میداند اجرای وعده هایش نیاز به تشکیل «دولت پلاس» (دولت با اختیار) دارد و تشکیل این دولت نیازمند همسویی و همرایی دولت به علاوه بخشهای خارج از دولت در حکمرانی است.
در غیراین صورت، دولت به تنهایی به «دولت بی اختیار» تبدیل میشود که نه تنها در اجرای وعده هایش حتما ناکام میماند بلکه از اداره عادی کشور هم ممکن است باز بماند.
بیش از ۴ ماه از آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان گذشته است. یکی از مهمترین ویژگیها و انتقادات به دولت پزشکیان را میتوان سپردن برخی سمتهای کلیدی و مهم به جناح مقابل و رقبای سیاسی دانست. تا جایی که بسیاری از حامیان پزشکیان و اصلاح طلبان لب به گلایه و شکایت باز کردهاند و بسیاری هم ناامید شدهاند. از سپردن استانداری به عضو جبهه پایداری تا سمت گرفتن فلان چهره محافظه کار، سرخوردگی زیادی را در پایگاه رای پزشکیان ایجاد کرده است.
اما چرا پزشکیان تصمیم به چنین اقداماتی گرفته است؟ پاسخ را باید در هدف او برای ایجاد «دولت پلاس» (دولت بااختیار) دانست.
پزشکیان با توجه به تجربه ۴ دولت سیدمحمد خاتمی (۷۶ تا ۸۴)، محمود احمدی نژاد (۸۴ تا ۹۲)، حسن روحانی (۹۲ تا ۱۴۰۰) و سیدابراهیم رئیسی (۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳)، شناخت واقعی و ملموس از دولت و ریاست جمهوری در ساختار حکومت و حکمرانی ایران دارد. شناختی به دور از شعار و آرزو و حتی قانون اساسی.
پزشکیان در دولت دوم خاتمی (۸۰ تا ۸۴) وزیر بهداشت بود و بین سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۳ برای ۵ دوره در مجلس، حضور داشت.
از سوی دیگر پزشکیان، شخصا فردی نتیجه گراست و نه مسیر گرا یا فردگرا. آنچه برای او اهمیت دارد نتیجه کار است و نه مسیری که دنبال میشود یا فرد یا افرادی که در مسیر تصمیم گیریها و روند اجرایی قرار میگیرند.
در ایران و برخلاف همه کشورهای جهان از آمریکا تا کره شمالی، دولت نیازمند پیوند با بخشهای خارج از دولت برای اداره موثر و نتیجه بخش کشور است. به همین دلیل و براساس قانون اساسی و چارچوبهای نانوشته حکمرانی در ایران، برقراری این پیوند میان بخشهای داخل و خارج از دولت، شرایط لازم برای تصمیم گیری و اجرا در حوزههای مهم، اساسی و کلیدی است.
تنها در صورتی دولت میتواند دولت با اختیارات کامل باشد که بتواند همسویی و همراهی بخشهای خارج از دولت در حکومت را همراه خود داشته باشد.
اما چرا دولت با اختیار یا دولت پلاس مهم است؟ چون در غیر این صورت چنین دولتی، دولت ناتوان خواهد بود. دولت ناتوان که در داخل جدی گرفته نمیشود و نمیتواند مطالبات و خواستههای مردم و برنامههای خود را اجرا کند و در خارج از کشور هم اعتباری نخواهد داشت.
از سوی دیگر، در ایران برخی افراد و برخی جریانهای سیاسی به خودی خود و فارغ از اینکه در قدرت باشند یا نباشند؛ قدرتمند هستند. آنچنان قدرتمند هستند که میتوانند در برابر سیاستها و برنامههای دولت، مقاومت کنند و این سیاستها و برنامهها را به شکست بکشانند. پس از نظر پزشکیان چه بهتر که با این افراد و جریانهای سیاسی توافق کنیم و به آنها سمت و جایگاه حکومتی هم بدهیم تا از قدرت ذاتی آنها در مسیر اجرای برنامههای دولت استفاده شود.
نویسنده: رضا غبیشاوی