همشهری آنلاین: در فهرست بدترین فیلمهای ورایتی در سال جاری یک کمدی ترسناک وجود دارد. تعجبی ندارد؛ بسیاری از فیلمهای ترسناک معاصر در بدترین وضعیت خود هستند. با این حال، به نظر میرسد که یک فهرست بدترین فیلمهای سال همیشه، تا حدی، فهرست فیلمهای ترسناک است، فیلمهایی که نهتنها متوسط یا حتی کاملاً بد نیستند. خیر، ما به فیلمهایی اشاره میکنیم که میتوانند شما را با ناتوانی و خستگی خود ترسانده و در صندلیتان بیتاب کنند، فیلمهایی که شما را به یک چاله تاریک غیر تماشایی میبرند. استانداردهای انتقادیای وجود دارند که یک فیلم را شایسته قرار گرفتن در این فهرست میدانند. در اینجا ۵ فیلمی که به طرز شگفتآوری نمره لازم (در ناکامی) را کسب کردند، آورده شده است.
پولمن/ مرد ساحلی
حتی اگر شما طرفدار کریس پاین باشید، ممکن است با دهانی باز به این فاجعه بیمعنای نوآر لس آنجلسی خیره شوید که پاین کارگردانی و نویسندگی آن را بر عهده داشته و در آن نقشآفرینی هم کرده است.
شایعات
حرفی نیست که فیلمهای گای مدین عجیب و غریباند و به درد همه نمیخورند. اما این یکی (که بهطور مشترک با اوان و گالن جانسون کارگردانی شده) واقعا نوبر است. گروهی از رهبران جهان، به رهبری کیت بلانشت به عنوان نوعی مشابه مغرور آنگلا مرکل، در اجلاس G۷ ملاقات میکنند و سپس در جنگل گم میشوند، جایی که آنها به شکلی غیرقابل تحمل و خستهکننده با هم صحبت میکنند، یک هجویه سیاسی که به شکنجهای طعنهآمیز و سنگین تبدیل میشود.
ریگان
این فیلم زندگینامه رونالد ریگان است که درست در زمان مناسبی برای روغنکاری چرخهای پیروزی ترامپ به نمایش درآمد. دنیس کواید که یکریز پوزخند میزند، نقش ریگان را به عنوان قهرمانی افسانهای بازی میکند. در کل فیلم، او دقیقاً توسط یک موضوع هدایت میشود - مبارزه با کمونیسم - و فیلم او را به ابرقهرمان مزرعهداری تبدیل میکند که به تنهایی آن را شکست داد.
پایان
موزیکال درام مجلسی چپگرای حیرتانگیز جاشوا اوپنهایمر کاملاً در یک پناهگاه اتفاق میافتد، و این از آن فیلمهایی است که به شما این حس را میدهد که زمان متوقف شده و پیش نمیرود. فیلم حس تگناهراسی را با آهنگهایی که در فیلم اجرا میشود در مغز شما تداعی می کند تا حدی که دلتان میخواهد از سینما بزنید بیرون و به هوای آزاد برسید.
لیزا فرانکنستاین
کمدی ترسناکی تخت که اصلا چیز زیبایی نیست. اما جایی که کُمیت این فیلم به طرز تکاندهندهای لنگ میزند، فیلمنامه آن است که بر اساس این ایده که «خدایا، حومهها جهنم هستند!» نوشته شده است. گاهی تیم برتون را به یاد میآورد و بیشتر از آن استادی او را و نابلدی مقلدانش را.