چندسالی است که دیگر ناترازی برای توضیح وضعیت انرژی کشور در حوزه برق و گاز گویا نیست و کارشناسان صحبت از بحران برقی و گازی میکنند. در این حین که کشور دچار بحران انرژی است، ذخایر سدهای کشور نیز بسیار کاهش پیدا کرده است و بارندگیها نیز به مراتب کمتر شده و بسیاری هشدار بروز یک بحران آبی را در کشور میدهند. بنابراین سوال میشود که آیا در چندسال آینده آب هم به وضعیت گاز و برق مبتلا میشود؟
برای بررسی وضعیت ناترازی آب و علل رخداد آن و مقایسه آن با بحران برق و گاز، «توسعه ایرانی» گفتوگویی با ناصر خلقی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آب، داشته است که مشروح آن را میخوانید.
یکی از مشکلات متخصصین و کارشناسان با حکمرانی کلان آب کشور شعاری است مبنی بر اینکه مبادا به مردم اعلام کنیم که ناترازی آب وجود دارد، زیرا در جامعه تنش به وجود میآید و این تنش چالشهایی در پی دارد. اما مردم ما اعم از روستاییان و شهرنشینیان باید بدانند که به زودی ناترازی وبال گردن آنها خواهد شد
این کارشناس حوزه آب با عنوان اینکه بحث ناترازی در مورد منابع آب ایران مسئله جدیدی نیست، مطرح کرد: در واقعیت امر این مسئله را در طول چندهزار سال تاریخ تمدن ایران همواره داشتهایم.
ناصر خلقی افزود: یکی از ویژگیهای فلات ایران، خشک بودن و نیمهخشک بودن است. اگر چه ۱۱ اقلیم در فلات ایران، از اقلیم مرطوب و خشک و آبوهوای گرم و سردسیری بگیریم تا خشک و نیمه خشک در کویر مرکزی، داریم اما آنچه که به طور کلی مطرح است اینست که حوزه کویر مرکزی، به عنوان بزرگترین حوزه آبریز فلات ایران، آبوهوای خشک و نیمهخشک دارد و متوسط بارندگی درازمدت آن بر اساس آمار بلندمدتی که ۶۰ سال ایستگاههای مختلف هواشناسی گرفتهاند، ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلیمتر در سال است.
او تصریح کرد که همواره این فراز و نشیب و خشکسالی را داشتیم و در نتیجه تمدن ما در جاهایی شکل گرفته که مردم بتوانند برای این مسئله سازوکاری پیدا کنند و این چیز جدیدی در تاریخ تمدن و جامعه ما نیست.
این پژوهشگر حوزه آب درباره تشدید ناترازی آب در نیم قرن گذشته اظهار کرد: از ۶۰ سال پیش، به ویژه بعد از نیمه دوم انقلاب، به دلیل حفر چاههای متعدد، متوجه میشویم که تراز منابع آبهای کشور، و به ویژه آبهای زیرزمینی، تحتالشعاع حفاریهای بیرویه قرار گرفته است.
خلقی با اشاره به اینکه این حفاریها دارای مجوز هم هست، ادامه داد: بعد از انقلاب به دلیل ذهنیت حمایت از کشاورزان و خودکفایی گندم، حفر چاهها به گونهای پیش رفت که برای چاههای متعدد عمیق و نیمهعمیق هم مجوز دادیم و مردم بر اساس این مجوزها شروع به حفاری میکردند و یک مسابقه غیرقابلتوجیهی بین کشاورزان برای اینکه مقدار برداشت گندم از هر هکتار افزایش پیدا کند، شکل گرفت و منابع آب محدود زیرزمینی کشور را تحتالشعاع قرار داد.
این کارشناس به تفاوت میان ناترازی در حوزه آب با برق و گاز اشاره کرد و گفت: تفاوت ناترازی آب با سایر منابع انرژی مانند گاز و برق اینست که در صنعت گاز و برق امید آن داریم که با حل تحریمها و مشکل FATF نهایتا به مرحلهای برسیم که سرمایهگذاری در ایران صورت بگیرد و با صرف دهها میلیارد دلار ناترازیها را از بین ببریم. اما متاسفانه در مورد منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، و به ویژه منابع آب زیرزمینی، صرف حتی میلیاردها دلار هزینه باعث نمیشود که ناترازی آب ما از بین برود.
ناصر خلقی در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: تفاوت ناترازی آب با سایر منابع انرژی مانند گاز و برق اینست که در صنعت گاز و برق امید آن داریم که با حل تحریمها و مشکل FATF نهایتا به مرحلهای برسیم که سرمایهگذاری در ایران صورت بگیرد و با صرف دهها میلیارد دلار ناترازیها را از بین ببریم. اما متاسفانه در مورد منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، و به ویژه منابع آب زیرزمینی، صرف حتی میلیاردها دلار هزینه باعث نمیشود که ناترازی از بین برود
خلقی درباره علت این امر توضیح داد: دلایل آن فنی و هیدروژئولوژیکی است؛ زمانی که یک متر از سطح آب زیرزمینی یک دشت یا آبخوانی، در سطح کلی دشت افت میکند، این افت در سطح زیرزمینی درون دشت به گونهای پیش میرود که جبران آن بسیار طولانی میشود. چه بسا حتی اگر تمام چاههای کشاورزی را نیز خاموش کنیم، بعد ۱۰۰ سال اگر بارندگی خوبی داشته باشیم، بتوانیم نوعی به ریکاوری یا احیای آبهای زیرزمینی دست پیدا کنیم.
به گفته او، یکی از مهمترین ویژگیهای کسری مخزن آبهای زیرزمینی با سایر منابع انرژی اینست که در اینجا منابع آب غیرقابل تجدید ما دیگر قابلتجدید نمیشود و دیگر نمیتوانیم با راهکارهای فنی، علمی و با استفاده از روشهای اقتصادی و پول و سرمایهگذاری آن را به حالت اول برگردانیم و چیزی است که دیگر از دست رفته است.
این پژوهشگر حوزه آب با اشاره به بیش از 600 دشت موجود در کشور و با تعریف دشت به عنوان منطقهای که توسط ارتفاعات احاطه شده و ورودی و خروجی مشخصی برای منابع آبی دارد، عنوان کرد: متاسفانه از ۶۰۰ دشت کشور ما، بیش از ۴۰۰ دشت ما از حالت تعادلی خود خارج شدهاند که این رقم به معنی سالم بودن دشتهای باقیمانده کشور نیست.
خلقی ادامه داد: غیر از 400 دشت مورداشاره، دشتها اگر چنانچه متعادل هستند به معنای مدیریت خوب ما در منابع آب نبوده؛ این دشتها چون سطح آب زیرزمینی در آنها به سطح زمین نزدیک است و سنگ کف عمیق نیست، آبخوان اشباع در آنها اصلا ضخامتی ندارند و به خاطر ویژگیهای خاص طبیعی خود است که آزاد هستند وگرنه در مدیریت کلان منابع کشور بسیار ناموفق بودهایم.
او درباره موفق نبودن مدیریت کلان منابع آبی کشور بیان کرد: طی دهها سال با حفر چاههایی که به صورت مجاز و غیرمجاز انجام دادیم، باعث شدیم که تراز آب زیرزمینی و تراز منابع آب به کلی از بین برود و امکان احیای آن، نه که نتواند صورت بگیرد، اما احیا به معنای نجات منابع آبخوان نیست. احیا به معنای اینست که سرعت نابودی منابع آب سطحی و زیرزمینی را تا حدالامکان کاهش بدهیم وگرنه هرگز نمیتوانیم به آن سطح از منابع آبهای زیرزمینی که در ۴۰ سال گذشته داشتیم، برسیم.
پژوهشگر حوزه آب: چیزی حدود ۵۷ تا ۶۰ درصد تامین آب کشاورزی، صنعت، شرب و بهداشت کشور از طریق چاهها و منابع آبهای زیرزمینی تامین میشود و این یک فاجعه است. پس بمب ساعتی در ایران هرگز نه برق خواهد بود نه گاز، بمب ساعتی نبود آب و یا کاهش منابع آب است
این کارشناس حوزه آب در پاسخ به اینکه «آیا وضعیت ناترازی آب هم به صورتی جلو خواهد رفت که مانند برق و گاز به صورت بحران شود؟»، آن را قطعی دانست و تاکید کرد که یکی از مشکلات متخصصین و کارشناسان با حکمرانی کلان آب کشور اینست که حکمرانی آب کشور یک شعاری را مدنظر خود قرار داده مبنی بر اینکه مبادا به مردم اعلام کنیم که ناترازی آب وجود دارد زیرا در جامعه تنش به وجود میآید و این تنش چالشهایی در پی دارد.
بر اساس مدلهای تغییرات اقلیمی، ایران کشوری خطرناک است و تا ۱۵ سال آینده حتما متوسط دمای کشور به چیزی حدود ۲ تا ۴ درجه افزایش پیدا میکند. افزایش دما بر اساس مدلهای پیشبینی شده تغییرات اقلیمی یک فاجعه بزرگ است و وقتی آن را به وسعت ایران گسترش دهیم متوجه میشویم که چه فاجعه بزرگی در راه است
خلقی با عنوان اینکه اتفاقا مردم ما اعم از روستاییان و شهرنشینیان باید بدانند که به زودی ناترازی وبال گردن آنها خواهد شد، ادامه داد: امکان دارد یک تهرانی شیر آب را باز کند و ببیند این آب در جریان است اما متوجه خطری که وجود دارد، نیست. او نمیداند این منابع محدود است و بعد از مدتی برای اینکه بتوانند کمبود موجود در آب سدها را جبران کنند، چاه حفر میکنند.
او با اذعان اینکه چاه حفرکردن سادهترین روش برای تامین آب است و این صورت مسئله را پاک کردن است، تصریح کرد: چیزی حدود ۵۷ تا ۶۰ درصد تامین آب کشاورزی، صنعت، شرب و بهداشت کشور از طریق چاهها و منابع آبهای زیرزمینی تامین میشود و این یک فاجعه است.
این پژوهشگر درباره مصرف آبهای تجدیدپذیر نیز اظهار کرد: نزدیک به ۱۴۰ میلیارد متر مکعب از منابع آب تجدیدپذیر خود را نیز استفاده کردیم و این چیزی بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد این منابع است اما نرم جهانی میگوید حق مصرف بالاتر از ۳۰ درصد از این منابع را ندارید.
خلقی به ورشکستگی آبی تا قحطی آبی به عنوان خطرات این مصرف اشاره و اضافه کرد: برای مثال مصرف آب کشور در اوایل قرن قبلی چیزی نزدیک به چندهزار مترمکعب در سال بوده اما امروز در بسیاری از مناطق ایران میبینیم که کمتر از هزار مترمکعب آب مصرف میکنند و این به معنای فاجعه و کاهش عظیم در منابع آبی است.
او تاکید کرد: ناترازی موجود در منابع آبهای سطحی و زیرزمینی مانند گاز و برق نیست که با صرفهجویی مردم حل شود. اگر چنین اتفاقی در آب بیفتد، با کاهش مصرف آب شرب در کلانشهرها فقط مقداری خیلی جزئی میتوان در منابع آبی صرفهجویی کرد.
این کارشناس حوزه آب درباره مصرف آب در بخش کشاورزی بیان کرد: اساس آب مصرفی ما در بخش کشاورزی است. وقتی از بخش کشاورزی حمایتهای مالی و فنی لازم انجام نشده است، نتیجه اینست که ۱۷ تا ۱۸ میلیارد متر مکعب مصرف بیخودی آب داریم.
خلقی ادامه داد: سیستمهای گلخانهای و الگوی کشت مناسب برای دشتهای مختلف و جایگزینی کشاورزی با مشاغلی که آب کمتری مصرف میکنند نداریم. بخش کشاورزی ما در مناطق شرقی ایران و حوزه کویر مرکزی، ۸۰ درصد و در برخی جاها ۹۰ درصد به آب زیرزمینی وابسته است و وقتی این میزان از بین برود، در آنجا نمیتوان گفت که ۲ ساعت آب را قطع کنیم.
او تصریح کرد: قطع کردن چندساعته آب مشکلی را حل نمیکند و باعث نمیشود منابع آب ما متعادل شود و به تراز برسیم.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد که بمب ساعتی در ایران هرگز نه برق خواهد بود نه گاز، بمب ساعتی نبود آب و یا کاهش منابع آب است.
خلقی عنوان کرد: آنچه که به طور کلی برای منابع آبهای زیرزمینی اهمیت دارد، در واقع بارش برف است. اگرچه باران هم مهم و برای کشت دیم ارزشمند است اما در یک چنین سیکلی قرار نداریم و وابستگی وحشتناک به منابع آبهای زیرزمینی داریم.
او افزود: بر اساس مدلهای تغییرات اقلیمی، ایران کشوری خطرناک است و تا ۱۵ سال آینده حتما متوسط دمای کشور ما حدود ۲ تا ۴ درجه افزایش پیدا میکند. افزایش دما بر اساس مدلهای پیشبینی شده تغییرات اقلیمی یک فاجعه بزرگ است و وقتی آن را به وسعت ایران گسترش دهیم متوجه میشویم که چه فاجعه بزرگی در راه است.
این کارشناس حوزه آب یکی از راهکارهای جلوگیری از رخداد بحران آب را مشارکتهای مردمی از پایین به بالا دانست و اظهارکرد: جذب همکاری مردم برای اینست که بتوانند آب را در بخش کشاورزی صرفهجویی کنند. من منکر صرفهجویی در آب شرب مناطق شهری نیستم اما مصرف اصلی ما در کشاورزی است. این صرفهجویی اگر قرارست صورت بگیرد، معاش کشاورز مورد خطر واقع میشود و در اینجا باید مشاغل جایگزین به وجود بیاید.
برای اینکه مشاغل جایگزین و گلخانههای مختلف به وجود بیاوریم و برای افزایش بهرهوری نیاز به پول و سرمایه و فرهنگسازی داریم و نیاز به این داریم که حکمرانی آب از پایین به بالا صورت بگیرد و این هنوز در کشور ما به چشم نمیخورد.
به گفته وی، آمریکا کمتر از ۲.۵ برابر مصرف آب ما و نزدیک به ۱۳۵ میلیارد دلار صادرات کشاورزی دارد اما کشور ما با این مصرف آب نهایت حدود ۴ تا ۵ میلیارد دلار صادرات کشاورزی دارد و به نوعی آب را حیف و میل میکنیم. وی تاکید کرد: از الان باید جلوی این روند را بگیریم زیرا این روند مانند گاز و برق با سرمایهگذاری میلیارد دلاری درست نمیشود؛ این مسائل نیازمند مدیریت کلان دقیق آب است.
این پژوهشگر حوزه آب در نهایت خاطرنشان کرد: کارشناسان حوزه برق و گاز که معتقدند با استفاده از تکنولوژی و سرمایهگذاری میتوان ناترازی را کنترل کرد کاملا حق دارند اما درباره منابع آب، به عنوان یکی از مهمترین ارکان محیطزیست، متاسفانه فقط پول حرف اول را نمیزند و آن مدیریت کلان بین حکمرانی آب و ذینغعان باید به صورت یک تفکر سیستمی به جلو برود و واقعیت اینست که دلارهای نفتی راهکار به تعادل رسیدن و جلوگیری از ناترازی آب نخواهد بود.