ریحانه اسکندری: کریستوفر نولان که بهتازگی و در سال ۲۰۲۳ میلادی با اوپنهایمر حضوری تازه و پر قدرت در گیشهها داشت و توانست جوایز معتبرترین جشنوارههای جهان، از جمله اسکار را درو کند با خبرهایی حاکی از ساخت فیلمی جدید دوباره سر تیتر خبرها شد. علیرغم اینکه در اخبار ابتدایی گفته شده بود آخرین فیلم نولان قرار است در ژانر وحشت ساخته شود؛ اما اخبار دقیقتر مخاطبان سینما را شگفتزده کرد. نولان که همواره به دنبال کشف جهانهای جدید است قرار است با «ادیسه» به سینماها برگردد.
با اعلام یونیورسال پیکچرز پروژهی بعدی نولان قرار است اقتباسی از کتاب «ادیسه» هومر باشد و باتوجهبه همین موضوع میتوان گفت ژانر فیلم حماسی، اکشن و اسطورهای است. هم چنین فیلمبرداری این فیلم قرار است در نقاط مختلف جهان و با استفاده از جدیدترین فناوریهای آی مکس باشد. طبق اعلام رسمی استودیو یونیورسال تاریخ اکران، ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۶ (۲۶ تیر ۱۴۰۵) است و تا این لحظه مت دیمون، تام هالند، زندایا، رابرت پتینسون، لوپیتا نیونگو، آن هتوی و شارلیز ترون بازیگران اصلی این فیلم هستند. در مورد کتاب ادیسه میتوان به این نکات اشاره کرد که ادیسه در کنار ایلیاد، دومین اثر حماسی هومر، داستانسرای یونانی است و در اواخر قرن ۸ پیش از میلاد مسیح نوشته شده است. داستان این کتاب، ماجراهای شاه ادیسیوس و همراهان او پس از جنگ تروآ و بازگشت پر ماجرای آنها به وطن است. هم چنین در خیلی از زبانها واژه ادیسه به معنای سرگردانی و آوارگی است.
رسیدن اخبار تکمیلی و معتبر از ژانر و داستان و فیلم جدید کریستوفر نولان فرصت بسیار خوبی ایجاد کرده است تا به مسیر حرفهای که تا امروز، این کارگردان جسور طی کرده است نگاهی بی اندازیم.
آن چیزی که در هر سبک و ژانری امضای نولان را پای تصویر فیلم حک میکند، نوع روایت شخصی و خلاق این کارگردان است. از ابتدا، نولان هر بار با یک موضوع و داستانی متفاوت با کار پیشین خود طرفداران و مخاطبان سینِما حیرتزده کرده است. در جهانی که برخیها این موضوع را نداشتن خط فکری منسجم میدانند، نگاهی دقیق و با تأمل به آثار نولان نشان میدهد که اتفاقاً خط فکری و امضای شخصی این نویسنده و کارگردان مشخص است. در این گزارش به چندین اثر موفق و متفاوت نولان میپردازیم .
بازی با رنگ و فراموشی، (Memento)یادگاری
فیلم یادگاری به کارگردانی کریستوفر نولان و نویسندگی برادرش جاناتان نولان محصول سال ۲۰۰۰ در ژانر نئو نوآر و روانشناسی است. یکی از نکات جالب این فیلم روایت غیرخطی آن است که در آن زمان به دلیل تازگی و نوآوری که ایجاد کرده بود بسیار موردنظر منتقدان بود و مورد تحسین واقع شد. این فیلم بیش از ۲۵ میلیون دلار در آمریکای شمالی درآمد کسب کرد و درآمد کلی ناخالص آن در دنیا در اوت ۲۰۰۷ به حدود ۴۰ میلیون دلار رسید. جیمز براردینلی، منتقد، به این فیلم چهار ستاره از چهار ستاره داد و آن را شماره یک ده فیلم برتر پایان سال و شماره شصت و سه در فهرست صد فیلم برتر تاریخ خود قرار داد.
در این فیلم صحنههای سیاهوسفید و رنگی وجود دارند، صحنههای سیاهوسفید روایت خطی دارند و صحنههای رنگی از آخر به اول روایت میشوند. یادگاری یکی از نخستین فیلمهای نولان است که اقبال عمومی را به خود جذب و نام او را آشناتر کرد، آن هم در شرایطی که نولان جسارت و شجاعت انجامدادن کاری جدید را به همه نشان میداد. نولان که با این فیلم موفقیت بسیار خوبی را به دست آورد، بههیچوجه از دایره نوآوری خود خارج نشد و داستانهای تازه برای ذهن خود جستجو کرد.
تردستی در قصهگویی، (Prestige)حیثیت
در سال ۲۰۰۶ میلادی، نولان دوباره با فیلمنامهای که برادرش نوشته بود، در ژانر دلهرهآور و روانشناسی، حیثیت را روی پرده سینماها برد. نولان با یک قصه و ژانر جدید مخاطبان را غافلگیر کرد. اما آن چیزی که حیثیت را اثری از کریستوفر نولان میکرد، نوع روایت مخصوصی بود که رد و نشانه آن در یادگاری و هر اثر دیگری که میسازد ملموس است. فیلمنامه این فیلم اقتباسی از کتابی با نام حیثیت از کریستوفر پریست است و داستان دو شعبدهباز، یا با بیانی بهتر دو تردست را روایت میکند که هر دو با وسواسی شگفتآور در رقابتی عجیب و حیرتانگیز با هم قرار دارند، رقابتی که حتی زندگی شخصی و عاطفی آنها را نیز تحتتأثیر قرار میدهد و در نهایت نتایج بسیار مهلکی بهجای میگذارد. کریستین بیل و هیو جکمن به دو شخصیت اصلی این فیلم جان دادند و در کنار آنها، اسکارلت جوهانسون، مایکل کین، پایپر برابو، اندی سرکیس، دیوید بویی در نقش تسلا بازیگران فیلم هستند.
پس از اکران پرستیژ در اکتبر سال ۲۰۰۶ فیلم با اقبال مخاطبان و منتقدان روبهرو شد. حیثیت توانست ۱۰۹ میلیون دلار فروش جهانی داشته باشد، در شرایطی که بودجهای که برای ساخت فیلم استفاده شده بود ۴۰ میلیون دلار بود. این فیلم توانست نامزد د و جایزه اسکار در شاخههای بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلمبرداری شود. مجلات معروف و منتقدان سرشمار از این فیلم بهعنوان یکی از آثار مهم دهه ۲۰۰۰ یاد کردند و خروجی کنجکاوی جدید نولان یک پیروزی دیگر بود.
نولان در حیثیت، همانند یادگاری با مسائل علمی سروکله میزند و تا قصهای مجذوبکننده روایت کند. در شرایطی که این کارگردان در گفتن قصههای تازه موفق بود، وقت آن رسیده بود که نولان چهرههای دیگر خود را نیز به سینما نشان دهد.
سهگانه شوالیه تاریکی، وقتی نولان ناجی ابرقهرمان کلاسیک شد
اولین همکاری کریستوفر نولان و کریستین بیل قبل از فیلم حیثیت و با آغاز ساخت سهگانه شوالیه تاریکی در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ توسط نولان بود. اولین فیلم با نام بتمن آغاز میکند، توسط نولان و دیوید، اس گویر نوشته شد و در سال ۲۰۰۵ اکران شد. کریستین بیل بازیگر شخصیت بتمن (بروس وین) در کنار مورگان فریمن، کیلین مورفی، کیتی هولمز، مایکل کین و …. ستارگان فیلم ابر قهرمانی نولان بودند.
این نخستین باری بود که کریستوفر نولان در چهارچوب یک اثر ابر قهرمانانه خود را نشان میداد. گاتهام سیتی و زندگی پر فراز و نشیب بروس وین این بار قرار بود با نولان دوباره متولد شوند. درحالیکه از ابتدای پخش اخبار مربوط با ساخت این سهگانه توسط این کارگردان مخاطبان با هیجان منتظر خروجی کار بودند، نولان گاتهام و وقایع قهرمانانه و ضد قهرمانانه آن را مانند پلی میدید که با آن به همه نشان دهد به تکراری یا غیرتکراری بودن داستان نیست، او همیشه با نوع قصهگویی منحصربهفرد خود حتی داستانی که هزاران بار گفته شده باشد را مخصوص به خود میکند.
اولین فیلم از این سهگانه هم در گیشه و هم در نظر منتقدان موفق بود. این فیلم در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۵ در ایالات متحده و کشور کانادا در ۳٬۸۵۸ سالن سینما اکران شد. در هفته اول اکران، ۴۸ میلیون دلار در آمریکا و کانادا فروش داشت. در نهایت هم با فروش جهانی ۳۷۴ میلیون دلار به اکران خود پایان داد. فیلم اول توانست نامزد دو جایزه اسکار و سه جایزه بفتا شود. همه این اتفاقات و موفقیتهای در شرایطی بود که پیش از آن، برادران وارنر به دلیل شکست فیلمهای قبلی با محوریت شخصیت بتمن و مخصوصاً انتقادهای شدید از فیلم بتمن و رابین، قصد داشتند تولید تمام فیلمهای بتمن را لغو کنند. نولان با یک اثر ابر قهرمانی، یعنی فیلمنامه و تصویرسازی که قبل از آن تابهحال انجام نداده بود ناجی برادران وارنر شد.
بعد از اکران موفق فیلم اول، ساخت دو فیلم بعدی و تکمیل سهگانه شوالیه تاریکی توسط نولان قطعی شد. در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ دو فیلم دیگر با نامهای شوالیه تاریکی و شوالیه تاریکی برمیخیزد روی پرده سینماها رفتند. نولان فیلمنامه فیلم دوم را با برادرش جاناتان نولان طراحی کرد و فیلم سوم و آخر را مجدد در کنار دیوید، اس گویر و برادرش نگارش کرد. هر دو فیلم توانستند با اقبالی حتی فراتر از فیلم اول روبهرو شوند و جوایز متعددی را کسب کنند. در فیلم دوم، شوالیه تاریکی، هیث لجر در نقش آنتاگونیست کنار کریستین بیل به هنرنمایی پرداخت. یکی از نکات قابلتوجه فیلم دوم تقابل عمیق و پیچیده بتمن و جوکر بود که با نوع روایت و بازی پر کشش بیل و لجر درخشان شد. فیلم دوم در ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۸ در استرالیا، ۱۸ ژوئیه ۲۰۰۸ در آمریکا شمالی ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۸ در بریتانیا اکران شد. فیلم که توانست نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند نامزد دریافت ۸ اسکار شد که ازاینبین، جایزه بهترین تدوین صدا و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای هیت لجر را دریافت کرد. این فیلم از زمان اکران یکی از مهمترین فیلمهای ابرقهرمانی محسوب میشود.
موفقیتهای فیلمهای اول و دوم برای فیلم سوم با بازی مجدد کریستین بیل و در کنار او تام هاردی در قامت آنتاگونیست تکرار شد. این فیلم در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۲ در نیویورک اکران شد و مخاطبان و منتقدان با تقدیر از نقشآفرینی بازیگران این فیلم را پایانی شایسته برای سهگانه شوالیه تاریکی نولان دانستند. فیلم در آن زمان با درآمد یکمیلیارددلاری پرفروشترین فیلم نولان، هفتمین فیلم پرفروش تاریخ و سومین فیلم پرفروش سال شد.
اما چرا؟ موفقیت سهگانه بتمن نولان چه رازی داشت؟ از زمان اکران فیلم اول نکته قابلتوجه برای منتقدان و مخاطبان فضای تاریکی بود که نولان ایجاد کرده بود. گاتهامی که در زیر بار ناعدالتی در حال لهشدن بود. شهری که تیره و تاریک بود. میتوان گفت، تاریکی ویژگی بود که بتمن نولان را متمایز میکرد.
نولان روایت خود را از کودکی بروس وین آغاز میکند، او به مخاطب دلایل کافی برای قهرمان یا حتی ضدقهرمان بودن بروس وین را میدهد. در این گیرودار شاید مهمترین نکته این باشد که نولان در هر سه فیلم از استفاده بیش از اندازه از جلوههای ویژه پرهیز جدی میکند و با فیلمبرداری در نقاط واقعی شهری حس عمیق و جدیتری را به مخاطب القا میکند. کریستوفر نولان از بتمن داستان خود یک شخص زخمدیده معمولی میسازد. کسی که میتواند شکست بخورد، راه اشتباه برود و از همه مهمتر ضعیف باشد. ابرقهرمان نولان مردی است که مخاطب با آن احساس نزدیکی میکند. اما این همه ماجرا نیست. در فیلم دوم، شوالیه تاریکی، نولان از تقابل سنتی بتمن و جوکر داستانی تازه میبافد. در تمام طول فیلم نولان در تلاش است تا ذهن مخاطب را در مورد مفهوم واقعی قهرمان یا ضدقهرمان درگیر کند. این کارگردان که در این کار خبره است تلاش میکند تا برای این مخاطب این وال را مطرح کند که قهرمان واقعی چه کسی است؟ این در شرایطی است که در هیچکدام از فیلمهای ابر قهرمانی پیش از آن این مفهوم با این عمق و جدیت مطرح نشده بود، این کاری است که نولان با سبک قصهگویی خود در فیلم سوم هم انجام میدهد. اما ماجرا به اینجا ختم میشد؟ خیر. یکی از نکات قابلتوجه این سهگانه که در فیلمها بعدی نولان نیز نقش پررنگی ایفا میکند، انتخاب و ساخت موسیقی درست است. نولان با همکاری هیجانانگیز خود با هانس زیمر یک آلبوم فراموشنشدنی برای سهگانه خود داشت. این کارگردان اما این موسیقی خوب را، به شکل ظریف و درستی در نگارش صحنهها و در تدوین قصه خود به کار میگیرد. بهغیراز همه اینها، نولان از بازیگران خود، بازی خوب میگیرد. کریستین بیل در هر یک سه فیلم، با شکل بدنی متفاوت که کاملاً در راستای خط داستانی مجزای سه فیلم است مقابل دوربین ظاهر میشود، به شکلی که در فیلم سوم مخاطب کاملاً بروس وین خسته و پیر را مقابلش میبیند. میتوان گفت کریستین بیل، همانطور که خودش به بتمنهای بعد از خود توصیه میکند، خود را کاملاً بتمن احساس میکند و هیچ جای شکی برای مخاطب باقی نمیگذارد. بازی خاطرهانگیز حیث لجر در قامت جوکر یکی از مهمترین بازیگریها تاریخ فیلمهای ابر قهرمانی است. زمانی که این بازیگر بهعنوان بازیگر نقش جوکر انتخاب شد، هیچکس باورش نمیشد که او تا این اندازه باشکوه از پسکار خود بر بی آید، اما او نهتنها از پس نقش خود برآمد، بلکه علیرغم مرگ زودهنگامی که خودش با خودکشی برای خودش رقم زد، توانست جایزه اسکار را نیز دریافت کند.
مجموعه این نکات، یعنی نگارش و نوع قصهگویی خاص، بازیگردانی، طراحی صحنه، موسیقی و عمق و باورپذیری داستانی از سهگانه بتمن نولان یک سهگانه ابرقهرمانی کاملاً متفاوت و موفق میسازد. اما بعد از موفقیت نولان در ژانر جدید، مخاطبان باید انتظار تکرار ژانر از نولان را داشته باشند؟
خوابهای قصه دار نولان، (Inception)تلقین
در گیر و دار ساخت سهگانه شوالیه تاریکی، نولان در سال ۲۰۱۰ با قصه و فیلمی کاملاً متفاوت باری دیگر خود را از نو معرفی میکند. تلقین، در ژانر علمی تخیلی و اکشن، با فیلمنامهای از خود کارگردان در تاریخ ۸ ژوئیه ۲۰۱۰ به اکران رسید. طبق گفتههای خود کریستوفر نولان، او حدود ۱۰ را روی فیلمنامه این اثر کار کرده است. نولان که پیشازاین هم فیلمهای مانند بیخوابی را در ژانرهای این چنینی تولید کرده بود برای نوشتن تلقین زمانی بیشتری نیاز داشت و از همین بابت طرح تلقین را برای مدتی طولانی کنار گذاشت و در آن مدت پروژههای دیگری مانند حیثیت و سهگانه شوالیه تاریکی را پیش برد. پس از سالها کار جدی و تحقیقاتی نولان روی این فیلمنامه حساس برادران وارنر فیلمنامه را در سال ۲۰۰۹ از نولان خریدند و کار فیلم آغاز شد. نولان از همان زمان علاقه خود را به دوربینهای آی مکس نشان داد و فیلمبرداری تلقین را با این دوربینها پیش برد. زمان اکران تلقین، فیلم در سینماهای مخصوص آی مکس نیز به نمایش در آمد. فیلم با استقبال و اقبال عمومی مواجه شد. فیلمی که با همه آثار پیشین نولان هم تفاوت و هم شباهت داشت. نولان با ذهن مخاطب بازی میکرد. همانطور در یادگاری گاهی مخاطب زمان را گم میکرد، و همانطور که در سهگانه شوالیه تاریکی گاهی هنگام مبارزات و صحنههای اکشن از جای بر میخیزید، در طول تماشای فیلم تلقین مخاطب دوباره همه آن احساسات را تجربه میکند. از همان زمان نولان و قصهگویی پیچیدهاش زبان زد شد. مخاطبان او را بهعنوان کارگردانی که فهمیدن داستانش فکر میخواهد میشناختند. تلقین با بازی لئوناردو دیکاپریو، بازیگر محبوب نولان، کیلین مورفی، مایکل کین، تام هاردی و … توانست موفقیت قابلتوجهی در گیشه و در نظر منتقدان به دلیل، کارگردانی، نگارش صحنههای اکشن، خط داستانی، جلوههای بصری، موسیقی و بازیگری به دست بی آورد.
این فیلم نامزد ۷ شاخه اسکار شد و توانست ۴ جایزه در بخشهای، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین صداگذاری و بهترین جلوههای تصویری کسب کند درحالیکه بودجه تولید فیلم ۱۶۰ میلیون دلار بود، فیلم توانست بیش از ۸۲۶ میلیون دلار در سراسر جهان بفروشد.
سفری ترسناک به فضایی بینهایت، (Interstellar)میان ستارهای
سفر در زمان، سفر در خوابها و سفر در جهانیهای موازی، سوژههایی هستند که ذهن مخاطب را با سرعت به سمت آثار نولان میبرند. ۴ سال پس از اکران تلقین، کریستوفر نولان در سال ۲۰۱۴ با میان ستارهای به سینماها برگشت. فیلمنامه این فیلم توسط شخص کریستوفر نولان و برادرش جاناتان نولان نگارش شد و یکی از نکات قابلتوجه این فیلم حضور فیزیکدان معروف، کیپ تورن بهعنوان مشاور علمی بود. نولان که با دقت و ظرافت علمی فیلمنامه و کارگردانی فیلم را پیش برد در زمان اکران توسط تعداد زیادی از ستارهشناسهای مورد تجلیل واقع شد. یکی از نکات جالب آغاز تولید این فیلم، یکی شدن برادران وانر با رقبای خود برای سرمایهگذاری روی اثر جدید نولان بود. این نشان میداد که برادران وارنر تا چه اندازه از قدرت فیلمهای نولان اطمینان خاطر دارند.
میان ستارهای با نقشآفرینی متیو مک کانهی در قامت شخصیت اصلی، روایتی شگفتانگیز از سفر حیاتی یک خلبان سابق ناسا است. یکی از نکات منحصربهفرد فیلم، بهتصویرکشیدن عمیق روابط انسانی توسط نولان است. مخاطب در تمام طول فیلم به دلیل درک حساسیت رابطه شخصیت اصلی (کوپر) و دخترش (مورفی)، شاهد سفری خطرناک و تقریباً بدون بازگشت به فضایی بیپایان است.
علیرغم ساخت و تولید فیلمهای با مضمون ستارهشناسی و فضا، میان ستارهای نولان منحصربهفرد است و دلیل این است که این کارگردان و نویسنده به شکلی زیرکانه و ظریف روابط عاطفی و انسانی را با مسئله حیات، مرگ، و فضای دور از دسترس اما واقعی تلفیق میکند. یکی از نکات قوت مهم این فیلم موسیقی آن است که توسط زیمر تولید شده تا بعد از چندین همکاری متوالی این دو هنرمند، مسئله تلفیق سینما و موسیقی بیشتر به چشم بی آید.
این فیلم که در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۴ اکران شد، هم فروش فوقالعادهای داشت و هم نظرات بسیار مثبتی در تمام بخشهای فیلمسازی از منتقدان دریافت کرد. این فیلم توانست نامزد ۵ جایزه اسکار شود و در نهایت در بخش بهترین جلوههای ویژه برنده اسکار باشد.
جالب است بدانید در ابتدا قرار بود استیون اسپیلبرگ این فیلمنامه را که ایده اولیهاش از لیندا ابست، فیزیکدان معروف بود را در سال ۲۰۰۶ نگارش کند. اما سر آخر برادران وارنر در سال ۲۰۰۷ مسئولیت این کار را به جاناتان نولان سپردند.
از میان ستارهای تا دانکرک و تنت، ژانرهای متفاوت یکییکی خط میخورند
بعد از میان ستارهای، در سال ۲۰۱۷، نولان با دانکرک که در سبک فیلمهای جنگی بود و روایتی واقعی از تخلیه دانکرک در جنگ جهانی دوم بود را به اکران رساند و این بین در سال ۲۰۲۰ با تنت یا انگاشته، در ژانر اکشن، دلهرهآور، علمی و تخیلی پیچیدگی فیلمنامههای خود را به اوج رساند. پس از اکران فیلم تنت، علیرغم موفقیت این فیلم، آن هم در شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا اکران فیلم بارها به مشکل خورد، انتقادهایی از سوی مخاطبان دررابطهبا پیچیدگی بیش از اندازه فیلمنامه به نولان شد و برخی از منتقدان و مخاطبان بر این باور بودند که نولان باید کمی سادهتر روایت خود را به تصویر بکشد. این در شرایطی بود که عدهای از مخاطبان و منتقدان نظری عکس این را داشتند و معتقد بودند نولان در این فیلم با استفاده از مسئله علمی پیکان زمانی، توانسته قصهای جدید و مهیج را روایت کند.
اوپنهایمر، بمبی دیگر در کارنامه کاری
پس از حواشی ای که فیلم تنت داشت، در سال ۲۰۲۳ نولان با بمبی جدید تکانی به گیشهها داد. نولان این بار هم سبکی جدید را امتحان کرد، بیوگرافی، دلهرهآور و حماسی در مورد پدر بمب اتمی، جی. رابرت. اوپنهایمر. این فیلم با حضور ستارگانی چون کیلین مورفی (اوپنهایمر)، مت دیمون، رابرت داونی جونیور، امیلی بلانت و... از زمان قطعی شدن خبر ساخت فیلم، مورد انتظارترین فیلم سال ۲۰۲۳ بود. یونیورسال پیکچرز بهعنوان توزیعکننده فیلم انتخاب شد و فیلم در فرمت ۶۵ میلیمتری و بهصورت آی مکس فیلمبرداری شد.
کریستوفر نولان، مطابق همیشه، در نگارش این فیلمنامه از عناصر داستانی استفاده میکند که ذهن مخاطب را در مورد شر و خیر، درگیر کند. خط داستانی فیلم به حدی منسجم است که زمانی طولانی فیلم آزاردهنده به نظر نمیرسد. یکی از نکات قابل توجه، جلوههای ویژه و بصری، موسیقی و از همه مهمتر بازی منحصر به فرد کیلین مورفی است. کریستوفر نولان در طول تورهای تبلیغاتی این فیلم ذکر کرد که از ابتدای شروع نگارش فیلم نامه کیلین مورفی را برای این نقش در نظر داشته است. کیلین مورفی نیز پس از دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد در مراسم بفتا، نولان را شریک جرم ۲۰ ساله خود معرفی کرد.
پس از تلقین، میان ستاره ای و تنت، نولان کارنامه کاری خود را با اثری کاملاً متفاوت از آثار قبلی خود کامل کرد. این فیلم توانست موفقیتهای بسیار زیادی در گیشه به دست بی آورد. فروش این فیلم ۹۷۲ میلیون دلار بود و توانست جایگاه سومین فیلم پرفروش سال را به دست آورد. این فیلم همچنین، موفق به کسب ۵ جایزه گلدن گلوب و ۱۳ جایزه در اسکار و بفتا شد. اوپنهایمر از سوی هیئت ملی بازبینی و انستیتوی فیلم آمریکا یکی از ده فیلم برتر سال لقب گرفت.
قصه گویی این بار در قلب افسانهها و حماسهها
اکنون و پس از گذاشت یک سال از اکران اوپنهایمر، ساخت فیلمی اقتباسی از کتاب ادیسه قطعی شده است. هدف از بررسی کارنامه کاری کریستوفر نولان، تشخیص خط فکری و امضای کاری این کارگردان بود. کارگردان و نویسندهای که علیرغم انتخاب ژانرها مختلف و شجاعت پذیرش داستانهای غیر خطی و متفاوت، همواره به مخاطب سبک شخصی خود را نشان میدهد. نولان به اهمیت بالا به جزئیات و هم چنین انتخاب وسواس گونه موسیقی و سبک فیلمبرداری مخاطب را با قابهای خود آشنا میکند و نشان میدهد چگونه با اراده ای جدی میتواند در هر سبک تکراری یا غیر تکراری مدل و حالت داستانی شخصی خود را بروز بدهد. ترکیب جهان واقعی و جهان افسانه ای، تلفیق عنصر قهرمان و ضد قهرمان و زیر سؤال بردن الگویهای تکراری نکاتی هستند که از نولان کارگردانی مهم و قابل توجه میسازند. طرفداران و اهالی سینمای با شوق و هیجان، منتظر خروجی آخرین کار این کارگردان هستند، خروجی ای که میتواند با همه کارهای پیشین او فرق داشته باشد.
۵۷۵۷