با روی کار آمدن مسعود پزشکیان در دولت چهاردهم، عمده تحلیلگران داخلی و حتی خارجی عنوان کردند که پیروز شدن یک دولت میانه رو احتمالا مسائل سیاست خارجی ایران را حل و فصل خواهد کرد و ممکن است حتی تکلیف برجام و مذاکره نیمه تمام ایران با کشورهای اروپایی و مذاکره غیرمستقیم با امریکا را به یک سرانجامی برساند.
مذاکرهای که در دولت سیزدهم مسول آن علی باقری کنی بود که ناتمام تمام شد! حالا پرونده همچنان در هالهای از ابهام است چراکه طرف امریکایی نیز در تغییر دولت است. با امدن ترامپ مشخص نیست که مذاکرات ایران راه به جایی ببرد یا خیر؟ آنگونه که از تیم دیپلماسی دولت آینده ترامپ برمیآید احتمالا بار دیگر ترامپ سیاست فشار حداکثری را علیه تهران به کار بگیرد با این تفاوت که ایران مانند گذشته درست برتری در منطقه ندارد.
زمانی که ترامپ از توافق هسته ای خارج شد ایران قدرت بلامنازع نظامی و امنیتی منطقه بود اما حالا شرایط به گونهای نیست که به مذاکره و اینده کشورمان بی تفاوت باشیم و باید راهی نوین برای سیاست خارجی کشورمان بجوییم. پزشکیان که با انتخاب تیمی که در برجام دستی در آتش داشتهاند نشان دادن که به دنبال مذاکره و حل و فصل پرونده ایران است اما تا کنون گشایش مثبتی از تحرکات دیپلماسی ایران دیده نشده است.
در همین باره با زهره نوروزپور، خبرنگار با علیرضا سلطانی کارشناس ارشد روابط بینالملل گفتگویی داشتهایم که به نقل از خبرآنلاین در ادامه میخوانیم:
دولت مسعود پزشکیان از همان روز نخست شروع به کار، سیاست خارجی پرالتهابی را با ترور رهبر حماس در تهران آغاز کرد
***با توجه به روی کار آمدن دولت چهاردهم و انتظاری که از این دولت میرفت و بر خلاف پیش بینیهای ماههای اخیر مبنی بر آغاز دورهای از گشایش و آرامش در سیاست خارجی، تا کنون این انتظار نه تنها عملی نشده بلکه التهاب در سیاست خارجی از همان ابتدای کار دولت تشدید شد.چرا مناسبات و سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم هنوز به ثبات نرسیده است؟
معمولا تغییر دولت ها در همه کشورها با توجه به سیاست های اعلامی که در دوره انتقال قدرت دارند، خیلی سریع آثار و نشانههای خود را در رفتار عملی و فضای روانی و همچنین بازارهای داخلی و خارجی به صورت مثبت و منفی نشان میدهد. این موضوع برای ایران و دولت چهاردهم علیرغم شعارها و برنامههای اعلامی مسعود پزشکیان مبنی بر فعال کردن سیاست خارجی تعاملی و همکاری جویانه با جهان و انتخاب تیم دیپلماسی موسوم به تیم برجام، متفاوت بود. بر خلاف انتظار دولت مسعود پزشکیان از همان روز نخست شروع به کار، سیاست خارجی پرالتهابی را با ترور رهبر حماس در تهران آغاز کرد. این التهاب با گذشت بیش از ۳ ماه با توجه به بروز تحولات سریع و پردامنه منطقهای و بینالمللی، همچنان ادامه داشته و مانع از نقش آفرینی موثر و ابتکاری ایران شده است.
تشدید درگیری مستقیم ایران با اسرائیل، پیروز ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تشدید تحرکات سیاسی اتحادیه اروپا علیه ایران در قالب اعمال تحریمهای هوایی،کشتیرانی، همچنین تحولات لبنان و سقوط دولت بشار اسد، تحولاتی بودند که به صورت سلسلهای و سریع، مانع از ثبات و آرامش در سیاست خارجی ایران، علی رغم تکرار سیاست های اعلامی و بعضا عملی ایران ( مواضع صریح پزشکیان در سازمان ملل ، مذاکره با آژانس بین المللی انرژی هسته ای ) گردید.
البته این شرایط تاحدی با توجه به تداوم التهابات منطقه آسیای غربی بعد از حادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ طبیعی بود اما تشدید ان کمتر انتظار میرفت. مساله مهم دیگر که التهاب سیاست خارجی ایران را تشدید کرد، انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری امریکا بود که به لحاظ روانی و با توجه به تجربه مواضع سخت در قبال ایران در دولت اول او، سیاست خارجی و به طور کلی روندهای سیاسی و اقتصادی ایران را در حالت انتظار و ناپایداری قرار داده و به نظر میرسد این شرایط تا زمان شروع به کار رسمی ترامپ در ۲۲ ژانویه ادامه داشته باشد.
*** یعنی معتقدید با شروع به کار دولت دوم ترامپ سیاست خارجی ایران به یک شرایط باثبات و پایداری خواهد رسید؟
سیاست خارجی ایران تا زمان روی کار آمدن ترامپ در شرایط بیم و امید به سر می برد. این وضعیت البته فقط مربوط به ایران نیست بلکه تمام دنیا و کشورها متناسب با کمیت و کیفیت ارتباط خود با آمریکا در این شرایط به سر می برند. ترامپ بر خلاف دولت اول خود که قبل از شروع به کار، مواضع شفاف و آشکاری در پیش گرفته بود اینبار کمتر این شفافیت را از خود بروز داده است هرچند ترکیب تیم همکار او تاحدی رویکردهای اصلی دولت را در سیاست خارجی اشکار کرده اما در حال حاضر نمی توان قاطعانه نسبت به رویکردهای اصلی ترامپ در سیاست خارجی به خصوص در قبال برخی کشورها و برخی روندها ، پیش بینی درستی کرد.
تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم بارها و به شیوه های مختلف قبل از روی کار آمدن دولت ترامپ ، آمادگی و علاقه خود را برای مذاکره اعلام کرده است اما دولت ترامپ هنوز به طور شفاف واکنش خود را به این آمادگی اعلام نکرده است. به نظر هم نمی رسد که حتی با شروع به کار ترامپ ، شاهد تحرکی زودهنگام در مناسبات دوجانبه چه مثبت وچه منفی آن باشیم .
کارت ایران، در مذاکرات روسیه و آمریکا، برای پایان دادن به جنگ اوکراین و جنگ تجاری آمریکا و چین فعال است
*** به طور مشخص مناسبات ایران و آمریکا با به قدرت رسیدن ترامپ در روزهای آینده چه روند و شرایطی را تجربه خواهد کرد؟
من معتقدم مناسبات ایران و آمریکا در دولت دوم ترامپ نسبت به دولت اول آن پیچیده تر خواهد بود. بدین معنا شاید در دولت اول ترامپ اگر قرار بود دو کشور به توافقی برسند ، راحت تر و سریعتر می رسیدند چون عناصر و موضوعات دخیل در روابط دوطرف کمتر و شفاف تر بود اما در حال حاضر شرایط سخت تر و عناصر و متغیرها زیادتری نیز وجود دارد . بر خلاف اظهارات ترامپ مبنی بر حل سریع بحران ها با شروع به کار دولتش ، این اتفاق هم به آسانی و سریع نخواهد افتاد. مساله این است که مذاکرات احتمالی ایران و با دولت ترامپ مجموعه ای از موضوعات و نه تنها هسته ای را در برخواهد گرفت که این مساله خود بر پیچیده شدن مذاکرات کمک می کند. در عین حال عناصر و متغیرهای بین المللی نیز در مناسبات ایران و آمریکا فعال خواهند بود .
به طور قطع این مناسبات به جنگ اوکراین و سرنوشت آن و مواضع روسیه ، مناسبات اقتصادی آمریکا و چین ، مناسبات اتحادیه اروپا و آمریکا و همچنین تحولات سیاسی و امنیتی آسیای غربی ارتباط زیادی خواهد داشت . کارت ایران در مذاکرات روسیه و آمریکا برای پایان دادن به جنگ اوکراین ، کارت فعالی است . این کارت در جنگ تجاری آمریکا و چین نیز فعال است . اتحادیه اروپا نیز قطعا از کارت ایران در روابط خود با ترامپ استفاده خواهد کرد . کشورهای غرب آسیا از عربستان تا اسرائیل و ترکیه و دیگر کشورها نیز با کارت ایران سعی در تنظیم روابط با ترامپ خواهندداشت. این درحالیست که در دولت اول ترامپ این عناصر فعال نبودند یا محدود بودند حتی اتحادیه اروپا در مقابل ترامپ و در کنار ایران در ماجرای برجام و خروج آمریکا از برجام قرار داشت .
تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه،حکایت از روزهای سخت دیپلماسی ایران دارد/منطقه و وضعیت داخلی ایران شرایط را پیچیده کرده است
*** این شرایط چه تاثیری بر روند توافقات ایران و آمریکا خواهد داشت ؟
پیش بینی می شود که در دولت اینده ترامپ، بازی قدرت های بزرگ با کارت ایران در مناسبات خود با امریکا تشدید می شود و این کار ایران و آمریکا را برای به نتیجه رساندن مذاکرات احتمالی سخت خواهد کرد. تحرکات اتحادیه اروپا علیه ایران و اعمال تحریم های هوایی و کشتیرانی در هفته های اخیر و تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه در پرونده هسته ای ، حکایت از روزهای سخت دیپلماسی ایران و اروپا در ماه های اینده دارد. وضعیت منطقه ای ایران در ماه های اخیر خصوصا بعد از سقوط بشار اسد در سوریه و شرایط اقتصادی و اجتماعی داخل ایران نیز بر این پیچیدگی افزوده است.
طرف های مقابل امریکا نیز تلاش می کنند که از کارت ایران در روابط خود با آمریکا استفاده کنند
*** با این تفاسیر ، ایا شاهد افزایش فشارها و تحریم های آمریکا علیه ایران در دولت دوم ترامپ خواهیم بود؟
با روی کار آمدن ترامپ فشارهای اقتصادی و سخت گرفتن تحریم ها علیه ایران تشدید می شود این در واقع تاکتیکی است که ترامپ برای به پای مذاکره کشیدن ایران حتما به ان متوسل می شود اما مساله این است که با شروع مذاکره به هر شکل ، روند و پایانی برای آن به آسانی نمی توان تصور کرد. چون همانطور که بیان شد ترامپ مساله ایران را علی رغم اینکه گفته روی موضوع هسته ای متمرکز خواهد شد، فقط در پرونده هسته ای و مناسبات دوجانبه دیگر نمی بیند بلکه آن را در بستری بین المللی و در روابط خود با مجموعه ای از قدرتها و مسائل بین المللی می بیند .
طرف های مقابل امریکا نیز تلاش می کنند که از کارت ایران در روابط خود با آمریکا استفاده کنند. بنابراین کار تیم سیاست خارجی برای پیشبرد اهداف خود در ماه ها و حتی سالهای آینده بسیار سخت خواهد بود.
احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای شورای امنیت به دلیل عدم امکان استفاده از حق وتو توسط روسیه و چین وجود دارد
*** به رفتار اخیر اروپا و تهدید ۳ کشور اروپایی حاضر در برجام به استفاده از مکانیسم ماشه اشاره کردید. احتمال استفاده از این مکانیسم علیه ایران تا چه حدی وجود دارد؟
اصولا لغو تحریم ها در پرتو مکانیسم ماشه بر طبق قطعنامه ۲۲۳۱ ، مقدمات و الزامات و شرایطی دارد . بر اساس سازوکار تعیین شده در قطعنامه ۲۲۳۱ ، در صورتی که یکی از طرفین برجام نسبت به عدم پایبندی اساسی به تعهدات تعیین شده از سوی طرف مقابل ، اعتراضی داشته باشد باید در مدت ۳۰ روز از طریق مذاکره طرفین در قالب کمیسیون مشترک اعتراض برطرف شود. این تلاش باید منجر به صدور پیش نویس قطعنامه ای جدید از سوی شورای امنیت ( یکی از طرفین یا رئیس شورای امنیت) مبنی بر تداوم لغو تحریم ها و تصویب آن در شورای امنیت شود . در غیر این صورت اگر قطعنامه ای صادر نشد ، تحریم های لغو شده بر اساس قطعانامه ۲۲۳۱ خودبخود برمی گردد مگر اینکه شورای امنیت تصمیم دیگری را اتخاذ کند.
این فرایند باید در صورت بروز اختلاف میان طرفین و به عبارتی فعال شدن مکانیسم ماشه طی شود. ۳ کشور اروپایی در تلاشی که ترامپ در دوره اول خود برای فعال کردن مکانیسم ماشه داشت، با آن مخالفت کردند اما این ۳ کشور الان خود مدعی استفاده از این مکانیسم شده اند و به نظر می رسد بر سر آنهم جدی هستند. در صورت طرح پیشنهاد مکانیسم ماشه در شورای امنیت ، احتمال فعال شدن آن و بازگشت تحریمهای شورای امنیت به دلیل عدم امکان استفاده از حق وتو توسط روسیه و چین وجود دارد . در این اثنا با توجه به برداشتی که ۳ کشور اروپایی و آمریکا از تضعیف ایران در حوزه منطقهای و به لحاظ اقتصادی دارند، احتمال فعال شدن این مکانیسم برای تحت فشار قراردادن ایران به انجام مذاکرات همه جانبه زیاد است. هرچند یک احتمال ضعیف هم وجود دارد که اینبار آمریکای ترامپ از ۳ کشور اروپایی بخواهد با توجه به امکان مذاکره اولیه با ایران از توسل به این مکانیسم منصرف شود. با این حال ، مکانیسم ماشه را باید جدی گرفت و جدی نگرفتن آن، به معنای تکرار اشتباهات محاسباتی گذشته در سیاست خارجی است که هزینه های سنگینی در پی دارد.
آغاز روزهای سخت دیپلماسی؛ چین و روسیه با کارت ایران از ترامپ امتیاز خواهند گرفت/میتوانیم نسبت به مذاکره مستقیم خوشبین باشیم
آغاز دولت چهاردهم با تحولات سنگینی آغاز شد که عملا انرژی مثبت دولت، برای بهبود شرایط را خنثی کرد
*** به شرایط و تحولات داخلی اشاره کردید. ظرفیت و پتانسیل های سیاسی و اقتصادی داخلی به خصوص با روی کار آمدن دولت چهاردهم که به دنبال سیاست های تعاملی با دنیا و احیای مذاکرات هسته ای است، در آینده سیاست خارجی ایران در چگونه قابل تحلیل است ؟
روی کار آمدن دولت آقای پزشکیان و فعال شدن افرادی مانند ظریف و تیم دیپلماسی دهه ۹۰ موسوم به تیم برجام ، کورسوی امیدی برای بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی ایران با حمایت حداقلی اجتماعی ایجاد کرد اما در طول چندماه شروع به کار دولت چهاردهم، تحولات سریع و غیرقابل پیشبینی به لحاظ سیاسی و اقتصادی در عرصه داخلی و خارجی بروز پیدا کرد که عملا انرژی مثبت دولت، برای بهبود شرایط را خنثی کرد. ترور هنیه در تهران در اولین روز شروع به کار دولت، تشدید درگیری مستقیم ایران با اسرائیل ، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تشدید تحرکات سیاسی اتحادیه اروپا علیه ایران در قالب اعمال تحریمهای هوایی و کشتیرانی، تحولات لبنان و سقوط دولت بشار اسد، مجموعه تحولات سیاسی در حوزه سیاست خارجی ایران بود که عملا تحرکات سیاسی دولت در عرصه خارجی با هدف گشایش خارجی و آغاز مذاکره را خنثی و محدود کرد.
این شرایط بلافاصله اثرات روانی منفی خود را در عرصه اقتصادی کشور و اعتماد عمومی گذاشت و زمینه بی ثباتی و التهاب در بازار ارز را فراهم ساخت و موجب کاهش ۳۰ درصدی ارزش پول ملی در عرض ۳ ماه شد. به این شرایط سربازکردن برخی چالش ها و بحران ها مانند ناترازی در انرژی و اجبار دولت در اتخاذ تصمیماتی مانند قطع برق به خصوص قطع برق صنایع و فعالان اقتصادی هم به لحاظ واقعی و هم به لحاظ روانی و آینده نگری ، مردم و جامعه را نگران وملتهب ساخت. اظهارات اخیر وزیر اقتصاد در مجلس در خصوص التهابات ارزی و ناتوانی دولت برای مدیریت شرایط بازار، اعتراف تلخی بود که عملا نشان از خالی بودن دست دولت برای انجام اقدامات اساسی نظیر؛ اصلاحات اقتصادی، گام گذاشتن در مسیر رشد اقتصادی، کاهش تورم، بهبود معیشت اقتصادی مردم و ارتقای سطح اعتماد عمومی دارد. این شرایط طبیعتا بر رفتار تیم دیپلماسی ایران و رفتار قدرتهای خارجی به ویژه اروپا و آمریکا تاثیر زیادی خواهد داشت . تاثیری که الزاما نشان از تقویت جایگاه ایران در معادلات سیاست خارجی ایران ندارد.
تکیه بیجا و بیضابطه بر روسیه و بعد چین یک اشتباه استراتژیک است
*** درنهایت ایران در مواجهه با چالشهای خارجی چه کند؟
همانطور که اشاره کردم؛ ایران دوره ای سخت از سیاست خارجی را در پیشرو دارد . این دوره ممکن است با تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی و حتی درگیریهای نظامی هم توام باشد. خوش بینی نسبت به سیاست خارجی در دوره ترامپ اشتباه محض است همانطور که بدبینی اشتباه است. ایران باید از اشتباهات محاسباتی گذشته مانند اعتماد بیش از حد به روسیه بعد از جنگ اوکراین و توقف مذاکرات هسته ای با امریکا در ابتدای دولت بایدن درس بگیرد.
در دوره جدید ایران باید بر توانمندی ها و ظرفیت های سیاسی ، امنیتی و اقتصادی خود تکیه کند. تکیه بیجا و بی ضابطه بر روسیه و بعد چین یک اشتباه استراتژیک است . این دو کشور با توجه به چالش های زیادی که با آمریکا در حوزه های سیاسی و اقتصادی پیدا می کنند راحت از کارت ایران برای چانهزنی و گرفتن امتیاز از ترامپ استفاده می کنند. دلیل آنهم این است که هنوز مناسبات ایران با دو کشور مذکور استراتژیک نیست.
نفس مذاکره مستقیم ایران و آمریکا،امکان سواستفاده چین و روسیه و کارشکنی احتمالی اروپا را کاهش میدهد
اما نکته مهم و محوری این است که ایران باید به هر صورتی درهای مذاکره مستقیم با آمریکا را باز کند. نفس مذاکره مستقیم ایران و آمریکا علاوه بر اینکه امکان سواستفاده قدرتهایی مانند چین و روسیه و کارشکنی احتمالی اروپا را کاهش می دهد منجر به بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی داخلی به لحاظ روانی و واقعی می گردد و یک دلگرمی برای جامعه ایرانی ایجاد می کند حتی اگر این مذاکرات طولانی شود یا به صورت مرحله ای توافق صورت گیرد . در عین حال شروع مذاکره از شدت و حدت فشارهای سیاسی و اقتصادی و حتی منطقهای امریکا و اروپا میکاهد. دراین اثنا باید اذعان کرد که طرف آمریکایی و غربی به توافقی که کاملا به ضرر ایران باشد و ایران را به شدت در مضیقه و فشار قرار دهد و به عبارت دیگر منجر به احساس تحقیر ملی کند، راضی نخواهد بود و طبیعتا به دنبال توافقی می گردد که منافع ایران را به لحاظ نسبی تامین نماید و ماهیت نسبتا برد برد داشته باشد.
هرچند این شکل از توافق در دورههای گذشته که ایران قویتر بود ، امکان بیشتر ی داشت. لذا ایران علیرغم کار سختی که در پیش دارد اما می تواند نسبت به مذاکره مستقیم خوشبین باشد. تمام ظرفیتهای ایران باید متمرکز بر مذاکره با آمریکا و بر مبنای یک توافق نامه جامع در حوزههای مختلف هستهای، منطقه ای، نظامی و بین المللی باشد. توافقنامه تکموضوعی ، راه را برای تداوم التهابات و چالش های سیاست خارجی باز میکند. هرچندرسیدن به این توافق هم کاری سخت و پرهزینه است. نکته آخر اینکه به مانند گذشته نباید سیاست خارجی ایران بر مبنای صفر و صد و یا سیاه و سفید باشد. دولت پزشکیان با رویکرد تعاملی آن، در عین حال فرصتی برای جهان و غرب است. موفقیت ایران در این راه سخت مستلزم اجماع و وحدت ملی است. نباید اجازه داد شرایط سیاسی و جبهه گیریهای کاذب دوره برجام تکرار گردد. شرایطی که برجام را با وجود هزینههای سنگین از کارایی انداخت.