هشدار دلاوری:خارجی ها به مرحله ضربه به موجودیت ایران نزدیک شده اند/ نگوییم دو فیلتر شده ها را آزاد کنیم تا بعد ببینیم چی می شه

خبرآنلاین پنج شنبه 13 دی 1403 - 16:50
در گذار کنونی نمی توانیم بمانیم، بحران هایمان انباشته تر از این حرف ها است که بخواهیم کج دار و مریز رفتار کنیم؛ مثل این که بگوییم حالا دوتا از فیلتر شده ها را آزاد کنیم، تا بعد به بقیه اش برسیم. نمی شود شعارها و فحش ها سرجایش باشد، بعد سطح منازعه را در داخل، منطقه یا جهان کاهش بدهیم. نیروهای مجتمع شده، مترصد ضربه های بزرگ به موجودیت این کشور هستند، خیلی بیشتر از آن به ما نزدیک شده اند که بتوانیم این مرحله را با تانی، و تامل حالا ببینیم چه می شود طی کنیم. این جا است که گذر از وضع موجود از جایی باید شروع بشود...ما برای گذارهای چندگانه همزمان، هیچ راه حلی نیندیشیده ایم

فروزان آصف نخعی: «در نشست "ابهام زدایی از یک مفهوم" که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، دکتر ابوالفضل دلاوری عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در باره تهدیدها و فرصت های ایران بعد از  انتخابات ۱۴۰۳ سخنرانی کرد. او در آغاز سخن خود خطاب به حضور افراد در نشست گفت:«استادانی در نشست حضور دارند که حق این است ما پای درس آنان بنشینیم. تعداد بی شماری شان، به اندازه سن بنده سیاست ورزی کرده اند. جناب آقای دکتر بنی اسدی، جناب آقای دکتر رفیعی  و جناب آقای مهندس توسلی.» 

او گفت: «بحث وفاق چیزی نیست که امروزه، و یا سال های اخیر مطرح شده باشد. این ضرورت چند دهه قبل، توسط آقای خانیکی یا همفکران شان مطرح شده  است. منتها هر پدیده ای، زمان خودش را دارد، یا در زمان خاصی پروبلماتیک خودش را در  مقیاس عمومی پیدا کرده تبدیل به یک مسئله عمومی می شود. شاید این مسئله در دهه  ۶۰ یا ۷۰ دغدغه سیاست ورزان با تجربه سیاسی بود. اما وقتی ضرورت  آن را  مطرح کردند، برای خیلی ها ، برای ما  که آن زمان دانشجویان ساده ای بودیم، و همچنین آن هایی که زمام امور کشور  را  در  دست  داشتند بی معنی بود. منتها بالاخره به مرور زمان وفاق مسئله همه  از  جمله مسئله جامعه سیاسی شد.»

 سیاست منازعاتی، گریبانگیر تاریخ معاصر ایران

 استاد دانشگاه علامه طباطبایی با تاکیدبراین که نمی خواهد معنای وفاق را در «دائره المعارف، فرهنگ لغات یا ریشه های تاریخی اش را در کتاب ها»  جستجو کند، گفت: « می خواهم به مفهوم وفاق در تجربه زیسته ام بپردازم. ببینم فهمی که امروز  دارم، محصول چه تجربه ای  است، و  اساسا آن تجربه با خودش چه فهمی را ایجاد کرده است؟» 

او افزود: «بنده به دلیل گرایش ها و گرفتاری های بعدی که اوایل انقلاب برایم پیش آمد، مدت زیادی از عرصه سیاست فاصله گرفتم. اما با شروع دانشگاه و به ویژه آغاز تحصیلات تکمیلی توجه ام به یک مسئله مهم در حوزه سیاست ایران جلب شد، و آن تنازعی بودن سیاست در کل  ایران معاصر اس؛ نه  فقط ایران بعد از انقلاب، این که به طور کلی  تنازعی شدن سیاست، چه ویرانی هایی به بار آورده، چه فرصت هایی را از ما گرفته و همچنین چه سرمایه هایی را برباد داده  است؟ بنابراین حوزه مطالعاتی خودم را چه در کارشناسی ارشد و چه در دکترا و چه در پروژه های بعدی زمانی که معلم دانشگاه شدم، در همین حوزه انتخاب کردم. اکنون می توانم بگویم که ۳۵ سال است دارم روی موضوع حل منازعه در عرصه سیاست مطالعه می کنم. رساله دکترای بنده همین بوده است.»   

دلاوری در ادامه با تاکید بر این که «در سیاست تنازعی به جای آن که نیروها، و حتی نهادها، به جای این که دنبال انجام کارویژه های خودشان ،  و به معنای ارسطویی سیاست، به دنبال ساماندهی امور در حو زه وظایف خودشان باشند،  دنبال حذف و تخریب دیگران و دستاوردهای آنان هستند. این وجه غالب سیاست به ویژه در بعد از انقلاب بوده است. البته قبل از آن هم کم چنین سیاستی نداشتیم.»  

فرآیند امیدواری ام برای خروج از فضای منازعاتی   

این استاد دانشگاه افزود: «در اواسط دهه هفتاد، ناگهان مقوله اصلاحات مطرح شد. کمی امیدوار شدم، با خودم گفتم بد نیست تا از این طریق وارد عرصه عمومی بشوم. اما دیدم اصلاحات تنها  پروژه یک طرف دعوا است. اصلاحات زمانی ممکن است که اجماعی در درون هیات حاکمه و دولت بر سر تغییر ایجاد شده باشد. اگر یک طرف دعوا، اصلاحات را به عنوان پروژه خودش علم بکند، قطعا، در شرایطی که هنوز سیاست ما سیاست منازعه و  حذف است، طرف دیگر دعوا آن را نمی پذیرد.»  

دلاوری بعد از اصلاحات به پدیده  اعتدال اشاره کرد و گفت:«در سال 1392، اعتدال مطرح شد. باز گفتم شاید این بار راه بیشتر باز بشود. باز همان داستان قبلی تکرار  شد. هیچکس نیامد تا طرف  دیگری را ببیند. در مفهوم مرکزی و ایده اصلی اش، طرف دیگر وجود نداشت. البته باید بگویم که به نوبه خودش، هم اصلاحات و هم اعتدالگرایی لازم بود، اما وقتی گفتمان یک طرف سیاست، هیچ  توجهی به دیگری و طرف مقابل ندارد، در  سیاست تنازعی  دچار  مشکل می شود. چون طرف مقابل اساسا پروژه اصلی اش درهم  شکستن و بلوکه کردن پروژه دیگری می شود. کما این که دیدم اصلاحات و اعتدال بلوکه شد، اما زمانی بنده خدایی آمد، که البته زمینه هایش فراهم شده بود، در مناظره ها و مباحث اش خیلی ساده و عامیانه گفت "دعوا نکنیم." بعدا این دعوا نکنیم تبدیل به  بحث سیاست وفاق شد.»

 ورودم به عرصه عمومی و پیدا شدن گمشده ام

دلاوری با توجه سخنان پزشکیان در مناظره های تلویزیونی گفت: «دیدم دارد به طرف مقابل توجه می کند. این همان گمشده من در زبان، ادبیات، و  تاریخ و  تجربه سیاست ورزی  ایران بود. احساس کردم این جا، آن گمشده دارد بروز و ظهور پیدا می کند و من باید به این بچسبم. من هیچوقت به این صورت از سال ۱۳۶۰ به این سو وارد عرصه سیاست نشده بودم. ولی در  انتخابات گذشته، دوستان می گفتند که چته؟ چرا مهم بود؟ چون سیاست منازعه را در برابر  سیاست پزشکیان می دیدم. چون پاد زهر سیاست تنازعی به میدان آمده بود. و ما باید این را ترویج و حمایت کرده،  بپرورانیم. منظورم همین  مفهوم و کلمه ساده است که معنای خودش را از موقعیت می گیرد، نه از کتاب های  نظری و بحث های واژگان و امثالهم.»   

اصالت منازعه

دلاوری افزود: «وفاق در برابر چه مطرح شد؟ وفاق در برابر سیاست تخاصمی تخریب طرفین مطرح شد. اساسا مملکت، و منافع ملی، وجه المنازعه و نه وجه المصالحه در  ایران ۴۵ سال اخیر شده است؛ منازعه خودش اصالت یافته، نه فقط در سطح سیاست داخلی، بلکه در سطح سیاست خارجی نیز این گونه است تا جایی که ما نمی فهمیم از جنگ با دنیا دنبال چه می گردیم. به همین دلیل  وفاق این جا معنای خود ش را از شقاق می گیرد. به قول قدما، در این جا باید از طریق برهان خلف، معنای آن را بشناسیم. شقاق یعنی همان منازعه.»

معنای عملیاتی وفاق بعد از انتخابات؛ کاهش سطح منازعه در حوزه داخلی و خارجی

دلاوری در بخش دوم خود به معنای عملیاتی وفاق بعد از انتخابات پرداخت وگفت: «وفاق در تجربه زیسته از  اواخر خرداد که مطرح شده و تا به امروز که سرو ته اش شش ماه یا کمتر می شود، چه معنای میدانی و عملیاتی پیدا کرده و نام  آن را چه می توانیم بگذاریم؟ با پیدا کردن نام درست، آنگاه  انتظارات بی ربطی پیدا نمی کنیم.آن چه رخ داده، وفاق نیست، توافق یا agreement، یک  استراتژی در حل منازعه است. یعنی طرفین بر سر چیز مشخصی اختلاف دارند، می آیند، اختلافشان را صریح، روشن، عینی و دو طرفه، مطرح کرده می گویند این جایش را شما، و این جایش را ماکوتاه می آئیم،تمام. حل اختلاف از طریق نوعی توافق که ویژگی اش گذشتن طرفین، از بخشی خواسته های حداکثری خودشان است، تا به توافق برسند.»   

این استاد دانشگاه در ادامه به شش ماه گذشته پرداخت و گفت: «آنچه در شش ماه اخیر رخ داده، هیچ صحبت رودرروی مشخصی،میان طرفین مطرح نشده و هیچ توافق صریحی،  نبوده  است. اما  اتفاق هایی به صورت ضمنی و تلویحی، ناگفته و عملی افتاده است که نام اش را agreement یا توافق نمی گذارم، بلکه نام آن را Conflict Avoidance می گذارم یعنی کاهش سطح منازعه که خود  روشی برای حل منازعه است. زمانی که طرفین هنوز به خودآگاهی کامل، روشن، و شفاف نرسیده اند، تا Conflict Resolution حل منازعه بکنند، با توافق و یا استراتژی های دیگر، مانند مصالحه، یا صلح سازی، و ...  یک طرف دعوا با درک موقعیت خطرناک ، به کاهش سطح منازعه و  مدیریت منازعه Conflict management می پردازند.»  

او افزود: «ما در وضعیت مدیریت تعارض Conflict management هم در حوزه داخلی و هم در حوزه خارجی هستیم. هنوز  وارد  مرحله Conflict Resolution حل منازعه نشده ایم. البته یک دوره ای  کم و بیش بر سر برجام  به این مرحله رسیدیم. اما در شرایط بیشتر تلاش کرده ایم سطح منازعه را با کاهش حساسیت های طرف مقابل، در دوحوزه داخلی و منطقه ای و بین المللی مدیریت کنیم.   معمولا آن طرفی که خطر را حس می کند، شروع به کاهش منازعه می کند.»   

  

چرا کاهش سطح منازعه؛ ایران در شرایط خطیر

عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی علامه در ادامه گفت: « استنباط من با توجه به نشانه های فراوان، این است که کانون اصلی قدرت، چند سالی است متوجه شده راه درستی را طی نمی کند. اما در وضعیت بسیار عجیب که اصطلاحا به آن path dependence  وابستگی  به مسیر طی شده می گویند، مانع تغییر، اصلاح، یا پیچاندن فرمان بوده است. با این همه سیستم جمهوری اسلامی در چند سال اخیر، آنقدر بحران های انباشته در سطح داخلی و خارجی به طور عینی داشته که بفهمد که کار خطرناک است. انباشت بحران های داخلی، منطقه ای و خارجی به هم مرحلگی و حتی هم جهتی رسیده اند. یعنی نیروهای داخلی، در خدمت نیروهای خارجی، و نیروهای خارجی در خدمت نیروها  و تعارضات داخلی قرار می گیرند. مصادیق اش در تاریخ و جعرافیا وحشتناک است؛ این وضعیت که بخش بزرگی از یک ملت دست به آسمان بگیرد که ای کاش یکی بیاید و صاف بکند برود بلکه فرجی حاصل شود.»  

او افزود: در هیچ  دوره ای از تاریخ حتی در ایران که کل سیاست اش تنازعی است، به این مرحله نرسیده بود. کاهش منازعه در این وضعیت یعنی دعوا نکنیم است. من کلمه دعوا نکنیم  را روشن تر از وفاق می دانم. زیرا در این مرحله بحث از حل و فصل همه اختلافات نیست.»

ورود اولین بار ایران در تاریخ معاصر به مرحله مدیریت منازعه / سه مرحله حیاتی کاهش سطح منازعه

دلاوری سپس نتیجه گرفت: «پس ما شاید برای اولین بار به صورت روشن در تاریخ معاصر به ویژه بعد از انقلاب وارد مرحله مدیریت منازعه شده ایم. حال می خواهم ملزومات گذر از کاهش سطح منازعه را به مرحله حل منازعه بگویم. البته نه این که انگشت اشاره ای به سوی دولت بدبخت و پزشکیان باشد. از همان روز اولی که آمد به جای این که کمی فضا  مساعدت بکند، روزبه روز بحران ها  متراکم‌تر و تیزتر شد. ولی این خودش یک فرصت مهم بود، بدشانسی اش برای پزشکیان است. ولی شانس اش  برای ما و کشور است. و الا معلوم نبود که جهت و برآیند برخوردها، و تنازعات چه سمت و سویی پیدا بکند.»

این استاد دانشگاه سپس به سه مرحله کاهش سطح منازعه اشاره کرد و گفت: «در وضعیت مدیریت منازعه، هدف اصلی کاهش سطح تنش و دارای سه مرحله است:
۱- یک طرف دعوا باید پیشقدم شده، از خیلی از اولویت ها و توقعاتش می گذرد.و این کار را هم کرد. می گوید "دعوا  نکنیم." دعوا نکنیم مستلزم این است که در مناظره های تلویزیونی خیلی از انتقادات را نکند. مردم انتظار  داشتند پزشکیان طرف مقابل را بکوبد. در حالی که باید نشان بدهد برای سازش و همکاری و نه ستیز آمده است. طرف دیگر ماجرا نیز شاید خیلی پنهان تر به این کار  اقدام کرد که منتهی به تایید صلاحیت ایشان شد. یا در فرآیند برگزاری یا نتایج انتخابات، تایید وزرا در مجلس به حمایت های حیاتی از ایشان منتهی شد. ولی آن کسی که مروج زبان دیگری  شد، ایشان بود: "دعوا  نکنیم". اما  مشکل ما این است که حالا جامعه نمی کشد. حالا دری به تخته خورد و رئیس جمهوری آمده که حرف متفاوتی می زند،آمده تا نگرانی ها را کاهش بدهد، مردم فکر می‌کنند انقلاب شده، و همه چیز یک شبه، باید تغییر کند. در حالی که ما هنوز در مرحله کاهش سطح تنش هستیم.»    

۲- در دومین مرحله، اهداف مشخص، محدود، و کوچک شده، بر سر آن ها جدل یا کشمکش بشود. تمرکز روی ارزش های اساسی، واکنش های شدید ایجاد می کند، نباید سراغ آن ها رفت. برای مثال آقای پزشکیان در باره قانون عفاف و حجاب، نمی گوید این قانون نیست. بله، من آکادمیسین بر اساس این که قانون معنی و منطق دارد و عین منطق است و باید با محیط و خودش سازواره باشد، می توانم بگویم قانون نیست. ولی آقای پزشکیان به عنوان سیاست مردی که می گوید دعوا نکنیم، و در مرحله حل منازعه نه، بلکه در مرحله کاهش سطح منازعه است، نباید بگوید این قانون نیست. باید  بگوید که من نمی توانم فعلا اجرایش بکنم. این سخن به معنای همین استراتژی است. اصلا لازم نیست با این ادبیات آشنا باشد. بلکه تجربه زیسته و  درک شهودی به او می گوید با این منطبق  و ملزومات آن پیش برود. این مرحله حساس کاهش سطح منازعه است،  در این صورت می توان چیستی مسایل و اختلافات را فهمید، و این که چه فرصت هایی برای حل منازعه داریم، که چنین شرایطی به نظر من دارد فراهم می شود.»  

۳-  مرحله سوم گذار است، ما در وضعیت گذار کنونی نمی توانیم بمانیم، بحران هایمان خیلی انباشته تر از این حرف ها است که بخواهیم کج دار و مریز رفتار کنیم؛ حالا دوتا از فیلتر شده را آزاد کنیم، تا  بعد به بقیه اش برسیم.این ها را شاید بشود گفت، ولی شرایط با توجه به سطح منازعات خارجی که دارد تا مرحله حیاتی تشدید می شود، چنین روشی را برنمی تابد. بلکه سریع‌تر، و صریح تر باید در موردش  تصمیم گرفت. این گونه نمی شود که بخواهیم شعارها و فحش های‌مان سرجایش باشد، بعد بگوییم می خواهیم سطح منازعه را در داخل، منطقه یا جهان کاهش بدهیم. نیروهایی که با هم  جمع شده اند و مترصد  ضربه های بزرگ به موجودیت این کشور هستند، خیلی بیشتر از آن به ما نزدیک شده اند که بتوانیم این مرحله را با تانی، و تامل حالا ببینیم چه می شود طی کنیم. این جا   است که گذر از وضع موجود از جایی باید شروع بشود.» 

معضل بزرگ گذار در شرایط کنونی ایران

این استاد دانشگاه به یکی از مشکلات بزرگ کنونی ایران برای گذار اشاره کرد و گفت: «البته وضع ما به گونه ای است که آن چنان مسایل روی هم انباشته شده و تحقق شان هم در گرو همدیگر قرار گرفته که هریک را انتخاب بکنیم، یک جایی از آن عیب پیدا می کند. من گاهی می گویم این مملکت حکایت پالان خر دجال شده که آنقدر مندرس است، وقتی می خواهیم این ورش را بکشیم و  بدوزیم، از آن طرف پاره می شود. یعنی هر انتخابی خودش به اندازه انتخاب، رقیب خطرناک است. این که خارج، داخل، اقتصاد، سیاست، سیاست داخلی را بگیریم، هر یک مسئله بسیار بزرگ برای خودشان هستند. دیگر نمی توان به جامعه بگویی فعلا مثلا از تکثر، تنوع، یا دموکراسی بگذر، یک دوره دولت اقتدارگرای بروکراتیک، توسعه اقتصادی ایجاد بکند، یا  توسعه  اقتصادی را کنار بگذاریم،   و فعلا تنش های خارجی را حل بکنیم، درآمیختگی بحران ها، برای گذار از وضع موجود یک وضعیت بسیار منحصر به فرد ایجاد کرده است. این جا است که باید فکر بشود. نیروهای سیاسی ضمن  کاهش انتظارات خودشان در سطوحی که عرض کردم، باید روی این نقطه فکر بکنند. ما برای گذارهای چندگانه همزمان، هیچ راه حلی نیندیشیده ایم.»  

بیشتر بخوانید:
نارضایتی مردم از اینترنت و صدا وسیما / خالص سازی شکست خورد/ نگرانی های خانیکی، دلاوری، قوچانی و مجاهدی در باره وفاق ملی
راه حل گروه‌های «حاکم»، «خشونت‌گرا»، تحول‌خواهان «میانه‌رو» و «رادیکال» / احتمال تغییر تاریخی سیاست های کلان کشور؟
دلاوری : حاشیه نشینی میانه روهای اصلاح طلب و اصولگرا ، زنگ خطری جدی است
دلاوری: رشته علوم سیاسی از نظر تعداد انجمن‌ها دارد اوردوز می‌کند / علوم سیاسی امروز دچار آشفتگی و وضعیت نگران کننده است
از سال 1384 فساد سیاسی وسیعی شروع شد/ ریشه اختلاس ها، بی‌دستاوردی دولت و فیل هوا کردن است / در دهه 60 اختلاسی نداریم

۲۱۶۲۱۶

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.