به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مدیرکل هواشناسی استان تهران اعلام کرده است که بر اساس دادههای هواشناسی طی دو ماه آینده متوسط دمای هوا در سطح استان حدود ۰.۵ تا ۱ درجه سلسیوس بیش از نرمال برآورد میشود و متوسط بارش استان نیز تمایل به کمتر از نرمال دارد.
این روزها زمستانی که انتظار داشتیم در تهران با سرما و بارشهای معمولی روبهرو شویم، تبدیل به یک زمستان کم بارش شده است. زمستانی که باید سرد میبود در نهایت خنک است. از یک سو، دمای بالا و از سوی دیگر، بارشهای نادر در این فصل، واقعیتی است که به زودی هر تهرانی را با سوالی مواجه خواهد کرد: چرا هیچکس صدای خطر را نمیشنود؟
اگر بخواهیم صادقانه به ماجرا نگاه کنیم، این وضعیت نه تنها اتفاقی مقطعی است، بلکه یک روند مداوم است که از اوایل دهه ۱۳۹۰ آغاز شد و حالا به وضعیتی پایدار تبدیل شده است. از همان زمان، زمستانها در تهران دیگر آن زمستانهای سرد و پر بارشی که یادشان میکنیم نبودهاند.
اما مشکل فقط گرما نیست. کمبارشیها، همانطور که پیشبینی میشد، وضعیت منابع آبی تهران را به مرز بحران کشانده است. بارشهایی که به سختی از مرز ۳۰ میلیمتر در سالهای اخیر عبور کردهاند، به شدت بر کشاورزی، منابع آبی و حتی کیفیت زندگی شهری تاثیر گذاشتهاند. هر روز که میگذرد، وضعیت ذخایر آب زیرزمینی تهران بدتر میشود و تنها چیزی که باقی میماند، یک تهدید جدی به نام خشکسالی است که نه تنها کشاورزان، بلکه تمام ساکنان تهران را تهدید میکند.
این وضعیت، آنقدر جدی است که دیگر نمیتوانیم به سادگی از کنار آن بگذریم. بسیاری از کشاورزان به دلیل کمبود آب در معرض ورشکستگی قرار دارند. منابع آبی زیرزمینی که روزگاری برای تأمین آب کشاورزی و مصرفی تهران حیاتی بودند، حالا در حال خشک شدن هستند. این فقط یک بحران نیست، بلکه یک فاجعه است که دیر یا زود، همه ما را گرفتار خواهد کرد.
در کنار کمبارشیها، یک دشمن قدیمی تهران هم دوباره زنده شده است: آلودگی هوا. زمستانهای گرم تهران هیچ کمکی به تمیز شدن هوا نمیکند و این در حالی است که نیاز به سیستمهای سرمایشی بیشتر در تابستانهای آینده، فشار زیادی به منابع انرژی وارد خواهد آورد. از سویی دیگر، گرما و کمبارشها، آلودگی هوا را در سطحی بیسابقه نگه میدارد. زمانی که باران نمیبارد، آلایندهها در هوا جمع میشوند و به یک تهدید جدی برای سلامت عمومی تبدیل میشوند. پس حالا دیگر نمیتوان این مسأله را تنها به عنوان یک "آلودگی فصلی" نگاه کرد.
اگر وضع به همین شکل ادامه یابد، بحرانهای زیستمحیطی تهران تنها به کمبارشی و آلودگی هوا محدود نمیشود. کمبود آب، خشک شدن منابع طبیعی، و افزایش دما، به تهدیداتی تبدیل میشود که به زودی به واقعیت ملموستری برای همه تبدیل خواهند شد. پیشبینیها نشان میدهند که اگر این روند ادامه یابد، در تابستانهای آینده تهران با بحران شدید آب روبهرو خواهد شد. شاید امروز فقط کسانی که در کشاورزی فعالیت میکنند، این بحران را حس کنند، اما به زودی همهمان در زندگی شهریمان اثرات این تغییرات را درک خواهیم کرد.
در حالی که کارشناسان، فعالان زیستمحیطی، و حتی برخی از مسئولان هشدار میدهند که تهران در حال گذراندن یکی از بحرانیترین دورههای تاریخ خود است، آیا نمیبینیم که به سادگی از کنار بحرانها عبور میکنیم؟ چرا باید منتظر باشیم تا بحران به دروازههای خانهمان برسد؟ آنچه که امروز تهران در آن قرار دارد، فقط یک بحران نیست، بلکه زنگ خطری است که برای آیندهای وحشتناک به صدا درآمده است.
اگر واقعا نخواهیم کاری کنیم، آیندهای که در آن کمبود آب، آلودگی هوا، و بحرانهای زیستمحیطی همهچیز را فرا بگیرند، دیگر تنها یک پیشبینی نخواهد بود؛ بلکه به یک واقعیت تلخ تبدیل خواهد شد.
البته باید تاکید کنیم که این روزها از زبان رئیس جمهور کشور متداوم از انتقال پایتخت به شهر دیگر سخن به میان می آید و این تاکید را به این خاطر بیان می کنند که اعتقاد دارند که مشکل کمبود آب و نابرابری منابع و مصارف در تهران پایه های اصلی تاکیدها برای انتقال پایتخت است. این پیشنهاد خوب است اما باید کارشناسانه باشد وگرنه که خود به معضلی دیگر و بزرگتر تبدیل می شود.
دکتر مهدی زارع، زمینشناس و استاد دانشگاه، در پاسخ به پیشنهادهای اخیر در خصوص تغییر پایتخت، دیدگاههای خود را بیان کرد و اینگونه به رکنا گفت: رئیسجمهور مسعود پزشکیان در دیدار با مجمع نمایندگان استان سمنان در تاریخ ۱۱ دیماه ۱۴۰۳ از کمبود آب بهعنوان یک معضل ملی سخن گفت و تاکید کرد که نابرابری میان منابع و مصارف در تهران یکی از دلایل اصلی برای تفکر در مورد انتقال پایتخت است.
او پیشنهاد کرد که پایتخت به یک شهر ساحلی منتقل شود و افزود که این تغییر میتواند به حل مشکلات ملی کمک کند. در همین راستا، محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور، در همان روز به بررسی دو دیدگاه متفاوت در این خصوص پرداخت و گفت که انتقال پایتخت بدون نظر مردم ممکن نخواهد بود. موافق انتقال پایتخت به دلیل خطرات ناشی از تمرکز بالای جمعیت در تهران است، بهویژه در کشوری که بسیاری از شهرهای بزرگ آن در معرض خطر زلزلههای شدید هستم. همچنین، بحران آب و خشکسالی نیز این وضعیت را پیچیدهتر کرده است. بنابراین، انتقال پایتخت و تمرکززدایی از شهرهای پرجمعیت یکی از اقداماتی است که میتواند ریسک سوانح در کلانشهرها را کاهش دهد.
مدیریت ریسک سوانح در کلانشهرها، که این روزها در دنیا به یک حوزه میانرشتهای در حال توسعه است، به دنبال تصمیمگیریهایی است که ایمنی و پایداری بزرگترین مراکز شهری را در برابر تهدیدات مختلفی مانند سیل، زلزله، آتشسوزی، بیماریهای همهگیر و تغییرات اقلیمی تضمین کند. این حوزه تخصصی بهطور ویژه به سه موضوع مخاطرات، سوانح و حکمرانی در شهرهای بزرگ پرداخته و تلاش دارد با استفاده از فناوریهای نوین، به پیشبینی و هشدار در مورد ریسکها بپردازد.
در این راستا، مدلهای مختلف حکمرانی ریسک در حال آزمایش و پیادهسازی در کلانشهرهای جهان هستند. حکمرانی ریسک تطبیقی، که بر اساس یادگیری و مشارکتهای هوشمندانه است، بهویژه در شرایط تغییرات محیطی به کار میآید و به نظر میرسد این مدل میتواند در ایران نیز مورد توجه قرار گیرد.
اما سوال اصلی این است که آیا پیشنهاد انتقال پایتخت به یک شهر ساحلی، که اخیراً توسط رئیسجمهور مطرح شده است، بر اساس بررسیهای کارشناسی دقیق است؟ رئیسجمهور پیشتر بهطور خاص اشاره کرده که آقای عارف مسئول بررسی این طرح هستند و بیتوجهی به این موضوع ممکن است در آینده مشکلات زیستمحیطی و بحرانهای دیگر را به دنبال داشته باشد. اما تا زمانی که انتخاب مکان جدید بر اساس یک جمعبندی کارشناسی و تخصصی نباشد، مخالفان سیاسی و کارشناسان همچنان میتوانند با این طرح مخالفت کنند. پرویز سروری، نائب رئیس شورای شهر تهران، در واکنش به این اظهارات گفت: "با انتقال پایتخت نه تنها مشکلات تهران رفع نمیشود، بلکه این مشکلات به محل جدید نیز منتقل خواهند شد."