امروز با مولانا : سرّ هزار ساله را مستم و فاش می کنم

عصر ایران شنبه 15 دی 1403 - 07:26

راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
بیش فلک نمی‌کشد درد مرا و نی زمین

این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است
آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین

تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم
چند بود بتا چنان چند گهی بود چنین

سر هزارساله را مستم و فاش می کنم
خواه ببند دیده را خواه گشا و خوش ببین

شور مرا چو دید مه آمد سوی من ز ره
گفت مده ز من نشان یار توایم و همنشین

خیره بماند جان من در رخ او دمی و گفت
ای صنم خوش خوشین ای بت آب و آتشین

ای رخ جان فزای او بهر خدا همان همان
مطرب دلربای من بهر خدا همین همین

عشق تو را چو مفرشم آب بزن بر آتشم
ای مه غیب آن جهان در تبریز شمس دین
 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.