به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در چند دهه اخیر، محیطزیست ایران قربانی مستقیم سیاستهای کوتاهنگرانه و ناکارآمدی مدیریتی شده است. از مدیریت فاجعهبار منابع آبی گرفته تا تخریب بیرویه جنگلها، کارنامه دولتهای ایران در این حوزه بیشتر به یک فاجعه ملی شبیه است تا عملکردی در راستای منافع نسلهای آینده. امروز، ما نه تنها با خشکسالی و فرسایش سرزمین بلکه با از دست دادن تدریجی امید به اصلاح مواجه هستیم.
سدسازی بیضابطه، برداشتهای بیرویه از منابع زیرزمینی، و نبود برنامهای دقیق برای مدیریت بحران خشکسالی، محیطزیست آبی ایران را به ویرانه تبدیل کرده است. خشکشدن دریاچه ارومیه، زایندهرود، و تالابهای حیاتی مانند گاوخونی و هامون نتیجه همین سوءمدیریت است. این فاجعه نه تنها زیستبومهای طبیعی را نابود کرده بلکه معیشت میلیونها نفر را در خطر قرار داده است. دولتها به جای ارائه راهحلهای علمی، تنها به وعدههای بیپایه دلخوش کردهاند.
جنگلهای ایران، از هیرکانی گرفته تا زاگرس، سالهاست که زیر تیغ بیرحم تخریب و قاچاق میسوزند. طبق گزارشها، روزانه حدود ۵۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع در ایران از طریق تخریب و تغییر کاربری از دست میرود بخصوص این اتفاق در شانزده سال گذشته بیشتر بوده است.
همچنین، در سال ۱۴۰۰، حدود ۲۱ هزار هکتار از جنگلهای کشور تخریب شده است.ضعف نظارت و بیتوجهی به حفاظت از این منابع ارزشمند باعث شده که روزبهروز مساحت جنگلها کاهش یابد. برنامههای توسعهای که بدون ارزیابی اثرات زیستمحیطی اجرا میشوند، به همراه قاچاق چوب و بهرهبرداری غیرقانونی، وضعیت را بحرانیتر کردهاند. اما دولتها چه کردهاند؟ چند جلسه بیثمر، چند مصوبه بینتیجه، و البته سکوت در برابر فجایعی که دیگر به معضل عادی تبدیل شده است.
سالهاست که شهروندان در شهرهایی مانند تهران، اصفهان، و اهواز، با هر نفس خود مرگ تدریجی را تجربه میکنند. بر اساس شاخص کیفیت هوا (AQI)، هوای تهران با شاخص ۱۳۸، اراک ۱۱۷، و اهواز ۱۴۵ در شرایط ناسالم برای گروههای حساس قرار دارد.
خودروهای فرسوده، صنایع آلاینده، و سوختهای غیراستاندارد، کیفیت هوا را به بحرانیترین سطح رساندهاند. اما دولتها به جای اجرای سیاستهای کاهش آلودگی، تنها به طرحهای موقت و تبلیغاتی اکتفا کردهاند. توسعه حملونقل عمومی؟ کاهش مصرف سوختهای فسیلی؟ اینها بیشتر به شوخی شبیهاند تا برنامه عملی.
آلودگی صوتی در شهرهای بزرگ ایران به مرزهای خطرناکی رسیده است. بر اساس گزارشها، میزان آلودگی صوتی در این شهرها ۲۰ برابر حد مجاز است.در تهران، حدود ۶۰۰ نقطه خارج از حد استاندارد آلودگی صوتی وجود دارد و وضعیت از مرز هشدار گذشته است.
این آلودگیها تأثیرات مخربی بر سلامت جسمی و روانی شهروندان دارند، اما همچنان در برنامهریزیهای شهری نادیده گرفته میشوند.
گونههایی مانند یوزپلنگ آسیایی، خرس قهوهای، و تمساح پوزهکوتاه (گاندو)در آستانه انقراض قرار دارند، اما حفاظت از حیاتوحش همچنان در لیست اولویتهای دولتها نیست. شکار غیرمجاز، تخریب زیستگاهها، و جادهسازی در مناطق حفاظتشده، حیوانات ایران را به حاشیه فراموشی رانده است. چه پاسخی برای نابودی این گنجینههای طبیعی داریم؟ هیچ، جز نگاهی از سر تأسف و وعدههایی که هرگز عملی نشدهاند.
در حالی که کشورهای دیگر برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی و کاهش گازهای گلخانهای تلاش میکنند، ایران همچنان یکی از آلایندهترین کشورهای جهان است. نه برنامهای برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر وجود دارد، نه سیاستی جدی برای کاهش انتشار گازهای مضر. در حالی که دمای هوا افزایش مییابد و منابع آبی کاهش مییابند، دولتها همچنان چشم بر این بحران حیاتی بستهاند.
اگر بخواهیم از عملکرد دولتها در چند دهه اخیر خلاصهای ارائه دهیم، تنها یک واژه کفایت میکند: «بیمسئولیتی». محیطزیست ایران، با تمام ثروتهای طبیعیاش، قربانی سیاستگذاریهای ناپایدار، ضعف اجرایی، و بیتوجهی عمومی شده است. برای نجات آن، نه تنها به اصلاحات عمیق در سیاستها و قوانین نیاز داریم بلکه جامعه باید صدای اعتراض خود را بلندتر کند. فردا دیر است؛ امروز باید اقدام کنیم.