به گزارش ایسنا، درخواست «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای به دست گرفتن کنترل کانادا، گرینلند و کانال پاناما بازتاب شیفتگی او نسبت به یک ایده قدیمی قرن ۲۱ است که طبق آن، قدرتهای بزرگ باید قلمرو نفوذ ایجاد کرده و از منافع اقتصادی و امنیتی خود با تحمیل ارادهشان به همسایگان کوچکتر دفاع کنند.
روزنامه وال استریت ژورنال با اشاره به این مطلب در گزارشی درباره تمایل ترامپ به گسترش سرزمینی آمریکا به منظور تعمیق نفوذ آن، آورده است: ترامپ، سهشنبه، در نشستی خبری دستورکار سیاست خارجی دور دوم ریاستجمهوری خود را تشریح کرد که در عوض مبتنی بودن بر ائتلافهای جهانی و تجارت آزاد، بر قدرت اقتصادی و نظامی قهری و یکجانبه، حتی علیه متحدان تکیه دارد.
پیامدهای چشمداشت ترامپ به کانال پاناما، کانادا و گرینلند
او با اشاره به کانال پاناما و گرینلند میگوید قادر است برای در دست گرفتن کنترل آنها، شدت عمل به کار ببندد. افزون بر این، ترامپ با مطرح کردن موضوع کانادا، تلویحا، به تمایل خود برای استفاده از تعرفههای شدید گمرکی علیه این همسایه شمالی و مجبور کردن آن به الحاق اشاره میکند.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: به دست گرفتن کنترل گرینلند، کانادا و کانال پاناما به واسطه قدرت نظامی یا اقتصادی فاصله گرفتن قابل توجهی از سیاست خارجی آمریکا است که چندین دهه پابرجا بود و روسای جمهوری قبلی نیز آن را در پیش گرفته بودند. اگر ترامپ حتی گوشهای از کارهایی را که گفته انجام بدهد، اگرچه به شدت غیرمحتمل به نظر میرسد، به معنای تغییرات دامنهدار در نقش جهانی آمریکا، جسورتر کردن رقبای آن و جستن توافقات تازه امنیتی و اقتصادی تازه از سوی متحدان آن خواهد شد که دیگر به حمایتهای آمریکا اطمینان ندارند.
برای ترامپ، این چرخش سریع در سیاست خارجی مبتنی بر نظرات ضدونقیضی مبنی بر این بوده که حتی متحدان نزدیک رفتار غیرمنصفانهای با آمریکا دارند: واشنگتن کانال پاناما را بر سر هیچوپوچ واگذار کرد و چین در حال پیشروی به سمت جایی از جهان است که باید نیمکره غربی تحت سلطه آمریکا باشد.
رئیسجمهور منتخب آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر این که آیا تعهد خواهد داد از قدرت نظامی یا فشار اقتصادی در تلاش برای به دست آوردن این سرزمینها استفاده نکند، ترامپ پاسخ داد: «نه، نمیتوانم درباره هیچ یک از آنها اطمینان بدهم. اما میگویم ما به دلیل امنیت اقتصادی به آنها نیاز داریم». آمادگی ترامپ برای پیش کشیدن این ایدهها و بیاعتنایی او به دکترینهای دوحزبی آمریکا، بسیاری را بهتزده کرده است.
«چاک هاگل» سناتور جمهوریخواه پیشین آمریکا و وزیر دفاع دولت اوباما در این باره میگوید: «ما واقعا شاهد چنین چیزی از سوی یک رئیسجمهور آمریکا نبودهایم، حداقل، من در زندگیام ندیدهام. این واقعا مستبدانه است و آنچه ترامپ میگوید و نحوه رفتارش بسیار نگرانکننده است.»
به گفته هاگل، «حتی قویترین متحدان و شرکای ما نیز اعتمادشان را به ما از دست خواهند داد و هیچ خیری در آن نیست. چین و روسیه در حالی که این وضع را تماشا میکنند، میگویند "ادامه بده آقای ترامپ، حرف بزن".»
هدف اصلی ترامپ از پیش کشیدن موضوع الحاق کانادا و گرینلند و کنترل کانال پاناما
این روزنامه در بخش دیگری از این گزارش مطرح کرد: برخی از مشاوران فعلی و پیشین ترامپ میگویند این اظهارات را نباید بر اساس ظاهر آن قضاوت کرد و تاکید کردند این ایدهها آن طور که به نظر میرسد، با جریان اصلی سیاست خارجی آمریکا بیگانه نیستند.
«الکساندر گرِی» رئیس دفتر پیشین ترامپ گفت: کاری که او میکند، بازگرداندن تمرکز بر مرزهای دورتر نیمکره غربی و دفاع از آنها در برابر قدرتهای خارجی است.
برخی از این مشاوران میگویند وعده ترامپ برای الحاق کانادا، صرفا، هیاهوی بیهدفی با هدف ایجاد اهرم فشاری پیش از آغاز کردن مذاکرات تجاری با اتاوا است. آنها همچنین مطرح کردند که تهدید او به بازپس گرفتن کنترل کانال پاناما طرحی برای تضمین هزینه کمتر تردد کشتیهای آمریکایی از این کانال و تاکید او بر گرینلند نیز هدف دسترسی پیدا کردن به مواد معدنی نادر و جلوگیری از دستیابی چین به آنها است.
گری معتقد است «این ایده مطرح است که اولویت اول ما دفاع از نیمکره غربی است در حالی که چین و روسیه به حیاط خلوت ما وارد میشوند. باید موضوع گرینلند و پاناما را با این پیشزمینه بررسی کرد.»
احتمال عملی شدن لفاظیهای ترامپ درباره گسترش سرزمینی آمریکا در نیمکره غربی وجود دارد؟
مشاوران پیشین و فعلی ترامپ در پاسخ به نگرانیها درباره این که ترامپ واقعا دست به عملی کردن گفتههایش بزند، به وعده او در دور اولی ریاستجمهوریاش برای مجبور کردن مکزیک به پرداخت هزینه دیوار حائلی اشاره کردند که قصد داشت در مرزهای جنوبی آمریکا احداث کند؛ او مدتی بعد، با مشخص شدن سختیهای عملی کردن این ایده و در اولویت قرار گرفتن دیگر مسائل، دیگر به آن نپرداخت.
این رسانه آمریکایی نوشت: با این وجود، ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود ممکن است بر اقدامات نسنجیده و گستردهای تمرکز کند که اغلب احساس میشد مشاورانش مانع از تحقق آنها بودهاند. او نسبت به دور اول ریاستجمهور خود، حالا با چالشهای پیچیدهتری در عرصه سیاست خارجی، از جمله جنگ اوکراین و تهدید رو به افزایش برنامه هستهای ایران مواجه است.
در بخش دیگری از این گزارش مطرح شد: برخی از مشاوران ترامپ واقفند که فروش گرینلند به آنها که تحت حاکمیت دانمارک قرار دارد، غیرمحتمل است اما گسترش حضور آمریکا در این جزیره از طریق سرمایهگذاریهای اقتصادی و اثر پررنگتری از فعالیتهای نظامی در آن فرصتی برای بررسی است. معاهدهای که چندین دهه پیش میان دانمارک و آمریکا انجام شده، دسترسی به یک پایگاه در شمالگان واقع در جنوب گرینلند را میدهد که دارای یک فرودگاه نظامی، سامانه راداری و دیگر تجهیزات مورد استفاده برای شناسایی پرتاب موشکی را دارد.
مشاوران ترامپ به گسترش حضور آمریکا برای مقابله با نفوذ رو به افزایش چین و روسیه در شمالگان توجه داشته و بر این باورند واشنگتن میتواند برای داشتن نوعی رابطه مشابه روابط خود با دیگر کشورهای جزیرهای کوچک اقیانوس آرام مذاکره کند که «پیمان اتحادیه آزاد» نامیده میشود.
چنین توافقی فرصت مذاکره با گرینلند را درباره روابط گستردهتر اقتصادی و نظامی، بدون احاطه حاکمیت ملی دانمارک برای وزارت امور خارجه آمریکا ایجاد میکند. البته، برای هرگونه توافقی از این دست، به تایید کنگره نیاز است.
تمایل ترامپ به پررنگ کردن دوباره حضور آمریکا در کانال پاناما یادآور تمرکز جمهوریخواهان بر نیمکره غربی در اواخر ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ است که بسیاری از محافظهکاران بر این باورند واشنگتن با اقدام به گسترش نقش خود در غرب آسیا از آن صرفنظر کرد. آمریکا و پاناما در ۱۹۷۷ توافق کردند که اداره کانال پاناما پس از یک دوره اداره مشترک آن به کشور پاناما واگذار شود.
اصلاح قانون اساسی کانادا برای فروپاشی این کشور و پیوستن آن به آمریکا مستلزم تایید متفقالقول آن از سوی سنای کانادا، مجلس عوام و فرمانداریهای ایالتی آن بستگی دارد. طبق یک نظرسنجی در ماه دسامبر، ۱۳ درصد کاناداییها میخواهند کشورشان به ایالت ۵۱ آمریکا تبدیل شود، در حالی که ۸۲ درصد آن مخالفند. هر دو حزب کنگره آمریکا نیز باید مجوز تشکیل ایالتی جدید را صادر کنند.
با این حال، مشاوران نزدیک ترامپ میگویند الحاق کانادا غیرمحتمل است و اظهارات ترامپ در این باره، صرفا، شیوه مذاکراتی تند و قهری او، بهویژه با توجه به تحولات کانادا است؛ او میخواهد به نخستوزیر بعدی اخطار بدهد.
انتهای پیام