از سوی دیگر جغرافیای خاورمیانه نشان میدهد؛ راهبردیترین مسیر دسترسی کشورهای شرقی و غربی جهان به یکدیگر بهصورت زمینی، از خاک ایران میگذرد. در شمال، دریای خزر، نقطه اتصال شرق به غرب و بالعکس را محدود میکند چراکه نواحی شمالی و استپ نشین، هیچگاه قابلیت جنوب خزر را نداشته و از جنوب ایران نیز خلیجفارس و نواحی بیابانی شبهجزیره عربستان، بر اهمیت فلات ایران از منظر حملونقل زمینی در جهان افزوده است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که منطقهای که ایران در آن قرار دارد، نه خاورمیانه بلکه جهان میانه است. جهان میانه، آنجاست که غرب و شرق عالم برای رسیدن به هم ناچارند از آن بگذرند. همه این موارد بر اهمیت سرمایهگذاری بر توسعه شبکه ریلی کشور بیش از پیش میافزاید. به همه اینها، باید به تلاش چین، روسیه و ترکیه برای یافتن راهکارهای بدیل از سویی و تلاشهای کشورهای عربی برای یافتن راه دیگر در جنوب، از سوی دیگر، اشاره کرد تا بر اهمیت توجه به شبکه ریلی کشور تاکید بیشتر شده باشد.
در چنین شرایطی، باید به چند واقعیت تاریخی دیگر درباره شبکه ریلی در کشور اشاره کرد. کانون ارتباط جنوب کشور و خلیجفارس با نواحی مرکزی کشور، در طول تاریخ بهطور پیوسته تغییر کردهاست. آنچه آشکار است، آن است که هرگاه بندر بوشهر، کانون تعاملات فلات ایران با خلیجفارس و آبهای آزاد بوده، کشور با تحولات شگرف اقتصادی مواجه شدهاست. این درحالی است که همچنان و پس از سالها، بوشهر از دسترسی به شبکه ریلی محروم مانده و البته در واقع، کشور از این فرصت محروم ماندهاست. البته این موضوع باعث ایجاد فقر و نابرابری گسترده شده؛ چراکه مهمترین عنصر در تقابلبا فقر و نابرابری، ایجاد دسترسیبرابر بین مردم به مقولات مختلف زیرساختی است که از آن جمله میتوان بهدسترسی به شبکه ریلی اشاره کرد. داستان خطآهن خوزستان یا کرمان، داستانی مفصل است که اینجا، مجال پرداختن به آن نیست، اما در شرایط فعلی ضرورت دارد تا برنامهریزیهای لازم برای اتمام پروژه و بهرهبرداری از خطآهن بوشهر صورت پذیرد. اتصال بوشهر به شیراز و از آن طریق به نواحی مرکزی کشور و از آن سو، اتصال بوشهر به خوزستان و از آن طریق، به عراق و سایر نواحی غربی و همچنین ایجاد زنجیره ارتباطی شمال خلیجفارس یعنی اتصال بوشهر به هرمزگان، چابهار و سواحل مکران میتواند شکوفایی بزرگی در پی داشتهباشد چراکه این نواحی، کانون برخورداری ایران از انواع مواد اولیه هستند، منابع و مواد اولیهای که میتوانند مورد فرآوری و کاربرد در تولیدات صنعتی گسترده قرار گیرند. البته دسترسی جنوب ایران به منابع آبی نیز این موضوع را منطقیتر مینمایاند هرچند که از منظر اصول صیانت از محیطزیست، باید همه جوانب درنظر گرفته شود.
با مدیریت هزینه در بسیاری از پروژههایی که از اولویت اساسی برای کشور برخوردار نیستند، بهراحتی امکان تامیناعتبار لازم برای تکمیل خطآهن بوشهر وجود دارد و در شرایط فعلی، ضرورت دارد تا سیاستگذار بر اهمیت این موضوع آگاه شود. تردیدی نیست که وجود بنادر و گمرکات متعدد در استان بوشهر و سهم بالای این گمرکات در نظام تجارت خارجی کشور و همچنین وجود صنایع ملی بزرگ در استان و تامین مواد اولیه بسیاری از کسبوکارها و کارخانهها در کشور از طریق این صنایع، باعث شدهاست که توجه به خطآهن بوشهر، به موضوعی مهم در راستای شکوفایی اقتصاد کشور تبدیل شود. در پایان، بیان این نکته اهمیت دارد که اگر دولت چهاردهم، تنها و تنها، به توسعه شبکه ریلی کشور بپردازد، سهم خود را در مسیر توسعهیافتگی و آبادانی این مرز و بوم ادا کردهاست. توسعه همه خطوط جنوب-شمال و شرق-غرب، باعث ارتقای دسترسی همه بخشهای اقتصادی در استانهای مختلف به یکدیگر خواهدشد و امکان شکلگیری خوشهها و تکمیل زنجیرههای ارزش صنایع و کسبوکارها در کشور فراهم خواهدشد. باید بپذیریم که توسعه ممکن نمیشود جز با گسترش شبکههای ارتباطاتی و ارتقای دسترسی به یکدیگر؛ تا آنجا که میتوان ارتباطات را بهمثابه توسعه دانست.
*رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی بوشهر