برترینها: حامد لک این روزها به صدر اخبار برگشته. او مصاحبه میکند و ویدئوهایش در صفحات معتبر ورزشی وایرال میشود. یک استوری هم درباره قربانیان پرواز اوکراینی گذاشته بود که پربازدید شد. او به هر حال زمانی دروازهبان شماره یک پرسپولیس بوده و با این تیم در فینال آسیا حضور داشته و خب به همین واسطه روزهای در صدر بودن را تجربه کرده.
نکته مصاحبه اخیر حامد لک اما بیشتر از هر چیزی خصوصیات شخصیت اوست. گوشواره میاندازد، کتاب میخواند به موسیقی رپ علاقه دارد و در مجموع نماد و نشان یک وضعیت محذوف در فضای رسمی است. مثلا موقعیت او را با موفقترین دروازهبان سالهای اخیر فوتبال ایران مقایسه کنید، علیرضا بیرانوند که بیتعارف حامل نشانههای شخصیتی خاصی نیست و اصلا بدون جهتگیریهای هواداری او به نوعی یک لمپن تمامعیار است.
حالا اما وقتی از حامد لک حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ به همین اصرارش به تتوهای روی بدنش دقت کنید، البته که هستند چهرههای دیگری در فوتبال ایران که تتو دارند، اما تتو برای آنها انگار یک پیروی از مد است، اما برای حامد لک که درباره تتوهایش حرف میزند، انگار تتو بیشتر از یک زینت است، او تتو را مفهومی و با زیربنای فکری با خودش حمل میکند، شاید آن شخصت وقت تلف کن و حرص درارش در بازی مقابل استقلال یا پرسپولیس اجازه ندهد به این چیزها فکر کنید، اما او در ویدیویی که اخیرا منتشر شده در توجیه وقتکشیهایش میگوید: تیمم ضعیف است، ما نتیجه میخواهیم! مواجهه او با دنیا همینقدر سرراست و صادقانه است.
او با گلایه از مردم ایران یاد میکند، به طور خاص خطابش هواداران پرسپولیس است و احتمالا اشاره لک به بد بدرقه شدنش از پرسپولیس است، مردم را فراموشکار خطاب میکند، حتی جنس کنایهای که به مردم میزند هم از نوعی خاستگاه روشنفکری میآید، حالا نه که او روشنفکر باشد که البته اگر بود هم در ذات خودش فضیلتی ایجاد نمیکند، اما او به هر حال از کلمات پرتکرار فضای رونشفکری استفاده کرده، همین فراموشکاری را همایون کاتوزیان در کتاب ایران جامعه کوتاه مدت با تاکید تبیین کرده و اصلا البته نمیشود آن را درست دانست. خلاصه که حامد لک از جهاتی یک صدای متفاوت در فوتبال ایران است. شاید البته به چشم نیاید، اما خب ما فکر میکنیم که او کاراکتر دارد.
نکته دیگری که درباره لک میتوان اشاره کرد آن ناملایمتیهاییست که در تمام این سالها از سمت هواداران روانهاش شد. در مقایسه با بیرانوند از آن جهت که هر دو سنگربان پرسپولیس بودند)، او شخصیت صادقانهتری را بروز داده و جهانی که به تصویر میکشد خلاف جریانات دروغین و پنهانیست. دستکم به قراردادش وفادار بوده و مثل بیرانوند رفیق نیمهراه هواداران نبوده.
اصلا مگر 20سال بعد کسی نگاه میکند که بیرانوند چند جام آورده و لک چه افتخاراتی دارد؟ به قول نصرت کریمی که میگفت فیلم خوب را بعد از سی سال میتوان کشف کرد، آدم خوب را هم پس از گذشت چند سال میتوان شناخت. کریم باقری یا علی دایی از همین آدمهای ناب فوتبال هستند که در زندگی شخصی هم به یک سرمایه اجتماعی تبدیل شدند. راهی که حامد لک میرود چندان دور از این فضا نیست.