جنگ بین جنگ‌ها؛ اهرم تازه اسرائیل در شام/ چرا تل‌آویو به بلندی‌های جولان اکتفا نمی‌کند؟

اقتصادنیوز دوشنبه 24 دی 1403 - 06:18
اقتصادنیوز: با سقوط بشار اسد، حملات اسرائیل به مواضع سوریه افزایش یافته است؛ رخدادی که گفته می‌شود در کوتاه مدت می‌تواند اهداف امنیتی اسرائیل را محقق سازد اما در بلند مدت زمینه‌ساز بی‌ثباتی بیشتر خواهد شد، به رقابت‌های منطقه‌ای دامن زده و زمینه را برای ظهور گروه‌های رادیکال هموار می‌سازد.

به گزارش اقتصادنیوز، وبگاه The cradle با انتشار یادداشتی مدعی شد: سیزده سال پیش، میادین عمومی سوریه در شعله‌های ناآرامی شعله‌ور بود. اما پس از بیش از یک دهه مقاومت در برابر جنگ با حمایت ایران، روسیه، حزب‌الله و تعداد زیادی از نیروهای سوری و غیرسوری، تنش‌ها خنثی شد و بشار اسد در قدرت ماند. اما حالا ظرف یازده روز سقوط کرد.

پس از تحولات یک هفته‌ای، اسد مخفیانه خارج شد و قدرت را در اختیار مخالفان قرار داد.حیات تحریرالشام (HTS) وابسته به القاعده، در ائتلاف با دیگر جناح‌های شبه نظامی مخالف، به سرعت کنترل کشور را به دست گرفت.

ابومحمد الجولانی، رئیس سازمان تحریرالشام معروف به احمد الشراع، خود را رئیس جمهور غیرمنتخب معرفی کرد و "دولت نجات" را برای هدایت کشور در مرحله انتقالی تشکیل داد. ترکیه در کنار و پشت سر او ایستاده و مصمم به اعمال نفوذ راهبردی و فراگیر بر مسیر سوریه جدید است.

فرصت سازی تل‌آویو

این وبگاه در ادامه این یادداشت ادعایی‌اش آورده، در بحبوحه تغییر شکل نقشه سیاسی غرب آسیا، اسرائیل از این شرایط برای فرصت سازی استفاده کرد. این بازیگر از طریق «عملیات باشان پیکان» عنوانی که در کتاب مقدس آمده، یک کارزار استراتژیک را علیه بقایای ارتش سوریه که مواضع خود را رها کردند، آغاز کرد.

حملات هوایی بی‌وقفه که زیرساخت‌های حیاتی سوریه را هدف قرار داد، آغازی برای دخالت عمیق‌تر اسرائیل در عرصه سوریه است. به ادعای این وبگاه، مداخله نظامی اسرائیل نشان از سال‌ها آمادگی برای چنین کنشی بود. در سال 2018، اسرائیل تلاش کرد یک منطقه حائل در جنوب سوریه ایجاد کند، اما نیروهای سوری و متحدانش این منطقه حائل را پس گرفته و اسرائیل را عقب راندند. اما در شرایطی که دولت سوریه در حال حاضر از هم پاشیده شده، تل آویو فرصتی نادر و غیرقابل جایگزین برای رفتن به مناطقی فراتر از جولان در اختیار دارد.

به ادعای ناظران، سال‌ها پیش‌بینی و برنامه‌ریزی استراتژیک به واسطه فعالیت یک کمپین سریع با هدف خنثی کردن تهدیدات درک شده و تضمین مزایای بلندمدت برای اسرائیل محقق شده است.

فروپاشی سوریه در هرج و مرج پس از سال 2011، که با ورود ادیکال‌های خارجی و تکثیر گروه‌های افراطی مسلح اوج گرفت، شرایطی را برای اسرائیل فراهم کرد تا منافع استراتژیک خود را بی سر و صدا تأمین کند. اولین حمله قابل توجه اسرائیل به خاک سوریه در اوایل سال 2013 در جمرایا رخ داد. این آغاز تحولی بود که اسرائیل از آن به عنوان "نبرد بین جنگ" یاد کرد؛ تلاشی حساب شده برای دستیابی به اهداف بلندمدت متعدد.

یکی از اولویت‌های اصلی تل‌آویو در طول این کارزار، جلوگیری از انتقال کمک‌های نظامی و لجستیکی ایران از طریق سوریه به حزب‌الله لبنان بود، زیرا می‌توانست توازن قوا در منطقه را تغییر دهد. یکی دیگر از اهداف ادعایی این بود که ایران و نیروهای مقاومت متحدش از ایجاد پایگاه‌های دائمی و مراکز لجستیکی در داخل سوریه که اسرائیل تهدیدی مستقیم برای امنیت خود می‌دانست، بازدارد.

هدف دیگر شامل تضعیف زیرساخت‌های نظامی سوریه برای جلوگیری از بازسازی قابلیت‌های استراتژیک، ظهور مجدد به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و ایجاد یک منطقه حائل در مجاورت بلندی‌های جولان سوریه تحت اشغال اسرائیل بود.

Israel_Palestininas_84615

جنگ میان جنگ‌ها

به ادعای ناظران، اگرچه جاه‌طلبی‌های گسترده‌تر اسرائیل محقق نشد، اما دستاوردهای تاکتیکی این بازیگر در طول سال‌های میانی قابل توجه بود. حملات هوایی مکرر فعل و انفعال‌های نیروهای مقاومت را تحت تاثیر قرار داد و اسرائیل از چالش‌های داخلی سوریه - فروپاشی اقتصادی، آشفتگی اجتماعی و منابع بیش از حد ارتش سوریه - برای تثبیت تسلط خود استفاده کرد.

این عملیات زمینه را برای حمله گسترده‌تری که پس از سقوط اسد انجام شد، فراهم کرد. فروپاشی دولت سوریه آغاز گسترده‌ترین عملیات نظامی اسرائیل در منطقه بود. اسرائیل زیر پرچم «پیکان باشان» مجموعه‌ای از حملات بی‌امان را علیه دولت سوریه و نیروهای دفاعی این کشور انجام داد. بیش از 500 حمله هوایی زیرساخت‌های حیاتی از جمله پایگاه‌های نظامی، سیستم های راداری، تأسیسات نیروی هوایی، مقرهای اطلاعاتی و تأسیسات تحقیقات علمی را هدف قرار دادند. حتی پایتخت دمشق نیز در امان نبود.

بمباران های هوایی با تهاجم زمینی به مناطق مرزی نزدیک لبنان همراه شد. نیروهای اسرائیلی به سمت حومه جنوب غربی دمشق پیشروی کردند و قله‌های استراتژیک کوه حرمون (جبل الشیخ) را هدف قرار دادند.

اقدامات اسرائیل در صحنه جهانی با واکنش‌های خاموش مواجه شد. کشورهای عربی چندین بیانیه معمولی صادر کردند که اهمیت چندانی نداشت و گاها گفته می‌شود نشان از تأیید ضمنی یا همسویی با برنامه عادی‌سازی اسرائیل دارد - حتی اگر هدف اعراب این نباشد.-

رویکرد منفعلانه اعراب با سفر ژنرال مایکل کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده به اسرائیل همزمانی داشت که به معنای هماهنگی عملیاتی بین واشنگتن و تل‌آویو بود. نیروهای آمریکایی همچنین بیش از 70 حمله هوایی را در این مدت در سوریه انجام دادند که ظاهراً داعش را هدف قرار داده بودند، اما احتمالاً بر کاهش توانایی‌های نظامی سوریه تمرکز داشتند.

چندین هدف استراتژیک، کارزار اسرائیل در سوریه را هدایت کرد - همه با هدف حفظ سلطه و خنثی کردن تهدیدهای احتمالی.- یکی از اهداف اولیه اسرائیل، از بین بردن نیروهای نظامی باقیمانده و تأسیسات حیاتی سوریه بود که قادر به به چالش کشیدن اسرائیل را داشتند.

تمرکز دیگر بر جلوگیری از دستیابی حزب الله به سلاح های پیشرفته از طریق خاک سوریه بود. چنین نقل و انتقالات تسلیحاتی به عنوان یک تهدید مهم برای محاسبات امنیتی اسرائیل تلقی می‌شد. اسرائیل همچنین به دنبال از بین بردن حضور مستشاران و گروه‌های مقاومت بود که از سوریه به عنوان یک مرکز لجستیکی و عملیاتی استفاده می‌کردند.

تامین امنیت مناطق در جنوب سوریه به همان اندازه حیاتی بود، زیرا اسرائیل قصد دارد مناطق حائل ایجاد کند که از مرزهای شمالی این سرزمین محافظت کند و از مکان‌های استراتژیک مانند کوه حرمون حراست نماید. فراتر از نگرانی‌های فوری نظامی، تل‌آویو سرزمین‌های تازه اشغال شده را اهرمی بالقوه در مذاکرات آینده می‌داند.

اسرائیل امیدوار است با حفظ کنترل بر این مناطق، شرایط مساعد را در هر گونه مذاکرات صلح آتی اعمال کند و به رسمیت شناختن حاکمیت بین‌المللی خود بر بلندی‌های جولان را تضمین کند. در عین حال، اسرائیل به دنبال کاهش تهدیدات جناح‌های مخالف افراطی در سوریه است که برخی از آنها آشکارا از ایدئولوژی‌های رادیکال حمایت می‌کنند.

5

در حالی که این تلاش‌ها دستاوردهای کوتاه مدت قابل توجهی داشته است، امنیت بلندمدت اسرائیل نامشخص است. رهبری جدید سوریه از نظر ایدئولوژیک – حداقل بر روی کاغذ – با اسرائیل مخالف است و از نزدیک با ترکیه همسو است. رهبران ترکیه که از سقوط اسد جسور شده‌اند، نفوذ خود را در منطقه نشان داده‌اند که نشان‌دهنده یک رقابت استراتژیک بالقوه با اسرائیل است.

در چنین شرایطی اقدامات اسرائیل در سوریه پیامدهای گسترده‌ای برای غرب آسیا داشته است. کشورهای عربی همسایه، به ویژه اردن و مصر، خود را در موقعیت‌های متزلزل می‌بینند. ظهور جنبش‌های افراطی همسو با آنکارا، همراه با گسترش نفوذ اسرائیل، این کشورهای عادی‌ساز را با نگرانی‌های امنیتی روبه رو کرده و نفوذ منطقه‌ای‌شان را کاهش داده است.

در عین حال، فعل و انفعال‌های اسرائیل باعث تعمیق اختلافات در جهان عرب شده است. تلاش‌های عادی‌سازی با اسرائیل توسط برخی از کشورهای عربی، اتحادها را شکننده و منطقه را در واکنش به بحران سوریه متلاشی کرده است. در پایان، بزرگترین تلفات این تغییر ژئوپلیتیک، خود مردم عرب هستند که در نظم منطقه ای به سرعت در حال تغییر، ضعیف، تکه تکه شده و به طور فزاینده‌ای به حاشیه رفته‌اند.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.