معاملهگران علاقمند به تحلیل تکنیکال احتمالاً با الگوهای نموداری مواجه شده یا از آنها در معاملات خود استفاده کردهاند. با این حال، الگوهای کمتر شناختهشده اما بسیار دقیقتری با نام الگوهای هارمونیک وجود دارند که میتوانند حرکت آینده قیمت را در هر بازه زمانی پیشبینی کنند. الگوهای هارمونیک استراتژی هارمونیک تریدینگ را تشکیل میدهند که استراتژی کارآمدی در معاملات است.
در این مقاله به بررسی الگوهای هارمونیک و هارمونیک تریدینگ در معاملات میپردازیم. در الگوهای هارمونیک نهتنها ویژگیهای هندسی، بلکه اندازهگیری قسمتهای خاصی از الگو نیز مورد توجه است. همچنین در ادامه خواهیم دید که چگونه الگوهای هارمونیک ساخته میشوند و چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
هارمونیک تریدینگ یک استراتژی معاملاتی بوده که از الگوهای هارمونیک تشکیل شده است. این الگوها با استفاده از اعداد فیبوناچی، الگوهای هندسی ایجاد میکنند تا تغییرات احتمالی قیمت یا بازگشت روند را شناسایی کنند.
بیشتر بخوانید: ترید چیست
الگوهای هارمونیک الگوهایی در نمودار هستند که با پیشبینی حرکات آینده بازار میتوانند به معاملهگران در شناسایی روندهای قیمتی کمک کنند. معاملهگران میتوانند این الگوها را شناسایی کرده و برای تصمیمگیریهای معاملاتی خود استفاده کنند.
بنابراین همان طور که مشخص است، هارمونیک تریدینگ در دسته ابزارهای تکنیکال برای تحلیل بازار قرار میگیرد. بنابراین اگر به تحلیل تکنیکال علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم در ا دامه مطلب همراه ما باشید.
بیشتر بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست
۹ مورد از بهترین الگوهای هارمونیک عبارتاند از:
بنابراین چندین نوع الگوی نموداری مختلف وجود دارد که هر یک میتوانند نوع خاصی از روند را نشان دهند. با این حال، مهم است که قبل از پیروی از هر الگویی، به توانایی خود در انجام تحلیل تکنیکال اطمینان داشته باشید تا همیشه بتوانید بهترین و سریعترین تصمیمات معاملاتی را بگیرید.
این الگو بهعنوان سادهترین الگوی هارمونیک، تنها دارای چهار نقطه و سه حرکت است. این در حالی است که سایر الگوها پنج نقطه دارند. خطوط AB و CD تقریباً همطول و همزاویه هستند و بهعنوان خطوط تکانشی قبل از نقطه برگشت عمل میکنند. همچنین، زمان لازم برای حرکت قیمت از A به B باید با زمان حرکت از C به D برابر باشد. الگوی ABCD را میتوان به شکل حرکت زیگزاگ یا صاعقه در نظر گرفت. خط BC هم بهعنوان خط اصلاحی عمل میکند.
نسبتهای فیبوناچی مهم در این الگو به صورت زیر هستند:
معاملهگران در هنگام استفاده از این الگوی هارمونیک باید به نکات زیر توجه داشته باشند.
الگوی گارتلی، که با نامهایی مانند گارتلی ۲۲۲ یا فقط ۲۲۲ نیز شناخته میشود، یکی دیگر از الگوهای نسبتاً ساده هارمونیک است. این نام بهدلیل ظاهر شدن آن در صفحه ۲۲۲ کتاب گارتلی به نام Profits in the Stock Market انتخاب شده است.
گارتلی (Gartley) یک الگوی تقریبا ساده در استراتژی هارمونیک تریدینگ است که آن را با نامهای دیگری مانند ۲۲۲ یا گارتلی ۲۲۲ نیز میشناسند. دلیل این نامگذاری، ارائه این الگو در صفحه ۲۲۲ کتاب «Profits in the Stock Market» اثر گارتلی است.
گارتلی یک الگوی پنج نقطهای یا XABCD است. این الگو برای حالت صعودی شبیه به حرف M و برای حالت نزولی شبیه به حرف W است. اعداد فیبوناچی که هنگام رسم گارتلی باید بدانید عبارتاند از:
ورود شما باید در نقطه D انجام شود (با قرار دادن حد ضرر در X یا پایینتر یا بالاتر از آن). در همین حال، هدف سود باید در نقطه C یا بالاتر قرار گیرد.
الگوی پروانه (Butterfly) توسط برایس گیلمور (Bryce Gilmore) و لری پساونتو (Larry Pesavento) ابداع شده است. این یک ساختار هارمونیک پنجنقطهای معمولی است که شباهت زیادی به سایر الگوها دارد. تنها کافی است نسبتهای صحیح فیبوناچی را بدانید:
مانند سایر الگوها، ورود شما در نقطه D انجام میشود (با قرار دادن حد ضرر بالاتر یا پایینتر از D). هدف سود نیز باید در نقطه C یا بالاتر از آن باشد.
الگوی سایفر (Cypher) توسط دارن اوگلسبی (Darren Oglesbee) کشف شده است و از نظر ظاهری شباهت زیادی به الگوی پروانه دارد. با این حال، اعداد فیبوناچی خاصی وجود دارد که باید برای این الگو در نظر گرفت:
ورود شما باید در نقطه D انجام شود (با قرار دادن حد ضرر در X یا پایینتر). هدف سود نیز باید در نقطه C یا بالاتر از آن باشد.
الگوی BAT یا خفاش یکی از الگوهای هارمونیک پنجنقطهای محبوب است که توسط اسکات کارنی (Scott Carney) در نسخه اول کتاب خود در سال ۱۹۹۹ معرفی شد. دلیل نامگذاری این الگو بخاطر شباهت آن به شکل یک خفاش است. این الگو شباهت زیادی به الگوی گارتلی داشته اما بازگشتهای فیبوناچی متفاوتی دارد. این مقادیر به شرح زیر هستند:
با قرار دادن حد ضرر در X یا پایینتر یا بالاتر از آن، در نقطه D وارد شوید. هدف سود نیز باید در نقطه C یا بالاتر از آن باشد.
الگوی خرچنگ (Crab)، یکی دیگر از کشفیات اسکات کارنی است که بر اساس الگوی XA، AB، BC و CD شکل میگیرد. این الگو به معاملهگران اجازه میدهد تا در نقاط اوج یا کف شدید وارد بازار شوند. مهمترین ویژگی الگوی خرچنگ، امتداد ۱.۶۱۸ از حرکت XA است که منطقه بازگشت بالقوه را مشخص میکند.
در نسخه صعودی الگوی خرچنگ، اولین ساق یا پای حرکت (leg) زمانی شکل میگیرد که قیمت خیلی سریع از نقطه X به نقطه A افزایش مییابد. ساق AB بین ۳۸.۲ درصد تا ۶۱.۸ درصد از XA بازگشت دارد. سپس یک امتداد شدید در BC رخ میدهد که ناحیهای معتبر برای تکمیل الگو و بازگشت احتمالی روند فعلی را شناسایی میکند.
نسبتهای فیبوناچی این الگو عبارتند از:
در نسخه نزولی الگوی خرچنگ، یک کاهش از نقطه X به نقطه A را دنبال میکند، سپس افزایش قیمتی ملایم، کاهش اندک، و در نهایت یک صعود شدید به نقطه D رخ میدهد.
الگوی خرچنگ عمیق (Deep Crab) نسخهای با تفاوت جزئی از الگوی خرچنگ است که در بخش بالا توضیح دادیم. تفاوت اصلی آن بازگشت نقطه B است، که باید ۸۸.۶ درصد از حرکت XA باشد، بدون اینکه از نقطه X عبور کند.
پیشبینی BC میتواند در بازه ۲.۲۴ تا ۳.۶۱۸ باشد.
الگوی کوسه (Shark) که بازهم حاصل ذهن خلاق اسکات کارنی است، برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ استفاده شد. نام آن از خطوط بیرونی شیبدار و فرو رفتگی کوچک وسط که شباهت به یک کوسه دارد، گرفته شده است. معاملهگران پنج نقطه این الگو را با O، X، A، B و C برچسبگذاری میکنند.
اعداد فیبوناچی که باید در الگوی کوسه در نظر بگیرید عبارتند از:
ورود شما باید در نقطه C انجام شود (با قرار دادن حد ضرر بالاتر یا پایینتر از نقطه C). هدف سود نیز باید در نقطه B یا بالاتر از آن باشد.
این الگو کمی پیچیدهتر است؛ زیرا شامل ABCD بهعلاوه یک ضلع اضافی قبل از آن میشود. در ادامه سطوح فیبوناچی که باید برای یک الگوی هارمونیک ۵.۰ صعودی جستجو کنید را توضیح دادهایم:
در صورت وجود الگوی هارمونیک ۵.۰ صعودی، باید منتظر افزایش قیمت از نقطه D باشید. از آنجا که هنوز نمیدانیم قیمت طبق پیشبینیها حرکت خواهد کرد یا نه، در صورتی که قیمت همچنان به کاهش ادامه دهد، معاملهای صورت نمیگیرد؛ تنها زمانی که قیمت بالا برود، وارد معامله میشویم.
پس از افزایش قیمت، حد ضرر باید زیر کف نوسانی که در نقطه D ایجاد شده قرار بگیرد. اهداف سود بین نقاط D و C پیشبینی میشوند، هرچند ممکن است بالاتر از C نیز پیشبینی شوند. الگوی نزولی بهطور مشابه عمل میکند، با این تفاوت که در جهت مخالف است.
دو روش برای شناسایی الگوهای هارمونیک در نمودار یک دارایی وجود دارد؛ روش دستی و روش خودکار.
این روش زمانبرترین روش است، اما همچنان معاملهگران باتجربه آن را ترجیح میدهند. با توجه به الگوهای هارمونیک مختلف در استراتژی هارمونیک تریدینگ، بخش زیادی از رسم نمودارها نیازمند تلاش و خطاست. بهکمک تجربه و دانش معاملاتی، برخی از این الگوها ممکن است به صورت طبیعی و بهراحتی توسط چشم غیر مسلح شناسایی شوند. با این حال، شما باید با استفاده از خطوط نمودار و بازگشتهای فیبوناچی، شناسایی و تایید را انجام دهید.
گزینه دوم، استفاده از نرمافزارها یا اندیکاتورهای شناسایی نسبتهای هارمونیک است. اسکنرهای رایگان بهدلیل دقت پایین چندان مناسب نیستند. بنابراین، یک متخصص جدی در معاملات مالی ممکن است هزینهای را برای این کار بهصورت ماهانه یا سالانه کنار بگذارد.
اسکنرهای مناسب میتوانند الگوهای هارمونیک را در تمام تایمفریمها و بازارها اسکن کرده و معاملهگر را از الگوهای در حال ظهور بهطور لحظهای مطلع کنند.
الگوهای هارمونیک مزایای زیادی را برای معاملهگران فراهم میکنند که در ادامه به آنها میپردازیم.
این الگوها معایبی هم به همراه دارند که در ادامه با هم بررسی میکنیم.
کارنی، ارائه دهنده تعداد زیادی از این الگوهای هارمونیک اعلام کرده است که الگوی خرچنگ بهترین یا قابل اعتمادترین الگوی هارمونیک است. اما در واقع، پاسخ به این سؤال بیشتر ذهنی است.
استراتژی معاملاتی هارمونیک تریدینگ از الگوهایی استفاده میکنند که به مقدار زیادی مشابه یکدیگرند و عمدتاً با معکوسشدن روندها ارتباط دارند.
مانند هر الگوی دیگری، موفقیت به عوامل یا زمینههای اطراف آن بستگی دارد. این موضوع بهویژه درباره معاملات نقاط بازگشت صادق است که بسیار دشوارتر از معاملات روندی است.
با این تفاسیر، درست است که در هر موقعیتی ممکن است یک الگوی خاص ظاهر شود و براساس آن معامله انجام شود، اما برای داشتن درکی درستتری از عملکرد الگوهای مختلف بیایید نگاهی به نرخ موفقیت برترین الگوهای هارمونیک مختلف بیندازیم:
آزمایشهای سیستماتیک روی بیش از ۳,۰۰۰ الگو در هارمونیک تریدینگ نشان میدهد که الگوهای معاملاتی هارمونیک مانند گارتلی، خفاش و خرچنگ در بیش از ۸۵ درصد موارد به درستی عمل میکنند. این بیانیه برای هر دو نوع الگوهای صعودی و نزولی صحیح است. تنها استثنا، الگوی خرچنگ صعودی است که دقت آن به ۸۲-۸۳ درصد کاهش مییابد که البته از دیگر الگوها تفاوت چشمگیری ندارد.
در عین حال، موفقیت شخصی شما در معاملات ممکن است از میانگین این شاخصها متفاوت باشد. نتیجه نه تنها به دقت الگوها بستگی دارد، بلکه به توانایی معاملهگر در مدیریت ریسکها نیز وابسته است.
مهم است که درک کنید که سودآوری در معاملات، علاوه بر کیفیت تحلیل و پیشبینیها، تحت تأثیر مدیریت پول، توانایی تعیین درست سطوح ذخیره سود و حد ضرر، و همچنین نقاط ورود و خروج معاملات قرار دارد.
الگوهای هارمونیک ایدهای تکاملیافته از الگوهای کلاسیک نمودار مانند سر و شانه، دو قله و دو دره هستند. با این حال، علاوه بر اشکال هندسی، الگوهای هارمونیک همچنین محاسبات ریاضی را در نظر میگیرند. رعایت نسبتهای فیبوناچی در ارتباط با امواج نقش مهمی در ساختن الگوهای هارمونیک ایفا میکند.
آمار استفاده از الگوهای هارمونیک نشان میدهد که با کمک هارمونیکها، دقت پیشبینیها به ۸۰ الی ۹۰ درصد میرسد. بنابراین، الگوهای هارمونیک کارایی قابل قبولی دارند و نسبت به الگوهای نمودار قیمت پیشی میگیرند.
تمامی الگوهای هارمونیک محبوب با کارایی تقریباً یکسانی عمل میکنند. اما در عمل، الگوی خفاش یکی از دقیقترین الگوهاست. در یک بازار صعودی، این الگو در ۹۵.۵۱ درصد از موارد بهخوبی عمل میکند و در بازار نزولی هم این عدد ۸۹.۷۳ درصد است.
از نظر کاربرد، الگوهای هارمونیک مشابه الگوهای کلاسیک نمودار و الگوهای پرایس اکشن هستند. این بدان معناست که الگوهای هارمونیک میتوانند در هر استراتژیای که از الگوهای نمودار قیمت استفاده میکند استفاده شوند. الگوهای هارمونیک به خوبی با تحلیلهای اندیکاتور ترکیب میشوند، بنابراین معاملهگران میتوانند از زوایای مختلف به بازار نگاه کنند.
همانطور که آمار کارآیی آنها نشان میدهد، در مقایسه با الگوهای رایج نمودار قیمت، الگوهای هارمونیک دقیقتر هستند. بنابراین، الگوهای هارمونیک یک ابزار تکمیلی خوب برای معاملهگران است.