به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، یوزپلنگ آسیایی، نماد سرعت، زیبایی و شکوه طبیعت ایران، اکنون در گرداب انقراض دستوپا میزند. در یک دهه اخیر، دستکم 68 یوزپلنگ ایرانی کشته شدهاند، و جمعیت باقیماندهی آنها به حدود 30 فرد تخمین زده میشود. این کاهش چشمگیر زنگ خطر را برای آینده این گونه نادر و ارزشمند به صدا درآورده است. اما آیا واقعاً برنامهای جدی و کارآمد برای نجات این گربهسان زیبا وجود دارد؟ شواهد و گزارشها حاکی از چیز دیگری است.
معاون سازمان حفاظت محیط زیست در آذرماه امسال از تدوین دو طرح حفاظتی شامل تکثیر در اسارت و ذخیرهگاههای نیمهطبیعی خبر داده است. اما در عمل، این طرحها بهدلیل کمبود منابع، عدم برنامهریزی دقیق، و نبود همکاریهای بینالمللی به نتایج ملموسی نرسیدهاند.
حمید ظهرابی، معاون سابق سازمان محیط زیست، در اظهاراتی تلخ و صریح آبان ماه امسال به رکنا تأکید کرده است که هیچ پروژه بینالمللی فعالی برای حمایت از زیستگاهها وجود ندارد و اقدامات ملی نیز بهدلیل ضعف منابع و مدیریت، ناکافی و بیثمر بودهاند. چنین ضعفهایی تنها به مرگ تدریجی گونههای حیات وحش ایران منجر شده است.
یکی از بزرگترین تهدیدات برای یوزپلنگ آسیایی، جادههای مرگبار است. جاده میامی–عباسآباد که به قتلگاه یوز ایرانی مشهور شده، سهم عمدهای در کاهش جمعیت این گونه دارد. طبق آمار، 70 درصد مرگ یوزپلنگهای ایرانی در اثر تصادف جادهای رخ داده است.
با وجود هشدارهای مکرر فعالان محیط زیست و تخصیص بودجهای معادل 500 میلیارد ریال برای ایمنسازی جادهها، هیچ پیشرفت قابل توجهی مشاهده نشده است. ساخت پلهای عبور حیوانات و نصب موانع ایمنی از راهکارهای شناختهشده در جهان برای کاهش تصادفات حیات وحش است، اما در ایران تنها در حد وعده باقی مانده است.
مشکل دیگری که بقای یوز ایرانی را به شدت تهدید میکند، کاهش تنوع ژنتیکی و همخونی در میان جمعیت باقیمانده است. کارشناسان معتقدند که اکثر یوزهای ایرانی خویشاوند نزدیک هستند و این موضوع، مقاومت آنها در برابر بیماریها و تغییرات محیطی را کاهش داده است. برخی از متخصصان بر این باورند که این مشکل بهقدری جدی است که امیدی به بازگرداندن جمعیت یوزها وجود ندارد.
تغییرات اقلیمی، تخریب زیستگاهها، شکار بیرویه و حضور دامها در مناطق حفاظتشده، دیگر عوامل مخرب برای یوز آسیایی هستند. زیستگاههای طبیعی مانند پارک ملی توران، که به عنوان زیباترین زیستگاه این گونه شناخته میشود، اکنون زیر فشار بیسابقه فعالیتهای انسانی قرار دارد.
مسئله حفاظت از یوزپلنگ آسیایی بیش از آنکه به یک موضوع واقعی تبدیل شود، به یک نمایش رسانهای برای حفظ حساسیت عمومی بدل شده است. عدم شفافیت سازمان محیط زیست در ارائه اطلاعات دقیق درباره وضعیت این گونه، نشان از نبود اراده کافی برای حل این بحران دارد. این سیاستها نه تنها به انقراض یوز آسیایی دامن میزند، بلکه اعتماد عمومی به نهادهای مسئول را نیز کاهش میدهد.
در حالی که برخی متخصصان معتقدند که یوز آسیایی وارد چرخهای بیبازگشت شده است، دیگران همچنان به نجات این گونه امیدوارند. تجربههای موفق بینالمللی نشان میدهد که میتوان با برنامهریزی دقیق، همکاریهای بینالمللی، و اختصاص بودجه کافی، جمعیت این گونه را احیا کرد.
مرگ هر یوزپلنگ، نه فقط از دست دادن یک حیوان، بلکه فاجعهای برای تنوع زیستی و میراث طبیعی ایران است. اگر سیاستهای فعلی ادامه یابد و اقدامات جدی و فوری انجام نشود، یوزپلنگ آسیایی بهزودی به تاریخ خواهد پیوست و تنها خاطرهای از آن باقی خواهد ماند. اکنون زمان عمل است؛ نه وعدههای بیپایان.
پویان بهنود، کارشناس حیات وحش در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: تعداد یوزهای ایرانی که از ابتدای سال تاکنون شناسایی و ثبت شدهاند، ۱۷ فرد است. این جمعیت همگی مربوط به منطقه تحت حفاظت توران و منطقه حفاظت مشارکتی یوزکنام، واقع در شمال و همسایگی توران، هستند. از این تعداد، ۱۰ توله و ۷ فرد بالغ شناسایی شدهاند. بنابراین، جمعیت یوزهایی که شناسایی شدهاند، به این عدد محدود میشود و این آمار نمایانگر تعداد کل یوزهای آسیایی در ایران نیست، بلکه فقط تعداد مشاهدهشده در محدوده پایششده است.
پویان بهنود با گفتن از اینکه پارک ملی و منطقه حفاظتشده توران بیش از یک میلیون و چهارصد هزار هکتار وسعت دارد افزود: با وجود این وسعت، دوربینهایی که برای پایش در این منطقه نصب شدهاند، قادر به پوشش کل منطقه نبوده و فقط بخشی از این محدوده پایش شده است. تاکنون ۱۷ یوزپلنگ شناسایی شدهاند، اما این آمار به معنای شمار کل یوزهای آسیایی در ایران نیست. تخمین زده میشود که کمتر از ۳۰ یوزپلنگ در ایران باقی مانده باشد. آمار واقعی نیز احتمالاً فراتر از این مقدار نیست و این موضوع نشان میدهد که یوز آسیایی وارد مرحله بحرانی بقای خود شده است.
آیا یوزپلنگ ایرانی وارد گردنه بطری شده است؟این کارشناس محیط زیست در پاسخ به این سوال با تاکید بر اینکه از نظر زیستشناسی، زمانی که جمعیت یک گونه به کمتر از ۵۰ فرد برسد، آن گونه در طبیعت عملاً منقرضشده در نظر گرفته میشود و وارد چرخهای موسوم به "گردنه بطری" یا "انقراض تدریجی" میشود گفت: با این حال، هنوز هم میتوان با اقدامات حفاظتی مناسب این گونه را از انقراض کامل نجات داد، البته زمان محدودی برای این اقدامات باقی مانده است. اگر تأخیر در این روند رخ دهد، ممکن است مهمترین افراد، یعنی یوزهای مولد، از دست بروند.
سرانجام فنس کشی جاده میامی به عباس آباد که سالها از وعده فنس کشی آن برای محافظت از یوزپلنگ ایرانی می گذرد چه شد؟ با وجود تأکیدات متعدد بر حفاظت از این منطقه، ازجمله پیشنهادهایی مانند فنسکشی، فرهنگسازی، و اجرای طرحهای حفاظتی دو فوریتی، تاکنون هیچ اقدام جامعی انجام نشده است. دلیل اصلی این تأخیر، عدم هماهنگی مناسب میان سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت راه و شهرسازی است؟ پویان بهنود اینگونه پاسخ داد: همانطور که اشاره شد، محور تهران-مشهد، بهویژه محدوده میامی به عباسآباد، بیشترین موارد تصادف جادهای یوز را داشته است. این محور حدود ۸۰ کیلومتر طول دارد و تاکنون پیشنهادهای مختلفی برای کاهش خطرات آن ارائه شده است. اقداماتی مانند نصب چراغهای روشنایی، فنسکشی، تابلوهای هشداردهنده، و دوربینهای کنترل سرعت، در دستور کار قرار گرفتهاند. بخشی از این اقدامات نیز اجرا شده است، اما برخی دیگر به دلیل تعدد ارگانهای مسئول با تأخیر مواجه شدهاند. در حال حاضر، در دو محدوده از این محور، شامل مناطق چاه قنات و دوچیله، چراغهای روشنایی نصب شده و هر شب روشن هستند. همچنین، دوربینهای کنترل سرعت و میانگینگیری سرعت خودروهای عبوری در هر دو مسیر نصب شدهاند. تابلوهای هشداردهنده نیز در طول مسیر قرار گرفتهاند. اما فنسکشی دو طرف جاده هنوز تکمیل نشده و این موضوع به دلیل تأخیر وزارت راه و شهرسازی در اجرای طرح بوده است. امیدواریم این تأخیر هرچه سریعتر برطرف شده و فنسکشی تکمیل شود.
بهنود ادامه داد: یکی از نکات مهم درباره فنسکشی، هدایت یوزها به زیرگذرها و روگذرهای طراحیشده برای عبور ایمن آنهاست. این زیرگذرها و روگذرها باید پیش از تکمیل فنسکشی آماده شوند. نکته قابلتوجه دیگر این است که رفتار طبیعی یوزها، بهویژه یوزهای ماده، نقش مهمی در جابهجایی آنها ایفا میکند. در فصولی مانند اواخر تابستان و اوایل پاییز، یوزهای ماده تولههای خود را برای یادگیری مناطق زیستگاهی و شکارگاهها جابهجا میکنند. این جابهجاییها بخشی از آموزش طبیعی تولهها برای آشنایی با منابع آبی، کریدورها، و مناطق حیاتی است تا قبل از استقلال، بهخوبی آماده شوند.
این کارشناس محیط زیست در خصوص اقدامات حفاظتی و نیازهای موجود گفت: همزمان با فنسکشی، زیرگذرها و روگذرها نیز باید تکمیل شوند. با اینکه میدانم این اقدامات در حال انجام هستند، اما متأسفانه با تأخیرهایی روبهرو هستیم. سازمان محیط زیست بهطور جدی پیگیر این موضوع است و امیدواریم که بهزودی روند اجرای آن ادامه یابد. با توجه به نوسانات قیمتی، هزینه فنسکشی و مصالح مورد نیاز متغیر است. هزینهای در حدود چند میلیارد تومان برای این پروژهها در نظر باید گرفته شود .به دلیل میزان بالای هزینهها، لازم است که ارگانهای مختلف در این زمینه همکاری کنند؛ زیرا سازمان محیط زیست به تنهایی قادر به تأمین این مبالغ نخواهد بود.
این کارشناس محیط زیست در مورد اینکه چرا در منطقهای که محل تردد یوزایرانی در وضعیت انقراض است تاکنون کار فرهنگی چشمگیری برای حفاظت از یوزهای آسیایی صورت نگرفته است و ایستگاه های ثابت فرهنگسازی در منطقه وجود ندارد گفت: در خصوص ایستگاههای فرهنگی و اطلاعرسانی، باید اشاره کنم که این ایستگاهها بیشتر پس از وقوع حادثه یا مشاهده یوز در کنار جاده ایجاد شدهاند، و هیچ ایستگاه فرهنگی دائمی برای آموزش رانندگان عبوری در این محور وجود ندارد. با این حال، پس از هر حادثه، سازمان محیط زیست و سمن های بومی با همکاری پلیس راه، اقدام به توزیع بروشور، نصب بیلبورد در رستورانها، پمپ بنزینها و مراکز خدماتی جادهای کردهاند تا به رانندگان هشدار دهند. از طرف مردم بومی نیز، خوشبختانه آگاهی مناسبی در مورد یوزپلنگها وجود دارد و تهدیدات زیادی از سمت آنها مشاهده نمیشود. اما با این حال، خودروهای عبوری هنوز عامل اصلی تصادفات جادهای و تهدید برای یوزها هستند.جاده میامی به عباسآباد بهعنوان یکی از کریدورهای مهاجرتی یوز، به جاده مرگ معروف شده است. بیش از ۱۵ یوز در این جاده جان خود را از دست دادهاند که متأسفانه بسیاری از آنها مادههای مولد بودند. این موضوع برای جمعیت یوز آسیایی تهدید جدی به شمار میآید، چرا که از بین رفتن این مادهها میتواند روند زادآوری و بقای جمعیت یوز را به خطر بیندازد.
پویان بهنود با تاکید بر اینکه در حال حاضر، دو یوز ماده با نامهای "تلخاب" و "هرب" در پارک ملی توران شناسایی شدهاند به رکنا گفت: این دو یوز بهطور خاص موفق عمل کردهاند و هر کدام سه نسل یوز به طبیعت معرفی کردهاند. اگر یوزهایی که در این جاده کشته شدند، زنده میماندند، احتمالاً میتوانستند همانند این دو یوز موفق عمل کرده و نسلهای آینده یوزها را تضمین کنندو از دست دادن این مادهها باعث میشود که جمعیت یوز آسیایی تهدید جدیتری را تجربه کند.در حال حاضر، تولههای این دو یوز ماده در حال استقلال هستند و ممکن است برای معرفی تولههای خود به مناطق جدید، از جاده عبور کنند. این تولهها هنوز تجربه کافی برای مقابله با خطرات جادهای را ندارند و خطر تصادف برای آنها وجود دارد. بنابراین، اگر اقدامات حفاظتی و ایمنسازی جادهها سریعاً انجام نشود، ممکن است دوباره شاهد تصادفات جادهای و از دست دادن یوزهای بیشتر باشیم.
مبحث دیگری که در خصوص وضعیت یوزهای ایرانی وجود دارد درون آمیزی و تهدید ژنتیکی است آیا یوزایرانی درگیر این مرحله خطرناک شده است؟ پویان بهنود اینگونه گفت: تهدید ژنتیکی جمعیت یوزهای ایرانی به دلیل کاهش شدید تعداد آنها بهطور فزایندهای محسوس است. بهعنوان مثال، یوزهای "فراز" و "تلخاب" که خواهر و برادر هستند و در یک محدوده زیست میکنند، ممکن است بهزودی با مشکل همخونی و کاهش تنوع ژنتیکی مواجه شوند. این وضعیت میتواند تهدیدی جدی برای بقای این گونه در بلندمدت باشد. به همین دلیل، انجام مطالعات ژنتیکی و تلاش برای تنوع بخشیدن به جمعیت یوزهای ایرانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پویان بهنود با گفتن از اینکه برای جلوگیری از بروز پدیده درونآمیزی و حفظ تنوع ژنتیکی در جمعیت یوزها، ضروری است که از جمعیتهای شناساییشده در زیستگاههای دیگر استفاده شود چنین توضیح داد: این رویکرد مشابه اقداماتی است که در کشورهای آفریقایی انجام میشود، جایی که بسیاری از جمعیتهای یوزپلنگ در فنسهای بزرگی به نام "فراجمعیت" نگهداری میشوند. فراجمعیتها بهطور خاص بهگونهای طراحی میشوند که زیستگاهی کوچکتر از یک زیستگاه طبیعی را شبیهسازی کنند و در این زیستگاهها تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی از سوی انسان حذف میشود. در این شرایط، یوزها میتوانند بدون مواجهه با تهدیدات، جمعیت خود را افزایش دهند.این فنسهای فراجمعیت کوچک نیستند، بلکه فنسهایی با مقیاس بزرگتر هستند که با استفاده از مطالعات علمی در زمینه زیستگاهها، تراکم پوشش گیاهی، منابع غذایی و سایر عوامل محیطی طراحی میشوند. در این فنسها، یک زیستگاه کوچکتر از یک زیستگاه طبیعی ایجاد میشود که بهطور مؤثر شرایط محیطی برای یوزها را شبیهسازی میکند و به آنها این امکان را میدهد که نسل خود را در محیطی ایمن از تهدیدات محیطی و انسانی گسترش دهند.
بهنود بیان داشت : برای حفاظت از یوزهای آسیایی و جلوگیری از کاهش تنوع ژنتیکی، کشور ما بهزودی یا دیرتر به احداث فنسهای فراجمعیتی نیاز خواهد داشت. این فنسها تنها محدود به مناطق خاصی مانند پارک ملی توران نخواهند بود؛ بلکه استانهایی که از گذشته زیستگاه یوز بودهاند و همچنان پتانسیل لازم برای پذیرش این فنسها را دارند، میتوانند بهعنوان سایتهای مناسب برای احداث این فنسها در نظر گرفته شوند. استانهای اصفهان، یزد، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، سمنان، خراسان رضوی و کرمان از جمله این استانها هستند که میتوانند در آینده میزبان فنسهای فراجمعیت باشند.در این فنسها، با استفاده از مدیریت دقیق تنوع ژنتیکی، امکان جابجایی فرد به فرد یوزها بین این فنسها فراهم خواهد شد تا تنوع ژنتیکی جمعیت یوزها بهطور مؤثری مدیریت شود. این فرآیند از طریق انتقال یوزها بین فنسها انجام خواهد شد و به این ترتیب، جمعیت یوزهای آسیایی در کشور حفظ و تقویت خواهد شد.سپس یوزپلنگ های متولد شده در فنس های فراجمعیت همسو با مدیریت جمعیت یوزپلنگ آسیایی به حیات وحش و عرصه های طبیعی معرفی خواهند شد.
عکس های یوزپلنگ های ایرانی : علی کریمی / علی محمدی/ مرتضی اسلامی/ علی حسن پور و اشکان بروج