متن توافق آتش بس، هیچ اشارهای به روز بعد از جنگ غزه و ماندن یا نماندن حکومت حماس در آن نکرده است و حماس با پرداختن به این مساله -به این دلیل که شان داخلی فلسطینی است- از روز اول مذاکرات با اسرائیل مخالفت کرده است.
با این حال از چند ماه پیش به موازات مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل گفتگوهای فلسطینی- فلسطینی با مشارکت گروههای مختلف در قاهره برگزار شده و ماحصل این گفتگوها هم طرح مصر برای مدیریت مشترک فتح و حماس بر نوار غزه از طریق کمیتهای متشکل از شخصیتهای تکنوکرات و مستقل بوده است که با نظر موافق گروههای فلسطینی به ویژه دو گروه عمده فتح و حماس انتخاب شوند.
منتها فتح از امضای طرح مصر سرباز زد و همراه باتشکیلات خودگردان بر ضرورت عدم مشارکت حماس در اداره نوار غزه تاکید کرد؛ خواستهای که حماس نپذیرفت. به دنبال آن و بااز سرگیری مذاکرات آتشبس، گفتگوی فلسطینی- فلسطینی مسکوت ماند و فشارهای رئیس جمهور مصر بر محمود عباس به نتیجه نرسید.
البته در این میان خود اسرائیل هم در ماههای گذشته به علت عدم محکوم کردن حمله هفتم اکتبر حماس از جانب تشکیلات خودگردان و به دلایل دیگری مخالف بازگشت آن به غزه بوده است.
حالا هم پس از توافق آتشبس احتمالا گفتگوی فلسطینی- فلسطینی دوباره در میانه مرحله نخست این آتشبس از سر گرفته شود. در این صورت هم بعید است که حماس معطوف به نتایج جنگ غزه به چیزی غیر از کمیته مشترک برای اداره نوار غزه رضایت دهد و حالا که پس از ۱۵ ماه جنگ ویرانگر با اسرائیل ساختار نظامی و امنیتی خود را حفظ کرده است، به نوعی دست بالا را خواهد گرفت و بعید است با واگذاری کامل اداره غزه به تشکیلات خودگردان بدون مشارکت خود موافقت کند.
در واقع موافقت حماس با کمیته مشترکی با فتح برای اداره غزه هم بیشتر معطوف به الزامات بازسازی نوار غزه و نگرانی از مانعتراشیهای اسرائیل در این مسیر است تا در چارچوب گفتگوهای قدیمی فلسطینی- فلسطینی برای آشتی ملی.
البته وظایف این کمیته چنان که در طرح مصری مورد توافق گروههای فلسطینی به استثنای فتح هم آمده است، بیشتر اداره امور اقتصادی و خدماتی غزه است تا کنترل امنیتی آن.
اما چنین کمیتهای در صورت تشکیل مزایا و معایب خود را برای حماس دارد. منفعت بزرگ آن این است که بازسازی نوار غزه به عنوان مهمترین چالش و تهدید فراروی حماس پس از جنگ به شکل مستقیم از روی دوش این تشکیلات برداشته میشود و دیگر اسرائیل نمیتواند چندان در روند این بازسازی اخلال ایجاد کند، اما در عین حال هم این کمیته میتواند در آینده مدخل و محملی برای مداخله طرفهای خارجی برای به چالش کشیدن کنترل امنیتی و نظامی حماس بر این باریکه تبدیل شود.
در مقابل اسرائیل نیز که جنگ را بدون به زانو درآوردن حماس و ایجاد جایگزینی دلخواه خود برای آن به پایان میرساند، درباره آینده نوار غزه با معضلی بزرگ مواجه است؛ از یک طرف، دیگر ابزار کارآمد و موثری برای حذف حکومت حماس در اختیار ندارد. کما این که جنگ هم نتوانست این مهم را محقق کند و از دیگر سو نیز کمیته مشترک پیشگفته هم در صورت تشکیل هر چند به ظاهر به جای حماس امور اقتصادی و خدماتی غزه را اداره خواهد کرد و این امر از فشار روانی تصویر پایان جنگ بدون نابودی حماس میکاهد، اما در سایه تداوم کنترل امنیتی و نظامی این تشکیلات بر غزه نمیتواند حکمرانی عملی حماس را تضعیف کند و به چالش بکشاند و به نوعی هم حماس از وجود آن برای بازسازی غزه و رهایی از فشار سنگین ناشی از آن در این شرایط سخت که کل این منطقه ویران شده است، رهایی مییابد.
همچنین وجود این کمیته مشترک برای اداره غزه نیز میتواند به مدخلی برای اتحاد سیاسی و اداری دوباره کرانه غربی و نوار غزه هم تبدیل شود و این چیزی نیست که باز اسرائیل بخواهد.
در هر حال، غزه بعد از جنگ در سایه این بحران انسانی بیسابقه و ویرانی همه زیرساختها و در صورت عدم تشکیل کمیته مذکور، چالش بزرگی برای حماس خواهد بود و به احتمال زیاد اسرائیل تلاش خواهد کرد که با مانعتراشی در بازسازی این منطقه و اجرای توافق این چالش را به تهدیدی بزرگ تبدیل کند.
*نگاه دیگر