بررسیها نشان میدهد متوازنترین شکل ورود به زنجیرههای ارزش جهانی در اقتصاد ایران را میتوانیم امروز در هشتصنعت سایر وسایل حملونقل، تولید کالاهای فلزی ساختهشده، فرآوردههای معدنی غیرفلزی، تولید فرآوردههای دارویی گیاهی و شیمیایی، تولید چوب و کالاهای چوبی، صنعت منسوجات و پوشاک، چرم و محصولات چرمی و تولید فرآوردههای غذایی، آشامیدنیها و توتون و تنباکو ببینیم. این هشتصنعت، چه در پاییندست و چه در بالادست، به لحاظ سهم نهاده میانی و ستانده میانی در طیف متوسط قرار دارند. به عبارت بهتر، این صنایع به همان میزان که به زنجیرههای ارزش جهانی وابسته شدهاند، در آنها نسبت به خود وابستگی ایجاد کردهاند. این ویژگی زمینهساز کمترین آثار منفی از تکانههای زنجیرهای خواهد بود. بنابراین این هشتصنعت در آتیه گزینههای مناسبی برای حرکت به سمت حلقههای بالاتر زنجیره (منطقه طیف بالای زنجیرههای بالادست و پاییندست) هستند.
در این راستا نشست تخصصی «ایران و زنجیرههای ارزش منطقهای: واقعیتها و راهبردها» در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی برگزار شد. در این نشست در سهمحور اصلی هدف موضوعی دنبال شد که بررسی روند زنجیرههای ارزش جهانی، نگاهی به روند زنجیرههای ارزش منطقهای و فرصتها و چالشها بودند.
در این نشست، پریسا یعقوبی، هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، واژه بالادست را نوعی اشاره به فاصله بین بخش تولید و مصرف نهایی تعریف کرد و صنایع تولید مواد خام را که اقلام موردنیاز برای استفاده در سایر بخشها را تولید میکنند از آن جمله دانست. در یک صنعت هرچه سطح بالادست بالاتر میرود، فعالیت تولیدی با محصول نهایی فاصله زیادتری پیدا میکند و هرچه به سطوح پاییندستتر میرویم فاصله از مصرفکننده نهایی کمتر شده و وارد چند مرحله آخر مونتاژ نهایی اقلام تولیدی میشویم که نهاده کمتری برای دیگر صنایع ایجاد میکنند و عموما سهم ارزشافزوده پایینتری در زنجیره میبرند.
او با رونمایی از سامانه زنجیره ارزش جهانی و منطقهای به تفکیک ۱۴رشتهفعالیت صنعتی که در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ایجاد شده، به روندهای زنجیره ارزش جهانی و منطقهای اشاره کرد. یعقوبی در یک جمعبندی کلی اشاره کرد که کشورهای همجوار و همسایه ایران طی دوره ۶ساله منتهی به سال ۲۰۲۲ در زنجیرههای ارزش جهانی بیشترین رشد بالادستی را به ترتیب در صنایع غذایی و آشامیدنی (۲۷.۵درصد)، چوب و محصولات چوبی (۱۶.۹درصد)، فلزات اساسی (۱۲.۸درصد)، صنایع پالایشگاهی (۱۰.۸درصد) و منسوجات و پوشاک (۷.۹درصد) داشتهاند. به گفته او افزایش مشارکت کشورهای همجوار و همسایه ایران در زنجیرههای ارزش جهانی پاییندست، نسبت به عملکرد سابق خود بیشتر در صنایع وسایل نقلیهموتوری (۲۹.۷درصد)، لاستیک و پلاستیک (۲۹.۵درصد)، مبلمان و بازیافت (۲۹.۱درصد)، چوب و محصولات چوبی (۲۸.۸درصد) و چرم و محصولات چرمی (۲۸درصد) صورت گرفته است. در تمامی این حوزهها (بهجز مبلمان و بازیافت) رشد مشارکت کشورهای همجوار و همسایه از دو حوزه اروپا و آسیا پایینتر است.
امین مالکی، هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، هم در خصوص چالشها و فرصتهای زنجیرههای ارزش منطقهای ابتدا تصویری از نحوه حضور تمامی بخشهای اقتصاد ایران در زنجیره ارزش جهانی به تفکیک پاییندست و بالادست در سهطیف پایین، متوسط و بالا ارائه کرد. محاسبات داده-ستانده منطقهای بانک توسعه آسیایی و پارهای مطالعات تکمیلی نشان میدهد ضریب آستانهای پاییندستی شدن و بالادستی شدن برای طیف میانه۲ با انحراف استاندارد ۰.۶۸ و آستانه طیف بالای آنها ۳ است.
بر این اساس دادهها نشان میدهد بهترین عملکرد اقتصاد ایران در پاییندست مربوط به سه صنعت تولید کالاهای لاستیکی و پلاستیکی (تایر، لوله و کالاهای پلاستیکی)، تولید تجهیزات برقی (الکتروموتور، باتری، سیم و کابل و لوازم خانگی) و تولید وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیمتریلر است که در طیف بالای پاییندست و طیف متوسط بالادست قرار دارند. این صنایع سهم بالایی در ستانده میانی، اما سهم متوسطی در نهاده میانی دارند؛ بنابراین ویژگی اصلی این سه بخش ارزبری بالای آنها در نهادههای وارداتی است که از عمق ساخت داخل پایین حکایت دارد. در طیف انتهایی بالادست که در طیف پایین پاییندست قرار میگیرد، دو بخش استخراج نفت و استخراج کانههای فلزی را داریم. این دو صنعت سهم بالایی در عرضه نهادههای میانی و سهم پایینی در تقاضای ستاندههای میانی از دیگر صنایع دارند.
متوازنترین شکل ورود به زنجیرههای ارزش جهانی در اقتصاد ایران را میتوانیم امروز در هشتصنعت سایر وسایل حملونقل (آبی، ریلی، هوایی، جنگی، موتورسیکلت و دوچرخه)، تولید کالاهای فلزی ساختهشده (سازهای، مخزن، کانتینر، آبگرمکن، اسلحه و ابزارآلات)، فرآوردههای معدنی غیرفلزی (شیشه، نسوز، چینی، سرامیکی، سیمان، گچ و آجر)، تولید فرآوردههای دارویی گیاهی و شیمیایی، تولید چوب و کالاهای چوبی، صنعت منسوجات و پوشاک، چرم و محصولات چرمی و تولید فرآوردههای غذایی، آشامیدنیها و توتون و تنباکو ببینیم. این هشت صنعت چه در پاییندست و چه در بالادست به لحاظ سهم نهاده میانی و ستانده میانی در طیف متوسط قرار دارند. به عبارت بهتر، این صنایع به همان میزان که به زنجیرههای ارزش جهانی وابسته شدهاند، در آنها نسبت به خود وابستگی ایجاد کردهاند. این ویژگی زمینهساز کمترین آثار منفی از تکانههای زنجیرهای خواهد بود و بنابراین این هشتصنعت در آتیه گزینههای مناسبی برای حرکت به سمت حلقههای بالاتر زنجیره (منطقه طیف بالای زنجیرههای بالادست و پاییندست) هستند.
مالکی در ادامه یکی از چالشهای اصلی راهبردهای صنعتی و تجاری در استفاده از فرصتهای زنجیرههای ارزش منطقهای را بیتوجهی به بخش خدمات در طراحی و تصویب اسناد بودجهای و برنامهای و بالادستی دانست و اشاره کرد که نگاه ساختمحور و بیتوجهی به حوزه خدمات در سهمگیری از زنجیرههای ارزش منطقهای امروز از مشکلات اصلی سیاستگذاری کشور است که چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی در اولویت مناسب قرار ندارد. امروز در صنایع شیمیایی، چرم و محصولات چرمی، پالایشگاهی، غذایی، وسایل نقلیه و لاستیک و پلاستیک به ترتیب ۳۵.۷، ۳۴.۲، ۳۲.۷، ۳۷.۴، ۳۷.۸ و ۳۵.۷درصد از سهمبری کل زنجیره مربوط به بخش خدمات است که در عموم موارد سهم بخش خدمات از سهم خود صنعت اصلی تولیدکننده در زنجیره بیشتر شده است.
علیرضا کلاهی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران، به هفت قدرت اصلی کسبوکارهای امروز شامل ۱-موانع ورود رقبای جدید، ۲-مقیاس، ۳-هزینههای تغییر، ۴-قدرت قیمتگذاری و پایداری سود، ۵-منابع ویژه منحصربهفرد، ۶-اقتصاد شبکهای و ۷-برندینگ اشاره کرد و گفت: اگر امروز بخواهیم لوازم خانگی رقابتی تولید کنیم باید در مقایسه با ترکیه به عنوان رقیب منطقهای این هفت عامل موثر را مدنظر قرار دهیم. رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران، با بیان اینکه در کشور ما حداقل ۲۵سال است که شاهد نبرد صنایع بالادستی و پاییندستی هستیم، افزود: گرچه از قدیم بالادستیها قدرت چانهزنی بالایی داشتند، با رد دیون و واگذاری بسیاری از بنگاهها به بخش شبهدولتی تضاد منافع امروز بیشتر نیز شده و قدرت چانهزنی آنها بالاتر هم رفته است.
امروز کاهش سود یک صنعت بالادستی اگر از ۳۵ به ۳۰درصد رسیده، این ۳۰درصد را پایین تلقی میکند، در حالی که بخش خصوصی در پاییندست به سود ۴ تا ۵درصدی قانع است. به واقع عدمضرر بنگاههای بالادستی که امروز نگاه اصلی شده از جیب صنایع پاییندستی گرفته میشود و خروجی این سیاست ارزش پایین صادرات، شدت بالای انرژی، عدمرشد درآمد سرانه و فرار مغزها و گیر افتادن در تله منابع و عدمامکان توسعه صنایع پیچیدهتر شده است. رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران، در ادامه افزود: رشدی که در صنایع پاییندستی امروز شاهدیم بدون عمق و عموما آربیتراژ است. راهکارهایی مثل اینکه شرکتهایی که توانایی مالی و مدیریتی لازم را دارند بتوانند در کشورهای همسایه پایگاههایی ایجاد کنند و پله آخر فرآیند را در این کشورها راهاندازی کنند و با برندهای دیگر از این ظرفیتهای جدید منطقهای استفاده کنند امروز میتواند مدنظر سیاستگذار باشد.
افسانه شفیعی، هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، گفت: اجزای دخیل در زنجیره ارزش از منظر مرکز بینالمللی تحقیقات توسعه عبارتند از سه «پی» مهم که شامل ارتقای محصول (Product)، ارتقای فرآیند(Process) و ارتقای عملکرد(Performance) میشوند. وی ادامه داد: پلاستیک جزو صنایعی است که بسیار راهبردی است و از منظر ارتباط پسین و پیشین و قدرت ارزشافزایی نسبت به دیگر صنایع توانمندتر است و همانگونه که اشاره شد امروز مجموعهای از فعالیتها شامل بحث مالی، عمدهفروشی، خردهفروشی، برندینگ و مانند آن اتفاق عمومی روی فرآیند زنجیره ارزش این صنعت است، اما نکته اینجاست که این تمام قصه نیست و بحثهای مرتبط با «پی سهگانه» هم مباحث خاص خودش را دارد. بنابراین در ابتدای مباحث در برش افقی از مجرای ارتقای محصول و در برش عمودی به صنعت پلاستیک نگاه خواهم کرد. فرض را هم اینجا بر تنظیم یک بسته سیاستی اعم از ارشادی یا ایجابی مانند کرهجنوبی از ناحیه دولت میگذارم تا اگر صنعت از آن پیروی نکرد بسیاری از معافیتها و بهرهمندیها از وی گرفته شود.
عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، در ادامه افزود: امروز باید برای جانمایی خوب در زنجیره ارزش پلاستیک، الزامات همپایی با تحولات روز دنیای این صنعت را بپذیریم که شامل سه مولفه ۱- fix یعنی بازنگری در فرآیندها،۲- improve یعنی افزایش بهرهوری فرآیندهای موجود از طریق افزایش خدمات پشتیبان و کاهش هزینهها و۳- innovate به معنای ایجاد فرآیندها و خدمات جدید برای سودآوری بالاتر است.
در قسمت «پلاستیکهای واسطهای» شاید ترکیبی ۵۰-۵۰ از ۱ و ۲ بتواند به جانمایی مناسب ما کمک کند. اما برای جانمایی در زنجیره ارزش چهار گروه دیگر بازارها، حتما پرداختن و هزینه کردن در مولفه سوم نقشی کلیدی ایفا میکند و در حلقههای دیگر حتما باید نوآوریمحور عمل کنیم. او در ادامه ضرورتهای ادغام را با نگاهی به متوسط سیاستهای کشورهای موفق در ۵مولفه استراتژی، شبکهسازی، توانمندی سازمانی، فرآیندها و توانمندی دیجیتال خلاصه کرد که برای ایران عمدتا برنامهریزی روی تنوع سبد محصولی و خدمات زنجیره تامین مقداری جلو رفته و امروز باید بیش از همه حرکت به سمت فضای محصول با صنایع مکمل، بهبود ساختار سازمانی، افزایش تنوع محصولی و برنامهریزی عملیاتی و استانداردسازی، برنامهریزی عملیات فروش و استفاده از ابزارهای دیجیتال مورد توجه قرار گیرد. بهویژه سه ابزار مهم است؛ یکپارچه کردن عملیات و فروش برای حداقل کردن اثر شلاقی، بهرهمندی بالاتر از ابزارهای دیجیتال و افزایش تنوع در سبد محصولات امروز از مهمترین سیاستهای پیشنهادی برای پیوستن به زنجیره ارزش منطقهای و جهانی پلاستیک شناخته میشوند.
شفیعی در پایان تاکید کرد: پیوستن به زنجیرههای ارزش به مثابه یک الزام و نه انتخاب در مسیر پیشروست و پیششرط الحاق به زنجیرهها، توسعه زنجیره ارزش داخلی است که توسعه زنجیره ارزش داخلی مفهومی فراتر از مدیریت زنجیره تامین است.