جنگلهای شمال ایران از منظر تنوع گونههای گیاهی، یکی از غنیترین و باارزشترین اکوسیستمهای جنگلی در مناطق معتدل جهان است و حالا این فسیل زنده بیشتر از همیشه در معرض خطر است.
به گزارش هم میهن، در نشریه سازمان جنگلها که در سال ۱۳۲۰ منتشر شد، مساحت جنگلهای کشور نزدیک به ۱۹ میلیون هکتار تخمین زده شده بود و براساس همان معیار گذشته آنچه امروز بهعنوان جنگل شامل جنگل طبیعی، اراضی جنگلی، بیشهزار طبیعی و جنگلهای دستکاشت وجود دارد، حدود ۱۷/۵ میلیون هکتار است.
تا امروز، ۱۸۰ گونه پرنده معمولی جنگلهای معتدل پهن برگ و ۵۸ گونه پستاندار ثبت شده است و قدیمیترین درختانی که در این جنگلها دیده میشوند ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال سن دارند و برخی از آنها احتمالاً به ۵۰۰ سال میرسند، اما میزان بهرهبرداری از آن به جایی رسید که میزان چوب موجود در هر هکتار از آن بهشدت کاهش پیدا کرده است. در گذشته هر هکتار از جنگلهای شمال تقریباً ۲۲۰ مترمکعب چوب داشت، اما در حال حاضر این رقم به حدود ۱۹۰ متر مکعب در هکتار رسیده است و بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی آن در معرض نابودی کامل قرار دارند.
در «شب جنگلهای هیرکانی» که نشریه فرهنگی بخارا در خانه اندیشمندان علوم انسانی آن را برگزار کرد، پرونده این جنگلهای تاریخی و منحصربهفرد در ایران و آنچه بر آن گذشت بازخوانی شد؛ روایتهایی از وضعیت فعلی تا پوشش گیاهی، تنوع زیستی و تلاشهای مردمی برای حفظ جان این جنگلها که از سوی باریس مجنونیان، کیومرث سفیدی، حمیدرضا رضایی و حسین دهقانی، تعریف شد.
باریس مجنونیان، استاد بازنشسته دانشکده منابعطبیعی دانشگاه تهران در این مراسم از تاریخ جنگلهای هیرکانی گفت: «جنگلهای هیرکانی بهشکل یک نوار باریک در جنوب کاسپین و در تراز منفی ۲۶ متر پایینتر از سطح دریا تا ۲۸۰۰ متر مرز جنگل این جنگلها قرار دارند، اما بهواسطه توسعه انسانی دیگر جنگلهای پاییندست را نداریم و بالادست آن هم به میزان زیادی تخریب شده است. جنگلهای بلوط، شمشاد، ممرز و... در یک قرن گذشته تقریباً نابود شدهاند و جز چند لکه کوچک از آنها در پارک جنگلی سیسنگان باقی نمانده. دو حاشیه بالایی و پایینی جنگلهای هیرکانی بیشترین فشار توسعه انسانی را دارند.
این جنگلها جامعه گیاهی پرقدرتی دارد. قدرت رویشگاه در این جنگلها قابل تشخیص است که بلوط، ممرز، انجیلی و... از گونههای مهم آن محسوب میشوند. درخت بلوط در یک قرن گذشته همراه با شمشاد بیشترین صدمه و بهرهبرداری را داشته و عملاً از بین رفته است، درحالیکه در گذشته تمام این جنگلها پر از این درختان بود که توسط پیمانکاران خارجی در اوایل قرن بیستم و بعداً توسط خود ما از بین رفتند. توسعه انسانی و دامداری و در پاییندست کشاورزی عملاً این جنگلها را تخریب کرده است.»
او توضیح داد که این جنگلهای هیرکانی قدمتی بسیار طولانی یعنی نزدیک به ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال دارند و مربوط به جنگلهای دوران سوم زمینشناسیاند؛ درواقع هیرکانی همه حوادث تاریخی، جوی و زمینشناسی را پشت سرگذاشته و به دوران ما رسیده است: «نیاز بشریت به این ذخیره ژنتیکی غیرقابل اجتناب است و باعث شرمندگی است که نتوانستیم آن را حفظ کنیم.
زمان طولانی حیات و تکامل ژنتیکی این جنگلها با شرایط محیطی، مجموعهای را ایجاد کرده است که قدرت بقا و سازگاری با محیط آن بسیار بالاست و با وجود این ویژگی میتواند بهراحتی تغییرات اکولوژیکی را پشت سر بگذارد. در شرایط فعلی که گرم شدن زمین یکی از موضوعات مهم است، این اکوسیستم میتواند به کمک ما بیاید و با وجود تخریبها و توسعههای انسانی هنوز میتوانیم آن را بهعنوان جنگل طبیعی تلقی کنیم؛ چون تا امروز هیچ مطالعهای نشان نداده است که یک یا چند گونه از گیاهان آن منقرض شده باشد. اگرچه زیستگاه برخی از جوامع این جنگلها بهشدت محدود شده است، اما هنوز عناصری از آن را داریم.»
این استاد دانشگاه توضیح داد که هنوز نوار جنگلهای هیرکانی پیوسته است و زمانی فاجعه رخ میدهد که در اثر توسعه انسانی، این پیوستگی از بین برود و جنگل شکل جزیرهای پیدا کند؛ چون این اکوسیستمها دیگر نمیتوانند تبادل ژنتیکی کنند و ادامه این روند بهمرور میتواند باعث تحلیل ژنتیکی و درنتیجه انقراض آن شود: «این موارد به معنی توقف توسعه نیست، بلکه باید تمهیدات مناسبی در این زمینه در نظر گرفته شود؛ چون اصول و ضوابط آن در جهان از پیش تعیین شده است.»
سخنران بعدی کیومرث سفیدی، استادتمام علوم و مهندسی جنگل در دانشگاه محقق اردبیلی بود که از دلیل منحصربهفرد بودن اکوسیستم جنگلهای هیرکانی گفت: «جنگلهای هیرکانی باستانیاند و برخی از درختان این جنگلها معرف دوران گرم زمیناند؛ مثل درخت زربین که معرف دورانی است که زمین گرمتر بوده و الان به کوهها و مناطق سنگلاخی پناه برده است. این درخت متعلق به دوران سوم زمین شناسی است و ممنوعالقطع است.
باتوجه به اینکه دمای هوا همین الان کشورهای اروپایی فکر میکنند اگر زربین را به اروپا میبرند، شاید به حفظ جنگلهایشان در برابر تغییرات اقلیمی کمک کند. این جنگلها درخت انجیلی دارند که نمونه آن در کشورهای اروپایی در فسیلهای سه تا چهارهزار سال پیش برخی کشورهای اروپایی دیده میشود؛ به همین دلیل به این درخت احترام میگذارند؛ گونهای که فسیل زنده محسوب میشود و نشان میدهد، جنگلهای ما از آخرین یخبندان کره زمین ۱۶ هزارسال پیش جان سالم بهدربردهاند.»
جنگلهای هیرکانی کهنرس محسوب میشوند و بدون دخالت انسان به وجود آمدهاند: «من به درختان غولپیکر این جنگل کهنهسربازان هیرکانی میگویم. درختی که در جنگل هیرکانی رشد میکند بهراحتی میتواند ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال عمر کند؛ این جنگلها در موقعیتی بسیار منحصربهفرد قرار دارند؛ یک سمت دریای کاسپین و سمت دیگر کوههای البرز است که باعث شکلگیری اقلیمی منحصربهفرد در آن ناحیه شده است. اگر الان هنوز این جنگلها را سرپا میبینید بهدلیل قرار گرفتن در این منطقه و رطوبتی است که باعث بارش در ارتفاعات نیمرخ شمالی البرز میشود.
علاوه بر این، جنگل/های هیرکانی یکی از نقاط مهم تنوع زیستیاند و در دنیا کمتر جنگلی پیدا میشود که به این شکل اندمیک و طبیعی باشد. بهترین جنگلهای اروپا سه هزار سال قدمت دارند، اما ما جنگلهایی با این قدمت داریم که میلیونها سال تکامل را پشتسر گذاشته است. جنگل چند ردیف درخت نیست، یک سیستم است؛ مجموعهای است که آب، خاک، هوا و حتی گونههای علفی کم آن هم متفاوت است و قانون خودش را دارد.»
سفیدی اعتقاد دارد، اقلیم هیرکانی این توان اکولوژیک را ایجاد کرده که با تلاشی اندک بتوان رویشگاههای مخروبه را احیا کرد: «این اقلیم کمک میکند در نقاطی که جنگلهایمان را از دست دادیم، بتوانیم دوباره آنها را به وضعیت سابق برگردانیم. بسیاری از این جنگلها زیستگاه حیاتوحش است که اگر از دست بروند، نهتنها تنوع زیستی و ژنها را از دست میدهیم بلکه اقلیم شمال را هم از دست خواهیم داد.
اگر این شتاب روزافزون تخریب ناحیه هیرکانی ادامه پیدا کند، بعید میدانم شمال در آینده قابل سکونت باشد. اولین قدم برای حفظ حیات در این ناحیه، حفظ هیرکانی است. از سویدیگر، بخشی از این جنگلها بهعنوان میراث طبیعی ثبت شده که نشاندهنده ارزش آنهاست و بهواسطه دستنخوردگیهایی که در این جنگلهاست، نگاه بسیاری از محققان اروپایی به آنهاست و میتوان مطالعات ارزشمندی روی آنها انجام داد.»
طرح «تنفس جنگلهای شمال کشور»، یکی از بزرگترین طرحهای حفاظتی از جنگلهایی بود که بیش از حد ظرفیت، مورد بهرهبرداری قرار میگرفتند. این طرح که سال ۹۶ ارائه شد به هیچ عنوان اجازه بهرهبرداری و قطع درختان جنگلی را نمیداد. براساس مصوبه سال ۹۲ هیئتوزیران و بند ۳ ماده ۳۸ قانون ششم برنامه توسعه سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری مکلف شد که طرح جایگزین جنگلداری منطقه هیرکانی را تهیه کند و برای سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به اجرا در بیاورد. قرار بود از سال ۱۴۰۱ طرحی دیگر جایگزین شود، اما نهتنها الزامات طرح تنفس بهطور کامل اجرا نشد، بلکه طرحی هم جایگزین آن نشد.
حنیفرضا گلزار، کارشناس آبوخاک و کنشگر محیطزیست، در سخنرانی کوتاه از همزمانی برگزاری این شب با دهمین سالگرد اعلام جنگل ابر بهعنوان منطقه حفاظتشده، گفت: «کنشگری برای حفاظت از جنگل ابر در سال ۱۳۸۲ آغاز شد و مردم در منطقه شاهرود و استان گلستان موفق شدند در چارچوب قانون، از اجرای یکی از ویرانگرترین پروژههای عمرانی کشور که همان ساخت جنگل ابر بود، جلوگیری کنند. سه مصوبه سفرهای استانی رئیسجمهور وقت و امضای ۱۵۱ نماینده مجلس، پشتوانه این پروژه بود، اما زبان منطق، کار کارشناسی و همبستگی بین جامعه مدنی باعث شد در ۲۹ دیماه سال ۱۳۹۳ در دومین جلسه شورایعالی حفاظت محیطزیست، پرونده جاده جنگل ابر بسته و بهعنوان منطقه حفاظتشده، اعلام شود.»
در ادامه این نشست، حمیدرضا رضایی، عضو هیئتعلمی درباره تنوع زیستی جنگلهای هیرکانی توضیح داد و از گونههای در معرض خطر این جنگلها گفت: «این جنگلها مجموعهای منحصربهفرد و یک موزه طبیعی از تاریخ ایران است. بیشترین میزان بارندگی کشور در این جنگلها وجود دارد؛ چون در شرایط نرمال در قسمت غربی آن حدود یکمتر و در قسمت شرقی آن حدود ۵۰۰ میلیمتر در سال باران میبارد که همین تفاوت باعث شده است که شرایط زیستی آن از شرق به غرب منطقه متفاوت باشد و ساختاری منحصر در هر قسمت ایجاد شود.
هزاران گونه مختلف موجود زنده در این محدوده زندگی میکنند و این یعنی در جنگلهای هیرکانی هم تنوع اکوسیستمی داریم و هم تنوع زیستی. نمونه آن تعداد بسیار زیاد اکوسیستمهای خرد در قسمتهای مختلف آن است. دریای کاسپین شرایط ویژه و پهنهای وسیع را ایجاد کرده و باعث شده این شرایط تحتتاثیر قرار گیرد. از نظر تعداد گونه، شاید بتوان گفت بیشترین تعداد میکروارگانیسم را در این جنگلها داریم که باعث پایداری اکوسیستم میشوند.
بعد از میکروارگانیسمها، حشرات بیشترین تنوع را در این منطقه دارند و تنوع ناشناخته زیادی در این منطقه وجود دارد، اما قبل از اینکه آنها را بشناسیم در حال از دست دادنشان هستیم. تنوع پستانداران این منطقه در حد پستانداران اروپاست و بسیاری از گونههای آن در اثر فعالیتهای انسانی آسیب دیده و جمعیتشان بسیار کاهش پیدا کرده است.»
رضایی از تغییر کاربری سرزمین، شکار، بهرهبرداری و تعارض جمعیت انسانی با هیرکانی گفت: «یکی از گروههای بسیار باارزش جنگلهای هیرکانی، پستانداران گوشتخوارند که ارزش حفاظتی بسیار بالایی دارند، اما ما به آنها اهمیتی نمیدهیم. مهمترین نمونههای این گونه پلنگ ایرانی است؛ زیرگونهای که بیشترین جمعیت آن در ایران است، اما حالا بهعنوان گروه در معرض خطر شناخته میشود. از میان گربهسانان هم گربه جنگلی و وحشی و از میان سگسانان هم میتوان به گرگ اشاره کرده که در گذشته بسیار فراوان بود، اما بهشدت جمعیت آن کم شده است. تعداد شغال هم بهدلیل وجود زباله، جمعیت قابلتوجهی دارد. بعضی از این گونهها مانند راکون از قسمتهای غربی وارد شده و گوشتخواران را از بین میبرند.»
این استاد دانشگاه از سایر نمونههای جانوری در هیرکانی گفت که نمونه آن گوشتخواری مانند سمورساناناند که اهمیت قابلتوجه و نقشی بسیار مهم در کنترل گونههای دیگر بازی میکنند و کلیدی محسوب میشوند، اما سدسازیها و تغییر کاربریها، باعث از بین رفتن ماهیها و درنتیجه از دست دادن طعمه سمورسانان شده و حالا تعداد محدودی از آن باقی مانده است: «یکی دیگر از گونههای باارزش در هیرکانی، خرس است که جمعیت آن آسیب دیده و رو به زوال است. مرال و شوکا هم بهعنوان گوزن ایرانی، باقیمانده آخرین عصریخبنداناند و درواقع مرال، یکی از زیرگونههای گوزن قرمز است که در این منطقه باقی مانده است. در قسمتهای صخرهای هم کل و بز را داریم که در برخی نقاط منقرض شده است.
گراز هم بهعنوان یکی از طعمههای پلنگ با کاهش شدید جمعیت روبهرو شده است. کوچکترین پستاندار جهان یعنی حشرهخوار کوتوله هم در جنگلهای هیرکانی دیده میشوند که نقش مهمی در کنترل آفات و بیماریهای جنگل دارند. جوندگان در هیرکانی تنوع بسیار زیادی دارند که بزرگترین آن تشی است و در طبیعت عاملی کنترلکننده محسوب میشود.
در مورد پرندگان، تنوع بسیار ویژه داریم؛ جنگلهای هیرکانی زیستگاه بسیاری از گونههای پرندگان بومی و مهاجر است که برخی از آنها تابستان به ایران میآیند و تعدادی هم از روسیه به این جنگلهای میآیند. بخشی از آنها هم برای مدتی بسیار کوتاه در بهار و پاییز در ایران میمانند.»