ماجرای اعطای ریاست افتخاری فدراسیون والیبال به محمدرضا داورزنی حاشیهساز شده و مشخص نیست چطور شد نام مردی که خودش و یک باند رسانهای به او لقب «معمار والیبال نوین ایران» را به او داده بودند، در مجمع آمد تا نشان داده شود که دیگر جایگاه گذشته را در این رشته ندارد.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، مجمع عمومی و سالیانه فدراسیون والیبال یکشنبه برگزار شد و با وجود بررسی استعفای وحید مرادی از سمت نایب رئیسی فدراسیون، اما موضوع دیگری توجهها را به خود جلب کرد و حاشیهساز شد.
میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال بدون هماهنگی با اعضای مجمع (طبق گفته خودش) تصمیم گرفت ریاست افتخاری محمدرضا داورزنی را مطرح کند. نکته جالب توجه اینکه هیچ یک از اعضای مجمع با این موضوع موافقت نکردند. تقوی میگوید علت این مخالفت شخص داورزنی نبوده، بلکه ماجرا مربوط به عدم موافقت اعضا با موضوع جلسه بوده که ممکن است به خاطر خستگی یا عجله برای بازگشت افراد به خاطر بارش صورت گرفته باشد!
این اقدام میلاد تقوی علامت سؤالهای زیادی را ایجاد کرده است. موضوع مهم این است که آیا اعضای مجمع واقعاً از مطرح شدن این موضوع بی خبر بودند یا نه؟ چرا که این ابهام ایجاد شده است که تقوی با مجمع هماهنگ کرده بود تا ریاست افتخاری داورزنی در مجمع رأی نیاورد. سؤال دیگر اینکه آیا این اقدام به سفارش وزارت ورزش یا شخص یا اشخاصی صورت گرفته یا کاملاً خودجوش بوده است!
به هرشکل عدهای این موضوع را به نوعی قدرتنمایی تقوی مقابل داورزنی میدانند تا نشان دهد او دیگر نفوذ گذشته را ندارد و جایگاه خود را در ساختار والیبال از دست داده است. به تمام ابهامات باید این را هم اضافه کرد که معنای ریاست افتخاری چیست؟! چه جایگاهی برای آن تعریف شده و آیا در تصمیمگیری نقشی خواهد داشت یا نه.
یکی از مباحثی که کمتر به آن پرداخت شده، این است که با فرض تعریف جایگاه رئیس افتخاری چرا محمدرضا داورزنی باید به چنین سمتی دست یابد؟ «معمار والیبال نوین ایران» یک لقب مهم و دهان پر کن که سالهاست به داورزنی داده شده؛ آن هم از سوی رسانههایی وابسته به والیبال که در دوران داورزنی هم نانی در روغن داشتند.
در طول دوران ریاست داورزنی و سالهایی که او همچنان قدرتمند بود، این سؤال پرسیده نشد که او چه کرده که باید حامل این لقب بزرگ باشد؟ آیا اصلاً او واقعاً معمار والیبال بوده است؟ قطعاً گفتن یک کلمه بله یا خیر بسیار دشوار است، اما میتوان تأکید کرد که بنای ساخته شده یزدانیخرم زمان بهرهبرداری به دست داورزنی رسید و او توانست به عنوان میراثدار یزدانیخرم همه چیز را به نام خود بزند؛ البته باید تأکید کرد این منافی خدمات بزرگ و مدیریت داورزنی در والیبال نیست که دستاوردهایی هم برای والیبال ایران به دنبال داشت، اما داشتن چنین لقبی شاید برای این رئیس اسبق بیش از اندازه بزرگ باشد.
سال ۱۳۹۶ و در فصلنامه منتشر شده از سوی فدراسیون به داورزنی لقب «معمار والیبال نوین ایران» داده شد! همان زمان هم این موضوع باعث تعجب بسیاری شد، اما شاید دایره رسانهای فدراسیون به اندازهای قدرتمند بود که اجازه هیچگونه نقد جدی را نداد و حتی کار به جایی رسید که بسیاری در اخبار از این لقب استفاده کردند و حتی رضا صالحیامیری، رئیس وقت کمیته ملی المپیک نیز در سال ۹۹ در دیدار با داورزنی گفت: «معمار والیبال جدید ایران دکتر داورزنی است و انصاف ایشان برای این رشته ورزشی زحمات زیادی کشیدند.»
اگر قرار باشد کسی لقب معمار بگیرد، باید سازنده یک چیز باشد؛ حال میخواهد ساختمان باشد یا یک رویه یا حتی یک تیم. داورزنی کدام را ساخته است؟ در طول سالهایی که او رئیس فدراسیون بود چه کار پایهای صورت گرفت که والیبال امروز برداشت کند؟ او کدام استعدادیابی را انجام داد؟ داورزنی کدام مجموعه ورزشی یا سالن را برای والیبالیها ساخت؟ مگر نه اینکه خوابگاه، سالن استاندارد و امکاناتی که ستارههای نسل گذشته استفاده میکردند را یزدانیخرم مهیا کرده بود؟ اگر داورزنی در طول سالهای مدیریت خود برای آینده معماری انجام داده بود، امروز والیبال ایران سقوط نمیکرد و اوضاع بسیار بهتر بود.
شاید حتی بتوان گفت یکی از عوامل تخریب و سقوط والیبال نوین ایران شخص داورزنی است؛ کسی که در طول دوران مدیریت خود تلاش کرد عناوین متعدد را به نام خود به دست آورد و در تمام رقابتهای مهم و غیرمهم تیم را با ترکیب اصلی اعزام کرد که به نتیجه برسد و از انتقاد دور بماند. هنوز کسی فراموش نکرده که کولاکوویچ با وعده تغییر نسل و جوانسازی ترکیب به ایران آمد، اما در بی ارزشترین مسابقات هم با صلاحدید فدراسیون داورزنی با ترکیب اصلی به میدان رفت! حتی در تمام این سالها مربیان مطرح خارجی به ایران آمدند، اما از کنار آن همه مربی خارجی با هزینههای سنگین، کدام مربی ایرانی ساخته شد تا این چرخه معیوب انتخاب مربی ادامه نداشه باشد؟
داورزنی بارها قول حضور ایران در میان چهار تیم برتر المپیک را داد، اما نتیجه آن وعدهها، جا ماندن والیبال ایران از حضور در المپیک پاریس ۲۰۲۴ بود. در همان دیدار صالحیامیری با مسئولان فدراسیون در سال ۹۹ او تأکید کرد که هیچ نگرانی بابت والیبال ندارد، اما حالا باید متوجه شده باشد که در همان روزهایی که نگران نبود، والیبال ایران در سراشیبی قرار داشت، اما مسئولان به دلیل نگاه کوتاه مدت خود، متوجه نشدند یا اگر هم میدانستند اهمیتی به آن ندادند.
اینکه محمدرضا داورزنی به یک رئیس بزرگ در ورزش ایران تبدیل شد که هیچ کسی نمیتوانست به جایگاهش برسد، تا اندازه زیادی مربوط به قدرت رسانهای اطرافیانش بود؛ البته اگر نگوییم مافیای رسانهای. برخی از اهالی رسانه در زمان مدیریت داورزنی از هرگونه نقد جدی از او اجتناب میکردند و در عوض نیز سفرها و مزایای این رشته نصیبشان میشد؛ هرچند آنها هم برای حفظ منافع امروز خود منتقد او شدهاند!
به هرشکل داورزنی با هر مدیریتی که داشت، مدتهاست از والیبال ایران رفته و دلیلی ندارد دائم نام او به عنوان یک سایه روی فدراسیون مطرح شود. امروز ریاست فدراسیون دست میلاد تقوی است؛ رئیس جوانی که بسیاری از او انتظار دارند اشتباهات بزرگ و آن دایره معیوب رسانهای گذشتگان را نداشته باشد و به فکر والیبال باشد. هرچند هنوز رویه تغییر چندانی نکرده و همچنان آن باندهای رسانهای در والیبال میتازند. با این حال تقوی میتواند به جای سپردن والیبال به این باند رسانهای، با عملکردش حمایت رسانهها را داشته باشد یا خودش تصمیم بگیرد که رسانهها در مسیر انتقاد قرار بگیرند. رفتن به مسیری که داورزنی در سالهای قدرتش انجام داد، نمیتواند آینده خوبی را برای تقوی رقم بزند.