هوشنگ کامکار ، موسیقیدان پیشکسوت در این مراسم گفت: در چند روز گذشته بسیار از فریدون صحبت کردهام ولی همه شما میدانید که او چه کارهای ارزشمندی انجام داده است. یک هفته است گیج شدهام. آخر مگر میشود مرگ اینگونه باشد؟ در خانه موسیقی بودیم که فریدون هم کنار من نشسته بود. داوود گنجهای به فریدون گفت کنار هم بنشینیم تا یک عکس بگیریم؛ بلکه شاید ۱۰ روز دیگر یکی از ما نباشد.
او افزود: چند روز بعد به فریدون زنگ زدم تا احوال او را بپرسم. همسرش گفت بیمارستان است و حالش خوب است. صبح روز بعد زنگ زدم و خبر فوتش را به من دادند. باورم نمیشد. آخر امکان ندارد کسی اینگونه فوت کند. نمیتوانستم مرگ او را تصور کنم؛ آن هم وقتی که یک هفته قبل کنار هم بودیم.
کامکار گفت: نمیدانم درباره فریدون چه بگویم. من از وقتی در سنندج بودم با نام او آشنا بودم و به تهران که آمدم در دانشکده هنرهای زیبا با هم دوست شدیم. از آن زمان تا قبل از فوتش برای موسیقی زحمت کشید. به موسیقی ملی ایران خدمت کرد و کمک بسیاری در جهت ارتقای آن کرد. فریدون شاگردان بسیار خوبی تربیت کرد و کارهایی که انجام داده تا ابد در تاریخ موسیقی ما جاودانه خواهد بود.
محمد اصفهانی، خواننده، هم گفت: آقای شهبازیان همیشه امیدوار بود و من از این ویژگی او انرژی میگرفتم. من از نوجوانی با آثار او انس گرفتم و همیشه با خودم فکر میکردم سازنده این آثار حتما انسان خاصی است. دوست داشتم او را از نزدیک ببینم بهخصوص هنگام ساخت آهنگ، تا اینکه سرنوشت، مرا به او رساند. آقای شهبازیان پدرانه دست مرا گرفت و کمک کرد. سلیقه و هارمونی خوبی در موسیقی داشت و این سلیقه حتی در لباس خریدنش وجود داشت و او برای من نمادی آهنگین از عشق بود.
در ادامه پیامی تصویری از کامبیز روشنروان، موسیقیدان و آهنگساز، پخش شد که گفت: آشنایی و دوستی من با شهبازیان به نیمه دوم دهه ۴۰ برمیگردد که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درس میخواندم. او در آن زمان بیشتر از رادیو میگفت؛ چراکه در آنجا فعالیت داشت. در نیمه دهه ۵۰ نواری را توسط کانون پرورش فکری منتشر کرد که نفس تازهای به کالبد موسیقی ایران دمید و استقبال زیادی هم از آن شد.
او افزود: شهبازیان مدتی هم در مرکز موسیقی صداوسیما حضور داشت و این باعث شد موسیقی پاپ بعد از انقلاب هم وجود داشته باشد و بسیاری او را عامل وجود موسیقی پاپ بعد از انقلاب میدانند.
وارطان ساهاکیان، آهنگساز، سخنران بعدی مراسم بود که گفت: شهبازیان در موسیقی ایرانی و کلاسیک تبحر خوبی داشت و هر دو را خیلی خوب میشناخت و همیشه به گونهای کار میساخت که بوی موسیقی ایران را بدهد. از او به خاطر کارهایی که برای موسیقی کرد، سپاسگزارم. دوست خیلی خوب و مهربانی بود.
ساعد باقری، شاعر،در این مراسم گفت: متاسفم که ما استاد ارجمندی را با یک مرگ نمادین بر اثر مشکلات تنفسی از دست دادیم. امیدوارم که مشکلات تنفسی برای موسیقی برطرف شود. خوشحالم فرصت پیدا کردم برای استادی که خیلی اوقات حیرت و تعجب مرا برمیانگیخت، صحبت کنم. هنرمندانی که دستی در سنت و نوآوری دارند بسیار کار سختی پیش روی آنهاست، خصوصا اینکه پیشگام هستند. کار آنها سخت است و تا زمانی که اجرا نشود، نمیتوانند جای پای خود را محکم کنند. با آهنگسازان برجسته بسیاری کار کردم و یاد گرفتم، ولی شهبازیان متفاوت بود؛ او با رگ و پی زبان فارسی آشنا بود نه فقط شعر. من از او یاد گرفتم.
احمد مسجدجامعی، وزیر پیشین وزارت فرهنگ، هم گفت: من یک کار آقای شهبازیان به نام «رباعیات خیام» را بعد از فوت ایشان گوش دادم. این اثر به صورت مشترک با شجریان و شاملو ساخته شد. آنچه در این مجموعه گوشنواز است توان آهنگسازی است و او با ساز، دانش و ساختار موسیقایی غربی یک اثر موسیقی با روح ایرانی ارائه کرده است. این اثر پرگویی و کمگویی ندارد و خستهکننده و ملالآور نیست. ما با فضاهای موسیقایی گوناگونی در این اثر روبهرو هستیم. شهبازیان با ساز موسیقی و ساختار غربی توانایی آن را داشت که موسیقی ایرانی بسازد.
در پایان این برنامه ماهور موسائیان، همسر فریدون شهبازیان، گفت: علت اینکه فریدون را از تالار وحدت به بهشت زهرا(س) بدرقه کردیم به خاطر انتخاب قلبی خودش بود.
فریدون زمانی که در هنرستان موسیقی درس میداد و زمانی هم که رهبر ارکستر ملی بود، عشقی قلبی به آنجا داشت و تکتک آن بچهها مانند بچههای خودش بودند؛ به همین دلیل حس کردم که شاید بخواهد با فرزندان خودش خداحافظی کند.
او گفت: فریدون معمولا آثار خودش را گوش میکرد بهخصوص در این یک سال اخیر و واقعا حالش با آثار خودش خوب بود. خط خوشی داشت و معمولا در خانه شعرهایی را که حفظ بود مینوشت.
موسائیان گفت: آثاری که با استاد شجریان ساخته بود، بهترین آثار او هستند. یک روز به من گفت: «من فکر میکنم کارهایی که با محمدرضا اجرا کردم، فقط مختص خودش است. کارهای مشترک با او را هیچکس نمیتواند اجرا کند و نباید هم بکند؛ زیرا آنها در انحصار محمدرضا شجریان هستند.»