رانتجویی، قطع گسترده گاز و برق یا ساختار اداری ضعیف در ایران همگی ناشی از سرگردانی در انتخاب اولویتهای اصلی کشور است؛ موضوعی که محور بیستوهشتمین عصرانه بهرهوری با عنوان «درهمتنیدگی بحرانها و مسوولیت دولت، نخبگان و مردم» بود. این جلسه که بهمیزبانی انجمن بهرهوری ایران برگزار شد، میزبان دیدگاههای دکتر علینقی مشایخی استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، نصرالله جهانگرد معاون اسبق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مسعود حجاریان پژوهشگر بود. توصیه به بازکردن درهای ارتباط با جهان، تقدمدادن بهکار کارشناسی بهجای روابط شخصی، اصلاح نظام یارانهای و اهمیتدادن به گفتوگو از جمله مواردی هستند که صاحبنظران، توجه به آنها را برای عبور از شرایط فعلی ضروری میدانند.
دکتر علینقی مشایخی با اشاره به وضعیت بهرهوری پایین در کشور، ریشه این مساله را در تناقض اهداف در سطوح کلان دانست. او معتقد است که نبودهماهنگی میان اهداف اقتصادی و سیاسی، ناهمسویی ایجادکرده و به اتلاف منابع منجر شدهاست. او توضیح داد: وقتی در سطوح بالای تصمیمگیری، مسائل منطقهای در اولویت است اما در سطح سیاستگذاری داخلی، بهدنبال رشد اقتصادی یا کاهش بیکاری هستیم، این دوگانگی عملا بهرهوری را قربانی میکند. مشایخی همچنین به لزوم حذف زمینههای رانتجویی اشاره کرد و گفت: قیمتگذاری ارز و یارانههای عمومی، بستری برای ایجاد رانت فراهم کردهاند. باید این ساختار را تغییر داد و یارانهها را بهصورت هدفمند و برای اقشار کمدرآمد تخصیص داد تا معیشت این گروهها بهبود یابد. به باور او، تعامل با جهان نیز یکی از ضروریات است و برای رشد تکنولوژی و جذب سرمایهگذاری، به ارتباط موثر با دنیا نیاز داریم. این ارتباط میتواند تحولی در بنگاهها و بخشهای مختلف ایجاد کند. مشایخی تاکید کرد: اصلاح ساختار مدیریتی کشور از اولویتهاست. نیروهای شایسته باید در سطوح وزارتی و اجرایی جذب شوند.
دولت باید از متخصصان واقعی دعوت کند و سیاست شایستهسالاری را جدی بگیرد. او همچنین خواستار بازگشایی کانالهای گفتوگو در جامعه شد و تاکید کرد: مردم و نهادهای مدنی باید بتوانند نظراتشان را آزادانه بیان کنند. گفتوگو درباره تصمیمات کلان میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. مشایخی در پایان، اصلاح ساختار بودجهو حذف هزینههای غیرضروری را نیز از اولویتها دانست و تصریح کرد: بسیاری از بودجههای عمومی تخصیص دادهشده به مقولات فرهنگی، کارآیی لازم را ندارند. این منابع باید هدفمندتر هزینه شوند تا به رفع کسریبودجه کمک کنند. به گفته او، بحرانهای کنونی نتیجه ضعف در تصمیمگیری و نبود هماهنگی میان ارکان حکمرانی است و تنها راه عبور از این شرایط، اتخاذ رویکردی شفاف، علمی و مشارکتی است.
مهندس نصرالله جهانگرد نیز در بیستوهشتمین عصرانه بهرهوری به تحلیل وضعیت بحرانی کشور در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پرداخت و تاکید کرد: این بحرانها محصول سیاستها و تصمیماتی است که خود مولد بحران بودهاند. او با اشاره به ضعفهای موجود در نظام آموزش، گفت: ما در جامعهمان موفقیت را صرفا فردی میبینیم و عناصر اجتماعی و همافزایی در آموزش ما کمرنگ است. همین مساله باعث شدهاست تا یک مساله به بحران تبدیل شود. به گفته جهانگرد، تصمیمات اشتباه در حوزه انرژی نمونه بارزی از بحرانزایی است. برای مثال، در برنامه چهارم توسعه پیشنهاد شد که قیمت بنزین بهصورت پلکانی تعیین شود، اما این طرح به دلایلی در مجلس رد شد و قیمت بنزین غیرواقعی باقیماند.
این تصمیم باعث شد نظام انرژی کشور با رانت و سوءاستفادههای گسترده مواجه شود، بهطوری که بیش از ۵۰درصد مصرف عمومی با سرقت و سوءاستفاده همراه است. جهانگرد تاکید کرد: کنش سیاسی خطا، عامل تولید بحران در کشور بودهاست: وقتی بحران به اوج میرسد، بهجای استفاده از کارشناسان و متخصصان واقعی، به آشناگزینی و محدودیتسازی روی میآوریم. این روشها نهتنها بحران را حل نمیکنند، بلکه آن را تشدید میکنند. جهانگرد برای عبور از بحرانها بر شایستهگزینی و تخریب خلاق تاکید کرد و گفت: ما نیاز داریم تا سازماندهی چابکی با اعضای توانمند ایجاد کنیم و اشتباهات گذشته را بپذیریم. ابزارها و روشهایی که ما را به این نقطه رساندهاند، نمیتوانند ما را از وضعیت فعلی بیرون بیاورند.
باید فضا را برای افراد توانمند باز کنیم تا با ایجاد انگیزه، جامعه را به حرکت درآورند. او همچنین اصلاح نظام آموزش و تدوین سیاستهای پایدار را بهعنوان راهحلهای میانمدت و بلندمدت پیشنهاد داد و افزود: سیاستگذاریها و مدیریت کشور بهشدت تحتتاثیر احساسات، روابط شخصی و موضوعات روزمره بودهاند. سیاستهای شفاف، پایدار و قانونمدار باید جای این رویکرد را در کشور بگیرند. جهانگرد در پایان تاکید کرد: برای عبور از وضعیت کنونی، حکمرانی باید شفاف، قانونمحور و مبتنی بر مشارکت عمومی باشد. به باور او، بازگشت اعتماد به جامعه و استفاده از ظرفیتهای واقعی، کلید عبور از وضع موجود است.
دکتر مسعود حجاریان در توضیح روند شکلگیری و گسترش بحرانها بیان کرد: بحرانها معمولا از مسائل سادهای آغاز میشوند که بهطور طبیعی در جامعه و به دلیل اختلاف دیدگاهها و تنوع نظرات پدیدار میشوند، اما اگر این مسائل در همان مراحل ابتدایی شناسایی و حل نشوند، بهمرور پیچیده و درهمتنیده شده و به بحران تبدیل میشوند. در تفکر سیستمی، مسائل مانند آنتروپی رشد میکنند و اگر بهموقع مدیریت نشوند، میتوانند به تخریب سیستم منجر شوند.
وی افزود: روند رشد بحرانها معمولا خطی نیست و ممکن است نمایی یا سینوسی باشد. این رشد ناشی از تنیدگی و ادغام عوامل مختلف است. بحرانها از مرحلهای ساده آغاز شده و پس از پیچیدهشدن، به جامعه منتقل میشوند. ابتدا بحرانها اجتماعی میشوند، سپس به بحران شناختی و در نهایت به بحران هستیشناختی تبدیل میشوند. این تغییرات در ماهیت بحرانها، مدیریت آنها را پیچیدهتر میکند. حجاریان درخصوص بحرانهای اجتماعی گفت: وقتی مسائل به ذهن جامعه بهویژه جوانان و دانشجویان سرایت کند و آنها امیدی به آینده و فرصتهای شغلی نداشته باشند، بحران اجتماعی شکل میگیرد. از سوی دیگر، بحران شناختی زمانی رخ میدهد که جامعه در تشخیص اطلاعات درست از نادرست دچار سردرگمی شود. شبکههای اجتماعی نقش قابلتوجهی در تشدید این نوع بحران دارند و باعث میشوند ناامنی ذهنی و اجتماعی گسترش یابد. وی با اشاره به مرحله آخر رشد بحرانها اظهار کرد: ادغام بحرانها و انتقال آنها به جامعه در نهایت به بحران هستیشناختی منجر میشود.
در این مرحله، سیستم اجتماعی توانایی تحلیل و تفکر را از دست میدهد و افراد دچار ابهامی میشوند که آیا جامعه توان مدیریت خود را دارد یا خیر. چنین وضعیتی جامعه را بهسوی فروپاشی سوق میدهد. حجاریان تاکید کرد: برای جلوگیری از این فروپاشی، باید مسائل را در همان مراحل ابتدایی شناسایی و مدیریت کرد. باید با اصلاح تفکرات ناکارآمد و بهرهگیری از حکمرانی شایسته، از گسترش بحرانها جلوگیری کنند. تنها در اینصورت میتوان مانع از تخریب جامعه و نظام شد.