به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مسئولان کشور بهطور مداوم از بحران فرونشست زمین سخن میگویند، اما در عمل، هیچ برنامه جدی برای مقابله با آن ندارند. دیروز، شینا انصاری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، اعلام کرده است که ۳۰ استان از ۳۱ استان کشور درگیر فرونشست زمین هستند. او هشدار داده که ۳۸۰ شهر و ۹۲۰۰ روستا در معرض این پدیده خطرناک قرار دارند.منطقه بهرمان رفسنجان با فرونشست ۴۰ سانتیمتری، در بدترین شرایط قرار دارد.
اما سوال اینجاست: چرا پس از این هشدارها هیچ برنامهای برای حل این بحران ارائه نمیشود؟ گفتن از بحران، بدون اقدام عملی، تنها تکرار یک نمایش بینتیجه است.
آیا مقامات به واقعیت فرونشست زمین پی بردهاند؟ دکتر مهدی زارع، زمینشناس برجسته، در گفت و گو با رکنا تأکید کرده است که حدود ۵۶,۰۰۰ کیلومتر مربع از ایران به دلیل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی به فرونشست مبتلا شده است. تهران، کرمان، اصفهان و خراسان رضوی تنها نمونههای کوچکی از مناطقی هستند که بهطور جدی درگیر این بحران شدهاند. اما، در حالی که این هشدارها در رسانهها منتشر میشود، به نظر میرسد هیچگونه اقدام ملموسی از سوی دولت در جهت جلوگیری از این تهدیدات زیستمحیطی صورت نمیگیرد.
فرودگاهها، خطوط لوله نفت و گاز، تونلها، جادهها و سایر زیرساختهای حیاتی کشور، همگی در معرض فرونشست زمین هستند. فرودگاه امام خمینی تهران، فرودگاه شهید بهشتی اصفهان، و حتی فرودگاه کرمان، همگی در مناطقی قرار دارند که به دلیل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی، در معرض خطر نشست زمین قرار دارند.
در این شرایط، مسئولان به جای ارائه برنامهای عملی برای محافظت از این زیرساختها، همچنان به صحبت درباره بحران بسنده میکنند. اینکه مشکلات زیستمحیطی و زیرساختی کشور تنها در قالب هشدارها باقی بماند، چه فایدهای دارد؟ آیا دولت نمیداند که فرونشست زمین میتواند موجب فروپاشی اقتصادی و اجتماعی شود؟
مناطقی که آثار باستانی ایران در آن قرار دارند، از تخت جمشید تا مسجد جامع اصفهان، همگی در معرض فرونشست قرار دارند. کاهش سطح آبهای زیرزمینی باعث تخریب این آثار و میراث فرهنگی ارزشمند شده است.
مسئولان باید بدانند که این تهدید تنها یک مسئله زیستمحیطی نیست، بلکه با از بین رفتن آثار فرهنگی و تاریخی کشور، هویت ملی ایران نیز در خطر خواهد بود. با این حال، هیچ برنامهای برای جلوگیری از تخریب این محوطهها و بناهای تاریخی دیده نمیشود.
مشکل اصلی در ایران، نه فقط شناسایی بحرانها، بلکه عدم برنامهریزی برای مقابله با آنها است. دولت، بهجای ارائه راهحلهای عملی، همچنان به سخنرانی در مورد بحرانها بسنده میکند.
طرحهایی مانند توسعه شهرهای جدید، نهضت ملی مسکن و افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی، تنها شرایط را بدتر کردهاند. سیاستهای ناپایدار کشاورزی و شهری به افزایش فرونشست زمین در آینده نزدیک دامن خواهد زد. اگر مقامات دولت ایران همچنان به تکرار هشدارها ادامه دهند و هیچ اقدام جدی انجام ندهند، ایران نهتنها با بحرانهای زیستمحیطی بلکه با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی گستردهای روبهرو خواهد شد که شاید حتی جبران آن غیرممکن باشد.
اگر مسئولان میدانند که فرونشست زمین در حال تهدید زیرساختها و میراث فرهنگی کشور است، چرا هیچ برنامهای برای مقابله با آن ارائه نمیدهند؟ شاید پاسخ این باشد که در ایران، بحرانها تنها زمانی جدی گرفته میشوند که بهطور کامل به فاجعه تبدیل شوند. سیاستهای کوتاهمدت و منافع لحظهای، همیشه بر مسائل بلندمدت و پایداری ترجیح داده شدهاند. در واقع، به نظر میرسد که مدیریت بحران در ایران تنها در حد حرف و شعار باقی مانده است، و در عمل هیچ کاری برای حل آن انجام نمیشود.
در پایان، باید گفت که گفتن از بحران فرونشست زمین بدون ارائه برنامههای اجرایی، تنها هدر دادن زمان است. ایران در آستانه یک فروپاشی زیستمحیطی و اقتصادی قرار دارد و مقامات باید بدانند که زمان برای عمل کردن رو به پایان است. اگر اقدامات عاجل صورت نگیرد، ایران با بحرانهایی روبهرو خواهد شد که نهتنها زیرساختها و منابع طبیعی، بلکه هویت ملی و آینده نسلهای آینده را تهدید میکند. این هشدارها باید به یک اقدام جدی و فوری تبدیل شوند، وگرنه آینده ایران در خطر خواهد بود.