ممدوح پیش از ورود به عرصه دوبله، در فکر فیلمنامهنویسی و سپس ساختن فیلم بود اما سرنوشت برایش مسیر دیگری رقم زد. او دراینباره توضیح میدهد: من دوست داشتم پزشک شوم، ضمن اینکه عاشق نوشتن فیلمنامه و ساختن فیلم هم بودم، ولی مسیر زندگیام تغییر کرد. خاطرم است در ۱۹سالگی فیلمنامهای نوشتم و حدود چهار سال وقتم را گرفت. آن زمان تازه فهمیدم که نوشتن یک فیلمنامه چقدر دشوار است. البته این فیلمنامه هیچوقت ساخته نشد، به این دلیل که قصه نامتعارفی داشت. به یاد دارم که فیلمنامه را به مهدی میثاقیه، تهیهکننده سرشناس سینما، دادم تا نظرش را جویا شوم. میثاقیه معتقد بود که این فیلمنامه قابلساخت نیست و پیشنهاد حضور در عرصه صداپیشگی را به من داد و پس از مدتی به عطاءالله کاملی، از بزرگان صداپیشگی ایران، معرفی شدم.
او میافزاید: مرحوم کاملی وقتی صدای من را شنید، بدون هیچ آزمایشی قبولم کرد که کار صداپیشگی را آغاز کنم. اینطور بود که از فکر فیلمسازی بیرون آمدم. بعد از آن، محمد خواجویها معروف به مانی، من را برای زبانگردانی سریالی در تلویزیون دعوت کرد. درواقع، اولین صداپیشگی جدی و حرفهای را با سریال «دکتر کیلدر» تجربه کردم و بهعنوان صداپیشه اصلی در این کار حضور داشتم. ما در دورانی صداپیشگی را تجربه کردیم که هنوز تلویزیون ملی ساخته نشده بود و عموما برای فیلمهای سینمایی صداپیشگی میکردیم.
ممدوح میگوید: آن زمان استودیو تلویزیون فیلم در خیابان فرصت قرار داشت و هنوز تلویزیون ملی، واحد دوبلاژ نداشت. زمانی که قرار بود واحد دوبلاژ صداوسیما افتتاح شود، دیگر برای خودم گوینده و صداپیشه شده بودم. آن زمان ثابت ایمانی، ایرج گرگین، ژاله کاظمی و… همه در واحد دوبلاژ حضور داشتند.
این هنرمند با بیان اینکه هیچگاه از ورود به حرفه صداپیشگی پشیمان نشده است گفت: زمانی که جای شخصیتهایی حرف میزدم که مردم دوستشان داشتند، خودم هم خوشحال میشدم. خاطرم است یک بار ناصر طهماسب برای صداپیشگی یک شخصیتی از من دعوت کرد که آن شخصیت هم جنتلمن بود هم شیاد و زیرک! آن زمان آنقدر حرف زدن بهجای شخصیتهای منفی و شرور اثرگذار بود که از ما میخواستند بهجای این شخصیتها حرف نزنیم.
ممدوح ادامه میدهد: طی سالها، گاهی همچنان آرزو داشتم که فیلمم ساخته شود؛ ولی آن زمان واقعا افکارم بچگانه بود. به این دلیل که حقیقت جهان سینما و تولیداتش را نمیشناختم و فکر میکردم قرار است فیلمنامه را خودم بنویسم، حتی نقش اصلی را خودم بازی و کل فیلم را کارگردانی کنم. واقعا چنین چیزی شدنی نبود. زمانی که متوجه شدم درکم از سینما درست نبوده، مسیر زندگیام نیز تغییر کرد.
بازیگر سریال «اغما» یادآوری میکند: به نظرم، در این سالها حرفه دوبلاژ از اصالت خودش فاصله گرفته است. من ۶۳ سال در این عرصه زندگی کردهام و این یک عمر است؛ ولی معتقدم هیچگاه مانند امروز صداپیشگی با مشکلات عجیب مواجه نبوده است. بههرحال، تاثیر فناوری روی این هنر، هم جوانب مثبت داشته هم منفی. امروز در مقایسه با روزگاری که در خیابان فرصت و استودیو فیلم صداپیشگی میکردیم، همهچیز فرق کرده است. بااینهمه، من هنوز به این هنر و جوانان امیدوارم و فکر میکنم کسانی که مستعد باشند، راه خودشان را پیدا میکنند.
بازیگر سریال «آسمان همیشه ابری نیست» میافزاید: یک زمانی ما برای برخی شبکههای نمایش خانگی صداپیشگی کردیم و بعد خودشان با ما قطع همکاری کردند و گفتند صداپیشههای زیرزمینی نصف قیمت شما را میگیرند و ارزانتر تمام میشود؛ اما کسانی که زیرزمینی فعالیت میکنند، خبر ندارند که آنچه بهعنوان دستمزد به آنها پرداخت میشود، یکپنجم دستمزد ماست و واسطهها هم پول خودشان را برمیدارند. این روند اصلا حرفهای و درست نیست.
ممدوح درباره انتخاب حرفه صداپیشگی و گویندگی میگوید: اگر به عقب برگردم و دوبله شرایط امروز را داشته باشد، دیگر این حرفه را انتخاب نمیکنم؛ اما اگر شرایط شبیه قدیم باشد، باز هم وارد این شغل میشوم.
بازیگر سریال «راه شب» یادآور میشود: پیشاز اینکه گروههای زیرزمینی قدم علم کنند، باید به علت روی آوردن جوانان به این حرفه فکر کرد. احتمالا به دلیل بیکاری و علاقه به هنر با خودشان فکر میکنند بهترین کار همین دوبله زیرزمینی است؛ اما خبر ندارند که با این کار هنر دوبله آسیب دیده است و من واقعا نگران آینده آن هستم.
او ادامه میدهد: زمانی که جوان بودیم، با صدای جوانمان برای شخصیتهای جوان فیلمها صداپیشگی میکردیم و حالا که پیر شدهایم، صداپیشه شخصیتهای پیر فیلمهاییم. همهچیز آن زمان فرق داشت، مثل خودمان که جوان بودیم و حالا پیریم. البته، برخی معتقدند صدای دوبلورها پیر نمیشود و فقط ظاهرشان تغییر میکند؛ اما اینطور نیست و به نظرم، گذشت روزگار همهچیز را عوض میکند.
این پیشکسوت عرصه صداپیشگی میگوید: این روزها برای امثال من کار نیست. جوانان امروز بیشتر فعالیت میکنند و اگر از ما در برخی تولیدات استفاده میشود، به این صورت است که ماشینی میآید دنبالم، میروم استودیو کارم را انجام میدهم و برمیگردم خانه. اصل کار امروز در دست جوانان است. زمانی که در دهه ۱۳۴۰ فعالیتم را در عرصه صداپیشگی آغاز کردم، درآمد چندانی نداشتم؛ اما این درآمد برکت داشت و هرز نمیرفت. امروز هم خداوند را شاکرم؛ ولی میدانم جمع زیادی از همکاران و پیشکسوتها درگیر مسائل مالیاند.
ممدوح درباره فعالیتهای اخیرش توضیح میدهد: هرگاه برای حضور در اثری دعوت شدهام، بدون سختگیری پذیرفتهام؛ چراکه کار کردن را دوست دارم و حالم در استودیو بهتر است. چند ماه پیش برای صداپیشگی در سریال «پوآرو» برای شبکه تماشا، از سوی رضا آفتابی بهعنوان مدیر دوبلاژ دعوت به همکاری شدم. این سریال پوآرو، جدید نیست. اتفاقا قدیمیتر از مجموعههای پخششده است. در هر قسمت از این سریال جذاب، یک داستان جدید جنایی روایت میشود که شخصیت محوری آن هرکول پوآرو است و به کشف معمای جرمها میپردازد.