فرارو- عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز یکشنبه ۷ بهمن ماه، در راس هیاتی سیاسی و اقتصادی راهی کابل، پایتخت افغانستان شد. بر اساس اطلاعاتی که از سوی وزارت امور خارجه مطرح شده، در این سفر، موضوعات و مباحث مورد علاقه یا نگرانی دو طرف مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نکته مهم این که در این سفر نمایندگان وزارتخانههای مختلف و یک هیات اقتصادی و تجاری وزیر امور خارجه را همراهی کردهاند. این سفر در شرایطی انجام شده است که نگرانیها درباره حق آبه ایران از هیرمند و خشکسالی ناشی از نرسیدن حق آبه به سیستان و بلوچستان نیز وجود دارد.
به گزارش فرارو، اگرچه هنوز روشن نیست در جریان این سفر به مسائل مهمی از جمله حق آبه چگونه پرداخته شده است، اما اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امورخارجه، در صفحه خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «سفر آقای دکتر عراقچی به کابل در چارچوب سیاست همسایگی و در راستای مأموریت ذاتی وزارت امور خارجه برای پیگیری منافع ملی کشورمان از طریق تعامل و چارهاندیشی در مورد علایق و نگرانیهای مشترک است. این سفر میتواند نقطه عطفی در بهرهگیری از پیوندهای فراوان دو ملت برای تأمین منافع متقابل دو کشور باشد.» با این وجود این نوشته نتوانسته منتقدان نزدیک شدن به طالبان را راضی کند.
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی انتقادی در این باره نوشته است: «وزیر امور خارجه کشورمان با گنجاندن عبارت «مباحث مورد علاقه یا نگرانی دو طرف» در خبر سفر خود به کابل لابد میخواهد بگوید در این سفر مشکلاتی مانند حقابه ایران، بیاعتنائی طالبان به حقوق اقوام و مذاهب، تجاوزات مرزی طالبان، قاچاق انسان به ایران، گرفتاریهائی که طالبان با سرازیر کردن سیل اتباع غیرمجاز افغانی به ایران ایجاد کرده، عدم پایبندی این گروه به آراء مردم افغانستان، حمایتی که از دهها گروه تروریست در داخل افغانستان میکند و... برطرف خواهند شد. این، فقط یک خیال و توهم است و آقای وزیر قطعاً با دست خالی از این سفر برخواهد گشت و چیزی غیر از خسران نصیب ایران نخواهد شد. آیا بهتر نیست در اصل این سفر تجدید نظر شود؟» با این وجود برخی تحلیلگران معتقدند نمیتوان کل این سفر را که در چارچوب روابط بین الملل انجام شده بی ارزش یا کم ارزش دانست و این نوع مناسبات فوایدی هم دارند.
با توجه به این موضوع، پرسشهایی درباره روابط اخیر ایران و افغانستان و لزوم به رسمیت شناختن یا مشروعیت دادن به طالبان از سوی ایران مطرح است. فرارو در گفتوگو با علی بیگدلی، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر روابط بین الملل به بررسی این موضوعات پرداخته است:
علی بیگدلی به فرارو گفت: «اگر تصمیم بگیریم در تاریخ، چندان عقب نرویم، میبینیم که در دوران محمدرضا شاه پهلوی، یک پیمان دوستی بین ایران و افغانستان برقرار شد و بر اساس آن قرار بود حکومت ایران، به افغانستان کمکهایی کند و افغانستان نیز سهم آب ایران را پرداخت کند و تا مدتها نیز این قرارداد رعایت میشد. سالها بعد و در سال ۱۴۰۰، محمداشرف غنی، رئیس جمهور وقت افغانستان، هنگام افتتاح یک سد اعلام کرد، ولایت نیمروز به انبار آب برای افغانستان و ایران تبدیل خواهد شد، ولی آب افغانستان از این پس به ازای دریافت نفت روانه ایران میشود. این اظهارات جسورانه اشرف غنی در همان دوره با جنجالهای زیادی همراه شد. سالها از آن دوران گذشت و اکنون طالبان شروع به سدسازی روی رودهایی کرده است که آب آنها طبق معاهدههای رسمی به ایران نیز تعلق دارد؛ بنابراین میزان آبی که از طریق هیرمند به سیستان و بلوچستان میرسید، بسیار کاهش پیدا کرده و ما، هم اکنون مشکل شدید آب در کشور داریم.»
وی افزود: «بر اساس اصول دیپلماسی، در چنین شرایطی، باید هرچه سریعتر مذاکراتی انجام شود و حتی اگر باج لازم است بر اساس منطق داده شود. بر مبنای سخنان تیم وزارت امور خارجه و شخص آقای عراقچی، محور سفر اخیر به افغانستان، مسائل اقتصادی و فرهنگی و حل نگرانی ها است، اما اگر قرار است درباره مشکلات مرتبط با حق آبه و تنشهای اخیر بین ایران و افغانستان صحبت شود، بهتر بود این سفر در این مقطع انجام نشود. اصلا لزومی نداشت وزیر امور خارجه ایران برای چنین مسئله یا مسائل مشابه به این سفر میرفت. بهترین کار در عرصه دیپلماسی این بود که تقاضا میشد یک هیئت بلندپایه از سوی افغانستانیها به ایران سفر میکرد و راجع به این موضوع صحبت میشد. درواقع این موضوع با سفرهای هیئتهای افغانستانی به ایران و مذاکرات قابل حل بود. حتی معتقدم اگر لازم بود، میتوانستیم تا حد معقول باج دهیم. باید بپذیریم که منبع آب در افغانستان است و انتظار افغانستانی هم به لحاظ اقتصادی، چندان دور از ذهن نبود و دیر یا زود به این مرحله میرسیدیم.»
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی تاکید کرد: «این بسیار مهم است که مراقب باشیم در برابر امتیازاتی که میدهیم، چه امتیازاتی میگیریم. درواقع شرایط باید منطقی و برابر باشد. همچنین اگر قرار است با افغانستان در عرصه آب به توافقی برسیم باید سفت و محکم باشد و از سوی هر ۲ طرف امضا شده و ترجیحا در مجمع عمومی سازمان ملل، آرشیو شود که جنبه جهانی هم پیدا کند. اما با این وجود سفر آقای عراقچی را به افغانستان با توجه به مسائل اخیر، چندان درست نمیبینم و معتقدم بهتر بود برای حل مسائل ابتدا افغانستانیها به ایران سفر کرده و به توافق میرسیدیم. با همه اینها و با وجود نقدی که به این سفر دارم باید به این نکته هم توجه کنیم که ما به اندازه کافی دشمن داریم و نمیتوانیم باز هم برای خودمان دشمن بتراشیم. اگرچه لزومی ندارد ما هم طالبان را به رسمیت بشناسیم، اما همین روابط حداقلی که بین ما و افغانستان وجود دارد را نمیتوانیم قطع کنیم. ما میلیونها مهاجر افغانستانی در کشور داریم، همچنین لشکر فاطمیون و زینبیون را داریم که در جریان جنگ سوریه از سوی ما به سوریه اعزام شد. همچنین تعداد زیادی کارگر افغانستانی در کشور ما حضور دارند.»
وی افزود: «یک مشکل رایج در عرصه سیاست خارجی ما که در تقابل با همسایگانمان داریم این است که از یک سیاست واحد در قبال همسایگانمان برخوردار نیستیم. ما یک استراتژی منسجم و تدوین شده برای روابطمان با دیگر همسایگان برخوردار نیستیم. به همین دلیل در عرصه روابط با همسایگانمان هر بادی که میوزد مجبوریم همان لحظه با بحرانهای ناشی از آن رو به رو شویم. اتفاقا لازم است از همین افغانستان شروع کنیم و با برنامه ریزی دقیق مشخص کنیم از این پس در قبال طالبان و دیگر همسایگانمان چه برنامهای داریم. این استدلال برخی رسانهها هم که به اصطلاح غیر رسمی میگویند «ما نباید به طالبان رو بدهیم» هم سرتاسر غلط است. در عرصه دیپلماسی که نمیشود اینطور پیش برویم. سیاست که بازی نیست. سیاست مثل شطرنج و مثل اقتصاد پر از بده و بستان است. آن چه مهم است این است که ما دقت کنیم دربرابر آن چه میدهیم، دریافتی مناسبی داریم یا نه و البته باید تلاش کنیم با دریافت حق آبه، استان سیستان بلوچستان را به سمت آبادی و آبادانی پیش برده و اشتغال این استان را بهبود ببخشیم.»