متن گفتگوی "تابناک" با محمدرضا عشوری، کارشناس و تحلیل گر مسائل جهان اسلام را از نظر می گذرانید:
آقای عشوری به عنوان سئوال اول؛ یک ماه بعد از سقوط اسد، سوریه در چه حالی است؟ شام به کدام سو می رود؟
به دلیل حوزه مطالعاتی و حوزه تمرکز بنده که عمدتاً روی جریانهای فکری و و طیفهای فکری در منطقه است باید بگویم به نظر میرسد که تحلیل وضعیت کنونی در سوریه نیازمند این است که ما باید روی ابعاد فکری و ایدئولوژیک این قضیه بیشتر تمرکز کنیم.
ابعادی که بازیگران اصلی به ویژه گروههای جهادی و سلفی مثل همین تحریرالشام در آن نقش ایفا میکنند و ما اکنون شاهد یک گفتمان جدیدی از طرف این گروهها هستیم که اگر بتوان نام آن را یک تحول یا یک تغییر گفتمانی گذاشت، شاید هم یک نوع تطور گفتمانی است، به هر حال این تغییرات میتواند هم از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر سیاسی تأثیرات عمیقی بر روند تحولات سوریه و در واقع درک جامعه سوریه و بازیگران خارجی از این تحولات داشته باشد.
درباره رهبر تحریرالشام و رهبر فعلی سوریه بطور خاص و موردی چه تحلیلی می توان داد؟ خود او چه در سر دارد؟
احمد الشرع یا همان ابومحمد الجولانی فردی بوده که در ابتدا به عنوان رهبر یک گروه سلفی جهادی شناخته میشد و الان، نمیگویم که لزوماً یک تغییر فکری یا حتی تغییر تاکتیکی رخ داده و ممکن است رخ نداده باشد و ممکن است شناخت ما درست و دقیق نبوده، ولی در حال حاضر یک گفتمان جدیدتر با یک رویکرد پراگماتیستی و واقع گرایانه تری نسبت به مسائل سیاسی ارائه میدهد. این تغییر میتواند نشان دهندهی دور شدن از ایدئولوژیهای جهادی سنتی و حرکت به سمت یک رویکرد سیاسیتر باشد که در آن بیشتر بر روی مسائل واقعگرایانه متمرکز خواهد بود.
البته میتوانست که این رویکرد نباشد و صحنه تحولات جور دیگری رقم بخورد؛ حالا اینکه چه انگیزههایی پشت این رویکرد هست و چه عوامل خارجی و داخلی ممکن است پشت این رویکرد باشد بحث دیگری ست؛ اما میتوان گفت همین رویکرد باعث شده که این دیدارها و در واقع این نوع پذیرش منطقهای و حتی جهانی را نسبت به تحریرالشام و گروههای جهادی که متحد اینها هستند را شاهد باشیم، که نشان دهندهی تغییر موضع این کشورهاست و نشان دهندهی این واقعیت است که خیلی از این کشورها حالا نگاه متفاوتی به تحریر الشام دارند و به دنبال نقش آفرینی این گروه و رهبری این گروه در روند سیاسی آینده در سوریه هستند.
یعنی کانون نقش آفرینی فکری و معرفتی در بین نیروهای مخالف اسد، تحریر الشام است؟
بله، همین طور است، واقعیت این است که تحریر الشام میتواند که تاثیرات زیادی بر گروههای مختلف جامعهی سوریه داشته باشد، به ویژه بر گروههایی که نشان دادند از این تغییر گفتمانی استقبال میکنند. به نظر میرسد که طیف ائتلاف معارضان سوری که علیرغم گرایشهای اسلامگرایانه اشان، رویکرد لیبرالتری داشتند و دارند، درحال حاضر از این رویکرد جولانی استقبال میکنند و تا به الان از جانب طیفهای مختلف معارضه نگاه و تقابلی دیده نشده است. اما این احتمال هم هست که این رویکرد با چالشهایی در پذیرش رویکرد شخص جولانی و هیئت تحریرالشام، به ویژه از سوی گروههای سلفی جهادی و متحدان قبلی این گروه که خب ممکن است دیدگاههای سنتیتری در این زمینه داشته باشند مواجه باشد
مهمترین چالش جولانی در سوریه جدید چه خواهد بود؟
یکی از مهمترین چالش ها و حتی مهمترین چالش جولانی در سوریه خواهد داشت و نباید از آن غافل شد آن دوگانهای است که خود جولانی در آن پرورش پیدا کرد و در واقع مسیر سرنگونی نظام سوریه را در پیش گرفت و دیگری رویکردهای سیاسی فعلی و گشایشهای منطقهای است که میتواند جولانی را در موقعیتی قرار بدهد که نقش مهمی در سوریه ایفا کند و از سوی دیگر خود همان ایدئولوژی جهادی سلفی که داشته میتواند بخشی از هویت او را همچنان حفظ کند؛ و در واقع این تعامل جولانی با ایدئولوژی و سیاست واقعگرایانه در ادامه مسیر میتواند چالشی جدی باشد؛ که البته این وضعیت بستگی به شرایط و تعاملات داخلی و خارجی خواهد داشت. باید منتظر ماند تا ببینیم این روند چطور ادامه خواهد یافت. شبیه همین اتفاق را شاید ما در طالبان جدید و هیئت حاکمه جدید افغانستان شاهد هستیم که این اتفاق افتاده و چنین تنشهای داخلی وجود دارد. اما طالبان توانسته کنترل کند و مدیریت داشته باشه و حداقل تا الان به آن حدی نرسند که به حد یک تنش خیلی مشخص برسد.
به نظر میرسد که به لحاظ گفتمانی آیندهی سیاسی این گروهها مثل تحریر الشام و به ویژه جولانی با چالشها و تقابلهای گفتمانی پیچیده مواجه است و نه تنها این چالشها و تقابلها به سمت مسائل سیاسی بلکه به طور خاص به بعد ایدئولوژیک و هویتی این گروهها مربوط میشود و قضیه در واقع خیلی جدی است.
مثالی هم در این زمینه وجود دارد؟
مثلا اخیرا جولانی در سخنانی عنوان کرده و تاکید داشته که برگزاری انتخابات تا روند سه یا چهار ساله باید به تأخیر بیفتد، این تاخیر در مدیریت دورهی انتقالی ممکن است گروههایی را که به دنبال مسیرهای دموکراتیک ترو سیاسیتر در سوریه هستند را با مخالفتهایی همراه کند و ممکن است این گروهها رویکرد جولانی را مانعی برای دستیابی به یک راه حل سیاسی در سوریه بدانند که میتواند به تقابلهای گفتمانی در آینده بیشتر دامن بزند.
با همه این اوصاف، اگر بخواهیم تدوین شده و مختصر بگوییم، مهمترین چالش جولانی و گروهش در اداره سوریه جدید چه خواهد بود؟
از نظر من مهمترین چالشهای آینده برای گروههای هیئت حاکمه جدید که در حال حاضر مشخصا تحریرالشام و جولانی هستند مربوط به تقابل بین ایدئولوژیهای جهادی و واقعگرایی سیاسی خواهد بود. چنین تقابلی میتواند در داخل خود این گروه و همچنین در تعامل با دیگر گروههای سیاسی، حتی با اقلیتها و چه بسا بازیگران بینالمللی به چالشهای جدی منجر بشود.
به نظر شما رسانه ها، به خصوص رسانه های ایرانی دچار چه خطاهای محاسباتی و شناختی درباره سوریه هستند؟
در تحلیلهای رسانهای، محافل سیاسی، کارشناسی و فضای اجتماعی شاید کمتر به آن پرداخته شده و آن خود سوریه و مشخصاً شهر دمشق و نوع فرهنگ و سبک زندگی خاص این مناطق است.
در این چند دههی اخیر سبکی از زندگی در آنجا حاکم شده که احتمالا چالشهایی را برای پذیرش تغییرات سیاسی و ایدئولوژیک هیئت حاکمهی جدید میتواند ایجاد کند. البته عوامل مختلفی در این فضا دخیل است. همه اینها میتواند بر نحوه تعامل جامعه با تحولات جدید تاثیر بگذارد. این یک روند تعاملی و مهم هست که جامعه چطور این تغییرات را بپذیرد و مهم است که اساسا هیئت حاکمه قائل بر این باشد که تا چه حدی از تغییرات را قرار است اعمال کند.
به نظر شما سوریه جدید، متحد ترکیه خواهد شد یا راه دیگری را پیش خواهد رفت؟
درباره نقش آفرینی ترکیه این یک واقعیت است که با سقوط نظام بشار اسد و تشکیل دولت جدید توسط تحریرالشام و معارضهایی که تحت حمایت ترکیه و کشورهای متحد ترکیه بودند، نقش آفرینی ترکیه در سوریه وارد یک مرحلهی جدید و درعین حال پیچیده تری خواهد شد.
عوامل مختلفی هستند که نقش آفرینی ترکیه در آیندهی سوریه را افزایش میدهند. جایگاه استراتژیکی که ترکیه دارد و نفوذ او در میان جریانهای جدید حاکم و روابط ترکیه با قدرتهای منطقهای و بینالمللی میتواند تاثیرگذار باشد. هر کدام از اینها متغیری هستند که تاثیرگذارند. ترکیه به عنوان کشوری که با سوریه هم مرز است از لحاظ استراتژیک دارای اهمیت بالایی در تحولات سوریه خواهد بود و ما در سالهای اخیر دیدیم که ترکیه به ویژه در حمایت از معارضان و گروههایی مثل جیش الوطنی، ارتش ملی سوریه و تحریرالشام و دیگر گروهها نقش محوری ایفا کرده و این میتواند ترکیه را به یکی از بازیگران اصلی و تعیین کننده در روند سیاسی و امنیتی سوریه تبدیل کند.
بازی ترکیه در سوریه چه خواهد بود؟
با توجه به اینکه بین ترکیه و تحریرالشام و گروههای متحد این گروه مثل اخوان المسلمین سوریه و دیگر گروهها نزدیکی وغرابت ایدئولوژیک و فکری وجود دارد، احتمالاً ترکیه درآینده تلاش خواهد کرد که با حفظ نفوذ خود تأثیرگذاری جدی در دولت و در وضعیت آینده سیاسی سوریه ایفا کند. البته مسئلهی سادهای نیست و قطعاً پیچیده خواهد بود و قطعاً با چالشهایی به ویژه در رابطه با سایر بازیگران منطقهای و جهانی مواجه خواهد شد.
البته همچنان این یک واقعیت جدی است که ترکیه با روسیه هم باید تعاملاتی در این قضیه داشته باشد. ترکیه با ایران همسایه هست. کشورهایی مثل آمریکا، اتحادیه اروپا، امارات، عربستان سعودی اینها کشورهایی هستند که منافع مختلفی دارند و ترکیه در این زمینه مستعد این است که درگیر تقابلهایی بشود و این تقابلها ممکن است که بر سر نحوه اداره کشور و مسائل امنیتی و سیاسی و به ویژه در رابطه با مسئله کردها باشد.
تحریرالشام بیشتر متاثر از کدام گروه اسلامگرای-سلفی است؟
به نظر میرسد که تحریرالشام به عنوان یک گروه سلفی جهادی در قضایای اخیر خیلی متأثر از طالبان جدید بوده است. از لحاظ نوع عملکرد طالبان در مواجهه با نظام قبل برای به دست گرفتن حاکمیت و همچنین شیوه تعامل طالبان در افغانستان بعد از اینکه حاکمیت را در دست گرفت و نوع تعامل با جریانهای مختلف قبلی. ولی به نظر میرسد که تحریرالشام ملاحظاتی را در نظر دارد؛ و آن این است که تحریرالشام تلاش میکند که از لحاظ آن اتفاقاتی که برای طالبان افتاد، شامل نوع به رسمیت شناختن و پذیرش این گروه توسط کشورها و چالشهایی که این گروه داشته. متمایز و متفاوت از طالبان عمل کند تا بتواند پذیریش جهانی و پذیرش منطقهای را به دست بیاورد.
سیاست جمهوری اسلامی در قبال سوریه جدید چه باید باشد و چه چالش ها و فرصت هایی در این زمینه دارد؟
با توجه به تغییرات اساسی که این روزها در سوریه اتفاق افتاد عرض میکنم که جمهوری اسلامی ایران در روابط دیپلماتیک آینده خود و دولت جدید دمشق یک چالش بسیار جدی خواهد داشت و سوریه دیگر آن نقش آفرینی و آن جایگاه خاصی که قبلاً در سیاست خارجی جمهوری اسلامی داشته را نخواهد داشت و نوع ایفای نقش سوریه تغییر خواهد کرد. گروههایی مثل تحریرالشام، جیش الوطنی، اهرار الشام، اخوان اینها گروههایی هستند که سالها با ایران، حزب الله، محور مقاومت در یک درگیری شدید و جنگ خصومتی شدید بودند و همین مسئله آیندهی روابط را با سوال جدی مواجه خواهد کرد.
مسئلهی بسیار مهمی را که باید در نظر گرفت این است که دولتهایی که در آیندهی سوریه نقش ایفا میکنند بسیار مهم هستند و در کنار ترکیه نقش قطر در تحولات آینده به ویژه در دوره انتقالی و حتی بعد از آن بسیار قابل توجه است و میتواند به عنوان یکی از حامیان دولت آینده، هم حامی مالی و هم حامی سیاسی این گروه نقش پررنگی ایفا کند. وچنین نفوذی میتواند در مسیر تثبیت دولت جدید در دمشق و تنظیم روابط منطقهای با همسایهها بسیار مؤثر باشد.
چه نبرو یا طرف میانجی در این شرایط می تواند نقش آفرینی کند؟
قطر به دلیل روابط خوب و متوازن خود با ایالات متحده و کشورهای غربی، ترکیه، ایران، و همچنین گروههای حاکم بر سوریه، ظرفیت ایفای نقش میانجیگرانه در تقویت روند سیاسی آینده سوریه را دارد. با وجود اینکه قطر طی سالهای گذشته عمدتاً در روندهای سیاسی چندجانبه، بهویژه مذاکرات سهجانبه ایران، ترکیه و روسیه حضور نداشته است، نباید از این نکته غافل شد که محور مقاومت همچنان بهعنوان یک موضوع جدی در تحولات منطقه مطرح است. در این میان، قطر میتواند بهعنوان یکی از بازیگران تأثیرگذار در آینده نقشی جدیتر ایفا کند.
این نقش نه تنها در تنظیم تعاملات و روابط داخلی سوریه اهمیت دارد، بلکه با توجه به رقابت قدرتهای منطقهای نظیر امارات و عربستان و دیگر کشورها، قطر میتواند در میانجیگری میان این قدرتها و همچنین میان قدرتهای منطقهای و جهانی نقشی تعیینکننده داشته باشد.
گفتگو: افسانه کیهان فر