ریحانه اسکندری: در لغت، نوستالژی به معنای حسی از دلتنگی برای زمانهای رفته است. برای انسان، هرچیزی که بوی گذشته را زنده کند همواره شیرین و احساس برانگیز است. اما مفهوم نوستالژی در هنر و سینما، بازسازی، استفاده از آثار و عناصر آثار گذشته برای برانگیختن احساسات مخاطب و جذب او از همین طریق است.
در طول سالیان دراز، در انواع مختلف هنر و ادبیات، شاهد استفاده از نوستالژی بودهایم اما این روزها سینما بیشتر از قبل از این مفهوم استفاده تکنیکی میکند؛ سوالی که وجود دارد این است که نوستالژی تا چه اندازه موفق بوده است؟
به طول کلی نوستالژی برای مخاطبان احساسی از خانه، امنیت، روزهایی با بوی خوش و خاطرات به یاد ماندنی است و سینماگران دلایل متعددی برای استفاده از آن در آثارشان دارند. یکی از دلایل ایجاد حس آشنایی است که باعث میشود خط داستانی مسیر سادهتری را برای جذب مخاطبین خود پیدا کند، زیرا مخاطب در این شرایط به مکانی سفر میکند که قبلا با آن کاملا آشنا شده است. ایجاد شرایطی برای فرار از واقعیت یکی دیگر از دلایل است، سینما نوستالژی شرایطی را ایجاد میکند که مخاطب بتواند حتی برای دقایقی از شرایط عادی زندگی خود در حال حاضر فرار کنند و به گذشته برود. درصد بالایی از مخاطبان برگشت به گذشته را یک راه حل حتمی برای کاهش استرسهای خود میدانند. یکی از مهمترین دلایل برای سینماگران، که نتیجه موارد قبلی است، بازاریابی خوب و فروش بیشتر است. استودیوهای فیلمسازی کاملا بر این موضوع که مخاطب تا چهاندازه تحت تاثیر نوستالژِی است آگاه هستند و معمولا برای فروش بیشتر از این تکنیک استفاده میکنند. فیلمسازان، در دهههای اخیر در تلاش بودهاند تا بتوانند از پیوند عاطفی و عمیقی که بین مخاطبان و آثار قدیمی وجود دارد تمام استفادهشان را ببرند.
در سالهای گذشته هم در هالیوود و هم در تلویزیون شاهد احیا و بازآفرینی آثار قدیمی هستیم.
اخبار مرتبط:
تارانتینو: هالیوود مرده است
مولتیورس: وقتی یک جهان برای سینِما کافی نبود/ نگاهی به جریان تازه سینما
نولان به جزیره بُز میرود
یک راز جدید که از ویل اسمیت فاش شد
از «تاپگان» تا «شیرشاه»؛ چیزی برای گفتن هست؟
فیلم «تاپگان»یکی از این موارد است. نسخه اولیه این فیلم در سال ۱۹۸۶ ساخته شد و پس از گذشت ۳۶ سال در سال ۲۰۲۲ نسخه دیگری از آن با نام «تاپگان ماوریک» ساخته شد. جالب است بدانید این فیلم یکی از موفقترین دنبالههای تاریخ است. فروش نسخه اول فیلم ۳۵۷ میلیون دلار در برابر بودجه ۱۵ میلیونی بود. همچنین مخاطبان و منتقدان به این فیلم امتیازات بسیار بالایی دادهاند و علاقه قابل توجهی به فیلم وجود داشته است. دنباله این فیلم در سال ۲۰۲۲ نیز با فروش ۱.۴۹ میلیارد دلاری در مقابل بودجه ۱۷۰ میلیون دلاری عملکرد بسیار خوبی در گیشه داشته و نظرات بسیار خوبی از منتقدان و مخاطبان دریافت کرد. همچنین این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم در همان دوره شد.
نسخه اصلی فیلم «بلید رانر» نیز در سال ۱۹۸۲ ساخته شد. فروش این فیلم در آن سال ۴۲ میلیون دلار در برابر بودجه ۳۰ میلیون دلاری بوده است که اصلا عملکرد خوبی به حساب نمیآید. در آن زمان منتقدان نظرات ضد و نقیضی درباره فیلم داشتند اما در حال حاضر این فیلم یکی از شاهکارهای علمی - تخیلی است. دنباله این فیلم ۳۵ سال بعد با نام «بلید لاندر ۲۰۴۹» ساخته شد. عملکرد فیلم دوم در گیشه با فروش ۲۶۷ میلیون دلاری در مقابل بودجه ۱۵۰ میلیون دلاری متوسط ارزیابی میشود اما فیلم نظرات بسیار مثبتی از منتقدان دریافت کرد و توانست جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری را نیز ببرد. مخاطبان نیز از تماشای این فیلم راضی بودند و امتیازات خوبی به آن دادند. این فیلم هم در دسته دنبالههای موفق قرار میگیرد.
فیلم «شکارچیان روح» در سال ۱۹۸۴ به اکران رسید، این فیلم که با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد توانست ۲۹۵ میلیون دلار در گیشه فروش داشته باشد و عملکرد بسیار خوبی را برای خودش ثبت کند. فیلم همچنین تبدیل به یکی از فیلمهای محبوب مخاطبان و منتقدان شد. اولین بازسازی از این فیلم در سال ۲۰۱۶ با همان نام قبلی ساخته شد که با فروش ۲۲۹ میلیون دلاری در مقابل بودجه ۱۴۴ میلیون دلاری تبدیل به یکی از شکست خوردهترین دنبالهها شد. در حالی که منتقدان امتیاز های متوسطی به این فیلم دادند مخاطبان به شدت به فیلم حمله کردند و نظرات منفی از سوی خاطبان آن را تبدیل به یک شکست واقعی کرد. کمپانیهای سازنده اما، تسلیم نشدند و در سال ۲۰۲۱ دنباله دیگری از این فیلم با نام «شکارچیان روح: زندگی پس از مرگ» را ساختند. این فیلم بر خلاف دنباله قبلی توانست نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند و فروش ۲۰۴ میلیون دلاری در مقابل بودجه ۷۵ میلیون دلاری داشته باشد. هر چند همین دنباله دوم نیز اصلا نتوانست به موفقیت اولین فیلم دست پیدا کند.
بدون شک «جنگ ستارگان : امیدی تازه» یکی از مهمترین آثار تاریخ سینما به حساب میآید. این فیلم در سال ۱۹۷۷ ساخته شد و فروش عظیمی در گیشه داشت. در حالی که بودجه ساخت این اثر ۱۱ میلیون دلار بود فیلم توانست ۷۷۵ میلیون دلار فروش داشته باشد تا تبدیل به یکی از موفقترین فیلم های تمام تاریخ شود. از نظر منتقدان این فیلم انقلابی در تاریخ سینما بود و مخاطبان نیز از آن به عنوان یک شاهکار یاد میکنند. در سال ۲۰۱۵ دنباله این فیلم با نام «جنگ ستارگان : نیرو بر می خیزد» ساخته شد تا انقلاب اثر قبلی بار دیگر تکرار شود، فیلم فروش فوق العاده ۲.۰۶ میلیارد دلاری داشت. فیلم به طور کلی از نظر منتقدان مثبت بود اما برخی آن را اثری کپی شده از فیلم اول میدانستند. مخاطبان نیز استقبال فوقالعاده ای از این فیلم داشتند اما همچنان این فیلم برای آن ها به شدت قابل بحث است.
«شیرشاه» در سال ۱۹۹۴ ساخته شد. این انیمیشن با فروش ۹۸۳ میلیونی توانست موفقیت بزرگی کسب کند؛ منتقدان نظرات بسیار مثبتی نسبت به این فیلم دادند و امتیازات داده شده بسیار بالا بود، همچنین مخاطبان به شدت از این اثر استقبال کردند طوری که امروز این انیمیشن یکی از بهترینهای تاریخ است. نسخه لایو ایکشن این انیمیشن در سال ۲۰۱۹ با همان نام ساخته شد و ۱.۶۶ میلیون دلار فروش داشت؛ این لایو اکشن امتیاز متوسطی از منتقدان گرفت، مخاطبان نیز علیرغم فروش بالا، این نسخه را فاقد نوآوری میدانند. البته لازم به ذکر است از نظر بصری منتقدان این لایو اکشن را تحسین کردند. در سال ۲۰۲۴ فیلم دیگری هم از شیرشاه با نام «موفاسا : شیرشاه»: ساخته شد، این فیلم نیز علیرغم فروش خوبی که داشت با انتقاد مخاطبان مبنی بر خط داستانی ضعیف مواجه شد و نظرات مختلفی را از منتقدان دریافت کرد.
همین اتفاق و استفاده از نوستالژی در سینمای ابرقهرمانی نیز به شدت رخ میدهد. اولین نسخه فیلم «بتمن» در سال ۱۹۸۹ با بازی مایکل کیتون ساخته شد، در سال ۲۰۰۵ کریستوفر نولان سه گانه «شوالیه تاریکی» را با بازی کریستین بیل ساخت و همین موضوع انقلابی جدی در گسترش این شخصیت بود. هر سه فیلم چه از نظر فروش و چه از نظر مسائل فنی و داستانی به شدت موفق بودند. در سال ۲۰۲۲ بتمن دیگری با بازی رابرت پتینسون ساخته شد، فیلم فروش ۷۷۱ میلیون دلاری داشت و توانست امتیازات خوبی از منتقدان دریافت کند.
مرد عنکبوتی هم همین طور است، اولین فیلم با نام «مرد عنکبوتی» با بازی توبی مگوآیر بود که با فروش ۸۲۱ میلیون دلاری توانست انقلابی بزرگ در فیلم ها ابرقهرمانی ایجاد کند. سری فیلمهای مردعنکبوتی با بازی توبی مگوآیر به شدت بوی نوستالژِی ابرقهرمانانه را ایجاد میکنند. در سال ۲۰۱۲ دنباله سهگانه دیگری از این ابرقهرمان با نام «مرد عنکبوتی شگفت انگیز»: با بازی اندرو گارفیلد ساخته شد که به دلیل نوآوری در شخصیتپردازی به شدت مورد استقبال مخاطبان واقع شد، هر چند با فروش ۷۵۸ میلیونی باید اشاره کرد که استقبال از نسخه اول کمتر بوده است. آخرین سهگانه از مرد عنکبوتی با بازی تام هالند اما، توانست اوج فروش برای فیلمهایی با محوریت این شخصیت را ثبت کند. سومین فیلم از سهگانه مرد عنکبوتی تام هالند با نام «مرد عنکبوتی : راهی به خانه نیست»، با فروش عظیم ۱.۹۲ میلیارد دلاری خود توانست به یکی پرفروش ترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان شود. منتقدان و مخاطبان نیز امتیازات بالایی به این فیلم دادند.
فرمول نوستالژی از سینما برای سریالها
بازآفرینی آثار قدیمی یا استفاده از حال و هوای گذشته فقط به سینما محدود نمیشود بلکه در سریالهای مختلفی نیز این موضوع مورد توجه است.
سریال «توئین پیکس»، ساخته دیوید لینچ در سال ۱۹۹۰ است؛ این سریال که با امتیاز بالا یکی از سریالهای موفق است. در سال ۲۰۱۷ با پرداختن به ادامه داستان با همان نام ساخته شد.
سریال «کبری کای» که پخشش از سال ۲۰۱۸ شروع شده است دنبالهای سریالی از فیلمی با همین نام است که در سال ۱۹۸۴ ساخته شده است.
سریال «دکتر هو» نیز اولین بار بین سال های ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۹ ساخته شد و پس ۱۶ سال ادامه مدرن این سریال در سال ۲۰۰۵ کار خود را آغاز کرد.
سرآخر نوستالژی چه خواهد شد؟ ناجی یا نابودکننده سینما؟
در مثالهای نام برده شده تلاش بر این بود تا انواع استفاده از نوستالژِی را نشان دهیم. برای مثال گاهی در برخی آثار صرفا از حال و هوای قدیمی یک دهه خاص برای دادن حس بیشتر به مخاطب استفاده میشود. گاهی نوآوری در فضای داستانی رخ میدهد ، اما شخصیت و فضا تغییر نمیکنند، گاهی هم بدون نوآوری یک اثر خاص مجددا با امکانات بیشتر بازسازی میشود. اما استفاده از نوستالژی همیشه موفق نیست، همان طور که در مثالها استفاده شده بررسی کردیم خیلی از دنبالهها تبدیل به شکستهای اقتصادی و فرهنگی بزرگی شدهاند. به طور کلی انجام این کار بسیار پرریسک و پرچالش است. سه خطر بسیار مهم سازندگان را در امر استفاده از نوستالژِی تهدید میکند.
در ابتدا میتوان به خطر مقایسه با اثر اصلی اشاره کرد؛ گاهی اوقات سازنده در ایجاد و برگرداندن آن حس قبلی شکست میخورد و این مساوی با شکست اثر است زیرا مخاطبان به دنبال همان حال و هوا هستند. برای مثال در نسخه لایو اکشن انیمیشن «شیرشاه» این موضوع باعث شد موفقیتهای نسخه اصلی تکرار نشود و رضایت مخاطبان به همان صورت جذب نشود.
خطر بعدی موضوع رو به رویی با نسل جدید است. گاهی نسل جدید با آثار نسلهای قبلی ارتباط برقرار نمیکنند و ممکن است به دلیل عدم ارتباط روحی و نداشتن خاطرات مشخص از موضوع مورد بحث در فیلم یا زمان رخ دادن آن فیلم توسط آنها مورد استقبال واقع نشود.
سومین مورد ریسک و خطر تکراری شدن است. گاهی در برخی آثار صرفا نسخه قبلی بازسازی میشود و نوآوری خاصی در آن دیده نمیشود. تجربه ثابت کرده است که این موضوع باعث میشود مخاطبان واکنشهای خوبی نشان ندهند. برای مثال میشود به نسخه بازسازی شده از «جنگ ستارگان» اشاره کرد.
همه این خطرها نشان میدهند مرز رسیدن مخاطب به رضایت یا عدم رضایت در این سبک تا چه حد دشوار است. زیرا خط داستانی، فضاسازی و حتی جلوههای بصری نیازمند رسیدن به نقطهای درست از نوآوری و داشتن حال و هوای سابق هستند.
باید اشاره کرد که تعداد زیادی از کارشناسان و منتقدان، حتی طیف عظیمی از مخاطبان، دنبالههای جدید را فاقد ارزش هنری و فرهنگی میدانند و معتقد هستند در موارد بسیار زیادی فیلمسازان صرفا به مسائل بصری توجه میکنند و توجهی به خط داستانی و قصهگویی بهتر ندارند. علیرغم رشد تکنولوژِی در سینما و داشتن جلوههای ویژه قابل توجه، اهالی سینما معتقد هستند دنبالههای جدید به دلیل عدم پرداخت عمیق و توجه به مسائل ظاهری و داشتن گیشه خوب صرفا پر زرق و برق هستند و گسترشی در محتوای آنها رخ نمیدهد.
در مورد آینده این موضوع، با پیشرفت تکنولوژِی نوستالژی همچنان یکی از بهترین راههای جذب مخاطب برای استودیوها خواهد بود، اما اگر تعامل و تعادل لازم بین نوآوری و ایدههای نو برقرار نشود این تکنیک تبدیل به نواری از شکستها خواهد شد. با رشد هوش مصنوعی و استفاده بیشتر از واقعیت مجازی این امکان وجود خواهد داشت که تجربههای جدید و در عین حال آشنای بیشتری برای مخاطبان ایجاد شود. باید دید فیلمسازان و کمپانیهای مختلف برای ایجاد دنباله های نو، چه ایدههای تازهای خواهند داشت؟
۵۷۵۷