به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تاکنون حداقل ۱۵ هزار میلیارد تومان برای احیای دریاچه ارومیه هزینه شده است. این رقم هنگفت در حالی هزینه شده که طبق برآوردها، حجم کنونی آب دریاچه کمتر از ۹ درصد حجم حداکثری آن است. این آمار، پرسشهای جدی درباره اثربخشی پروژههای اجرا شده ایجاد میکند.
اظهارات مسئولان ارشد درباره وضعیت دریاچه ارومیه بارها با تردید کارشناسان مستقل مواجه شده است. به عنوان مثال، سلاجقه رئیس سابق سازمان محیط زیست سال گذشته اعلام کرد که "وضعیت احیای دریاچه مناسب است" و حجم آب آن به بیش از یک میلیارد مترمکعب رسیده است. اما گزارشات اخیر نشان میدهد که حجم فعلی آب دریاچه تنها ۱.۲۴ میلیارد مترمکعب است. این در حالی است که همین گزارش مدعی افزایش ۱۶۰ کیلومترمربعی وسعت دریاچه شده که با محاسبات علمی همخوانی ندارد.همچنین، در حالی که دادههایی درباره حجم و مساحت دریاچه منتشر میشود، هیچ اطلاعاتی درباره تغییرات عمق آن ارائه نشده است. این مسئله، شائبهی انتشار آمارهای گزینشی را تقویت میکند.
و اما احیای دریاچه ارومیه، تنها با ارائه آمارهای خوشبینانه یا مقصر دانستن تغییرات اقلیمی محقق نخواهد شد. شفافیت در ارائه اطلاعات، مشارکت نهادهای علمی مستقل و اجرای برنامههای عملیاتی مؤثر، لازمهی احیای واقعی این دریاچه است. در غیر این صورت، میلیاردها تومان هزینهشده، تنها برگی دیگر از فهرست پروژههای ناکام مدیریتی خواهد شد
فرهاد سرخوش، مدیر امور استان های سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه در خصوص روندی که برای احیای دریاچه ارومیه طی شد اما به نتیجه نرسید اینگونه گفت: دریاچه ارومیه از حدود سال ۱۳۸۳ شروع به کاهش تدریجی تراز آب کرد. این کاهش به دلیل کم شدن ورودی آب و افزایش میزان تبخیر رخ داد که باعث کاهش حجم آب و وسعت دریاچه شد.از سال ١٣٧٩ بعنوان کارشناس ونماینده مجری طرح آزادراه ارومیه -تبریز وپل میانکذر دریاچه ارومیه بودم.مطالعات این دریاچه از دهه ۶۰ آغاز شده بود و در آن زمان تصمیم گرفته شد که خاکریزی در وسط دریاچه برای احداث جاده عمومی تبریز صورت گیرد. این خاکریزی از اوایل دهه ۶۰ آغاز شد، اما بخشی از آن باقی مانده بود. با استفاده از باکسهای شناور، یک و نیم کیلومتر از مسیر متصل شد، اما به دلیل جریان آب و وزش باد، این بخش از بین رفت. در نهایت، مجبور شدیم مطالعات جدیدی انجام دهیم، زیرا دریاچه پرآب بود و بستر آن بسیار لجنی و سست محسوب میشد.در این راستا، شرکت کویک مطالعهای انجام داد و تصمیم بر این شد که پل کابلی اجرا شود، اما به دلیل مشکلات اجرایی این طرح عملی نشد. بنابراین، روش شمعکوبی و استفاده از کیسون برای نگهداری پل انتخاب شد. این پل در نوع خود خاص بود و در خاورمیانه اجرا شد. در زمان احداث، دریاچه ۳۲ میلیارد متر مکعب آب داشت. زمانی که موجهای بزرگ ایجاد میشد، آب وارد کیسونها شده و شرکت ایران مسئول تخلیه آن بود تا عملیات تثبیت ادامه پیدا کند.
سرخوش با بیان اینکه از سال ۱۳۸۶، روند کاهش آب دریاچه شدت گرفت اینگونه توضیح داد: این کاهش بهدلیل کمبود بارندگی بود، اما علت اصلی آن عدم توجه به تأمین آب دریاچه و مدیریت روانآبهای منطقه بود. بیش از ۱۰۰ سال، رودخانههای اصلی و مسیرهای سیلابی که به دریاچه ارومیه میریختند، بدون مداخله و مدیریت باقی مانده بودند. پس از سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶، دیگر آبهای ورودی از رودخانههای آذربایجان شرقی و غربی به پیکره اصلی دریاچه نمیرسیدند، بلکه در دلتاهای حاشیهای پخش میشدند. در تابستان، این آبها به دلیل تبخیر از بین میرفتند و همین امر موجب کاهش شدید حجم آب دریاچه شد.
فرهاد سرخوش با گفتن از اینکه موضوع کاهش آب در دولت احمدینژاد مطرح شد و مطالعاتی انجام گرفت، اما اقدام اجرایی خاصی صورت نگرفت. در زمان دولت روحانی، نگرانیها درباره خشک شدن کامل دریاچه افزایش یافت افزود: حجم آب دریاچه که در گذشته ۳۲ میلیارد متر مکعب بود، به ۲ میلیارد متر مکعب کاهش یافته بود. در این شرایط، ستاد ویژهای تحت نظر معاون اول رئیسجمهور و با حضور وزرا و دستگاههای اجرایی مرتبط تشکیل شد تا برای احیای دریاچه برنامهریزی شود. این ستاد با همکاری دانشگاههای داخلی و خارجی و سازمانهای اجرایی، جلسات متعددی برگزار کرد و به ۲۷ راهکار برای احیای دریاچه ارومیه دست یافت.
سرخوش اعلام کرد: از سال ۱۳۹۳، اعتبارات ویژهای برای اجرای این طرحها اختصاص یافت. در سال ۱۳۹۵، من بهعنوان مدیر استانهای آذربایجان غربی و شرقی در ستاد احیا مأمور شدم تا بر اجرای پروژهها نظارت کنم. یکی از بخشهای کلیدی در این برنامه، مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی بود. بر این اساس، کاهش ۴۰ درصدی مصرف آب از طریق اصلاح الگوی کشت، استفاده از محصولات کمآببر و جلوگیری از هدررفت آب در کانالهای بتنی اجرا شد. همچنین، اعتبارات ویژهای به وزارت نیرو اختصاص داده شد تا عملیات لایروبی رودخانههای اصلی انجام شود. این کار برای نخستین بار پس از ۱۰۰ سال در سال ۱۳۹۳ آغاز شد تا روانآبها و بارندگیهای منطقه دوباره به دریاچه ارومیه بازگردند. علاوه بر این، پروژههای مهمی در حوزه محیط زیست اجرا شد، از جمله احداث تصفیهخانههای تبریز و ارومیه. هدف این بود که پساب تصفیهشده از این تأسیسات، از طریق خطوط انتقال به پیکره اصلی دریاچه وارد شود. بر اساس برنامهریزیها، این اقدام میتوانست سالانه بین ۳۱۰ تا ۳۲۰ میلیون متر مکعب آب به دریاچه ارومیه بازگرداند.به این ترتیب، مجموعهای از اقدامات اجرایی، مطالعات علمی و تخصیص اعتبارات برای احیای دریاچه ارومیه صورت گرفت. این اقدامات نقش مهمی در جلوگیری از خشک شدن کامل دریاچه و حفظ اکوسیستم آن داشت.
سرخوش با بیان اینکه این پروژهها انصافاً بسیار فعال بودند چنین توضیح داد: ما یک پروژه اصلی داشتیم که تنها پروژه انتقال آب بین حوزهای محسوب میشد. این پروژه شامل یک تونل ۳۶ کیلومتری بود که آب را به دریاچه ارومیه منتقل میکرد. زمانی که ما وارد کار شدیم، دو دستگاه حفاری را فعال کردیم. یکی در ورودی پرتال و دیگری از سمت مقابل با استفاده از دو TBM (ماشین حفاری تونلی). علاوه بر این، یک پرتال میاندستی نیز در حال فعالیت بود تا پروژه مطابق برنامه زمانبندی اجرا شده و آب به دریاچه برسد. این پروژه، بزرگترین تونل انتقال آب در خاورمیانه محسوب میشد. در این پروژه، یک سد احداث کردیم که آب را از پشت سد جمعآوری کرده، سپس از طریق سازههای آبی وارد تونل میکرد. بعد از تونل، آب از یک کانال ۱۱ کیلومتری عبور کرده و در نهایت، پس از لایروبی رودخانه گدار، به دریاچه ارومیه میرسید. بااینحال، این پروژه در زمان مورد انتظار افتتاح نشد و بعدها تکمیل شد. هدف این بود که سالانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه برسد، اما این میزان هنوز تحقق نیافته است.
فرهاد سرخوش با تاکید بر اینکه این پروژه از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰ در حال اجرا بود، اما در سال ۱۴۰۰ دستور تعطیلی ستاد احیای دریاچه ارومیه صادر شد ادامه داد: پس از آن، مسئولیت این پروژه به استانداری آذربایجان غربی سپرده شد، اما طی سه سال هیچ اقدامی صورت نگرفت. حتی پروژههای سختافزاری که باید بهصورت دائمی ادامه پیدا میکردند و پروژههای نرمافزاری مرتبط با اصلاح الگوی کشت (مانند مدیریت کاشت چغندر) نیز متوقف شدند. در واقع، پس از سال ۱۴۰۰، تمام تلاشها برای احیای دریاچه رها شد. نه پساب وارد دریاچه شد، نه تونل انتقال آب به بهرهبرداری رسید و نه سایر اقدامات اجرایی شد. با تغییر دولت، کارگروه احیای دریاچه بهطور کامل منحل شد و تمام پروژههایی که تا ۹۰ تا ۹۸ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند، متوقف شدند. این در حالی است که اگر پروژهها تکمیل میشدند، وضعیت دریاچه ارومیه بهبود پیدا میکرد، اما اکنون، سه سال است که هیچ آبی به دریاچه نرسیده و سطح آب آن بهشدت کاهش یافته است.
سرخوش با گفتن از اینکه در حالی که قرار بود دولت جدید، بهویژه با پیگیریهای دکتر پزشکیان، دوباره این پروژهها را احیا کند، هفته گذشته آقای دکتر عارف طی ابلاغی، مسئولیت این موضوع را به استاندار آذربایجان غربی، سپرد. این همان تصمیمی است که در سال ۱۴۰۰ گرفته شد و نتیجهای جز توقف پروژهها نداشت گفت: به همین دلیل، انتظار نمیرود که این پروژهها به اتمام برسند یا اقدام مؤثری در این زمینه صورت بگیرد.
سرخوش تاکید داشت:مسئله این است که احیای دریاچه ارومیه نیازمند یک برنامهریزی در سطح ملی است. این پروژهها تحت نظارت وزارت نیرو، سازمان محیطزیست و دیگر نهادهای ملی بودند و در تهران پیگیری میشدند. تخصیص حقابه دریاچه، که از طریق وزارت نیرو و با مصوبه معاون اول رئیسجمهور انجام میشد، باعث میشد که رهاسازی آب از سدهای حوزه آبریز در بهمن و اسفند انجام شود و تا اردیبهشت ادامه داشته باشد. اما اکنون که مسئولیت آن به یک استان سپرده شده، دیگر چنین تصمیمگیریهایی انجام نمیشود و عملاً این پروژهها به فراموشی سپرده شدهاند.
مدیر امور استان های سابق ستاد احیای دریاچه ارومیه گفت: خشک شدن دریاچه ارومیه تبعات زیستمحیطی گستردهای دارد. اگر این روند ادامه پیدا کند، زندگی ۱۰ میلیون نفر در حوزه غربی و شرقی، ازجمله زنجان، با خطر مواجه خواهد شد. تبدیل بستر دریاچه به شورهزار باعث ایجاد ریزگردهای نمکی میشود که محیطزیست و سلامت مردم را بهشدت تهدید میکند. متأسفانه، با وجود آگاهی مسئولان از این خطرات، توجه لازم به این بحران صورت نمیگیرد و اقدامات مؤثری در این زمینه انجام نشده است.
سرخوش گفت: این موضوع به هیچ وجه قابل جمعآوری نیست و اساساً یک سیستم است که طوفان نمکی نمیتواند آن را متوقف کند. ما میتوانیم آن را تثبیت کنیم. در زمانی که برخی مناطق خشک شده بودند و هنوز زیر آب نرفته بودند، در حاشیه دریاچه اقدام به کاشت گیاهان و بوتههای خاصی کردیم که در شورزارها رشد میکنند. این بوتهها بهویژه در زمان وقوع طوفانها کمک کردند تا ریزگردها را کنترل کنیم و از پخش آنها به سمت شرق تبریز جلوگیری کنیم. زیرا معمولاً بادها از غرب و شمال به سمت جنوب در منطقه ما میوزند. بنابراین این موضوع باید دوباره بررسی و پیگیری شود، چرا که پروژههای قبلی اگر ادامه پیدا نکند، هیچ اثر و نتیجهای نخواهند داشت و تمام زحمات قبلی بیفایده خواهد بود. پروژهها ناتمام ماندهاند و اگر این روند ادامه نیابد، هیچ تأثیر مثبتی نخواهیم دید.
مدیر سابق امور استان های ستاد احیای دریاچه ارومیه تاکید داشت :آقای پزشکیان که بهطور کامل از جزئیات پروژههای احیای دریاچه ارومیه مطلع بود و مرتباً از پروژهها بازدید میکرد، همیشه پیگیر وضعیت دریاچه بود. او میدانست که هر سال باید چه مقدار آب به دریاچه برسد و بهطور مستمر این موضوع را پیگیری میکرد. اما متأسفانه با تغییرات اخیر، این روند متوقف شده است و ما بههیچوجه انتظار نداشتیم که چنین اتفاقی رخ دهد. ما امیدوار بودیم که مانند سالهای ۹۳ و ۹۴، ستاد احیای دریاچه ارومیه مجدداً فعال شود و پروژهها ادامه یابد تا بتوانند به نتیجه برسند. از رئیسجمهور محترم خواهش دارم که این پروژهها را مانند گذشته جدی بگیرد و ستاد احیای دریاچه را دوباره فعال کند. تخصیص منابع مالی برای این پروژهها باید از سطح ملی پیگیری شود و اجرای پروژهها بهطور کامل به پایان برسد. تخصیص آب به دریاچه و اتمام پروژهها باید در اولویت قرار گیرد. اگر این اقدامات به درستی انجام شود، میتوانیم مانع خشک شدن دریاچه شویم و رطوبت آن را حفظ کنیم. این رطوبت برای جلوگیری از وقوع طوفانهای نمکی بسیار حیاتی است.
در نهایت، این پروژهها باید بهطور هماهنگ و از سطح ملی پیگیری شوند. استانداریها به تنهایی قادر به انجام این کار نیستند. استانهای مختلف باید با هم همکاری کنند و تخصیص منابع مالی برای این پروژهها باید از سطح ملی انجام شود. در گذشته این روند بهخوبی پیش میرفت و باید دوباره در دستور کار قرار گیرد تا به نتیجه مطلوب برسیم.