آرش موحد در عصرخبر نوشت: بدون شک موفقیت «زخم کاری» در وهله اول بیشترین تأثیر و وابستگی را به شخص محمدحسین مهدویان به عنوان خالق آن داشته است. مهدویان در ابعاد مختلف نوشتاری و اجرایی، در مقام نویسنده و کارگردان، در جذابیت اثر تأثیر بسزایی داشته و اغراق نیست که قهرمان اصلی و عامل تعیینکننده موفقیت این سریال در جذب مخاطب را خود مهدویان بنامیم.
او بعد از چند سریال و فیلم سینمایی درباره جنگ و تاریخ معاصر ایران، با ساخت آثاری چون «لاتاری» نشان داد که علاقه و تبحر خاصی در سینمای عامهپسند ایران دارد و راز و رمز جذب مخاطب و همراهکنندگی آنها را بهخوبی بلد است.
یکی از نکات بارز در آثار مهدویان، بهویژه زخم کاری، توانایی او در ترکیب هوشمندانهی سینمای اکشن و جنایی آمریکایی با لحظات ناب و احساسی ایرانی است. این ترکیب شگفتانگیز باعث شده که نتیجهی کار یک تریلر ماجراجویی با درونمایههای احساسی قوی باشد که توانسته است مخاطب را برای ۴۰ قسمت همراه خود نگه دارد. این نوع از سینما که تماشاگر را نهتنها به لحاظ بصری، بلکه از نظر احساسی درگیر میکند، مشخصه بارز آثار مهدویان در سالهای اخیر بوده است.
با این حال، «زخم کاری» در چهار فصل نمایش خود، فراز و فرودهای زیادی داشته و نمیتوان همه فصول آن را به یک اندازه دوست داشت یا از کیفیت آن دفاع کرد. برخی قسمتها از کشش داستانی بالایی برخوردار بودهاند، در حالی که برخی دیگر ریتم کندتری داشته و از جذابیت لازم برای مخاطب عام فاصله گرفتهاند. بااینحال، آنچه در تمام ۴۰ قسمت این سریال ثابت باقی مانده، فضاسازی و طراحی هنری مهدویان بهعنوان کارگردان است. این ویژگی نه تنها به خلق لحظات دراماتیک کمک کرده، بلکه باعث شده است تا فضا و حالوهوای داستان در ذهن مخاطب ماندگار شود.
آنچه مهدویان را از بسیاری از همنسلان خود در سینمای ایران متمایز میکند، قدرت او در تصویرسازی لحظات ناب انسانی و احساسی است. کمتر فیلمساز جوانی در این سالها توانسته است به اندازهی او تبحر و تجربه در خلق چنین صحنههایی پیدا کند. او نهتنها در فضاسازی، بلکه در طراحی میزانسنها، هدایت بازیگران و ایجاد تنشهای دراماتیک نیز استادانه عمل کرده است. استفاده از زوایای دوربین خاص، نورپردازی هوشمندانه و توجه به جزئیات در صحنههای احساسی و اکشن، همگی نشان از تسلط مهدویان بر مدیوم سینما و سریالسازی دارد.
از دیگر ویژگیهای بارز «زخم کاری» استفاده از دیالوگهای دقیق و پرمغز است که در آخرین فصل با پختگی قابل قبولی همراه شد. این دیالوگها نهتنها برای پیشبرد داستان بهکار گرفته شدهاند، بلکه به درک عمیقتر شخصیتها و روابط میان آنها نیز کمک کردهاند. دیالوگهایی که گاه در عین سادگی، بار احساسی شدیدی دارند و گاه با طعنه و کنایههای ظریف، عمق بیشتری به روایت داستانی میبخشند. این نوع نگارش و دیالوگپردازی، نشانی دیگر از مهارت مهدویان در داستانسرایی است.
علاوه بر این، انتخاب بازیگران نیز در موفقیت این سریال نقش بسزایی داشته است. ترکیب چهرههای شناختهشده و بازیگران جوان، باعث شده که روایت داستانی سریال تنوع بیشتری داشته باشد و بتواند طیف گستردهای از مخاطبان را جذب کند. هنرنمایی جواد عزتی در نقش اصلی، یکی از نقاط قوت سریال بهشمار میآید. عزتی با تسلطی مثالزدنی، پیچیدگیهای شخصیتی کاراکتر خود را به نمایش گذاشته و توانسته است احساسات مخاطب را بهخوبی درگیر کند. سایر بازیگران نیز بهخوبی در قالب نقشهایشان جا افتادهاند و همگی در خدمت پیشبرد داستان بودهاند.
در نهایت، زخم کاری را میتوان یکی از آثار شاخص نمایش خانگی در سالهای اخیر دانست. اگرچه ایراداتی به برخی بخشهای آن وارد است، اما در مجموع، این سریال توانسته با توجه به چند فصلی بودن آن استانداردهای جدیدی در این حوزه تعریف کند. محمدحسین مهدویان با این اثر نشان داد که درک جالب توجهی از سینمای قصهگو دارد و میتواند با استفاده از عناصر مختلف، روایتی پرکشش و جذاب ارائه دهد، روایتی در چهار فصل هم میتواند مخاطب را با خود همراه کند. او اکنون در جایگاهی قرار دارد که میتوان او را یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران دانست، فیلمسازی که با تسلط بر اصول سینمای عامهپسند و درک دقیق از نیازهای مخاطب، راهی متفاوت را در پیش گرفته است.