در این دو روز خیلیها این سوال را مطرح کردهاند که چگونه سیستم صوتی سالن نمایش فیلم در یک رویداد مهم سینمایی که عنوان ملی را هم یدک میکشد، باید تا این اندازه غیراستاندارد باشد و اقدامی هم برای رفعش صورت نگیرد. در روزهای اول و دوم جشنواره و پس از نمایش هر فیلمی این اعتراض مطرح شد و به نظر میرسد احتمالا تا پایان این رویداد هم این مشکل بزرگ پابرجا بماند.
محمدرضا شفیعی، تهیهکننده فیلم «صیاد»، در این زمینه گفت: سالن میلاد محلی برای اکران فیلم نیست و برای کنسرت تعبیه شده است، صدای فیلم ما بهخوبی در این سالن پخش نشد. برخی از گوشههای سالن میلاد صدای دیالوگهای ما نمیآمد و فیلمی مثل ما که ۱۶صدای مختلف ترکیبی داشت خوب پخش نشد.
در دو روز گذشته فیلمهای «داد» ساخته ابوالفضل جلیلی، «بازی خونی» ساخته حسین میرزامحمدی، «سونسوز» ساخته رضا جمالی، «صیاد» ساخته جواد افشار، «رگهای آبی» ساخته جهانگیر کوثری، «ترک عمیق» ساخته آرمان زرینکوب، «افسانه سپهر» ساخته عماد رحمانی و مهرداد محرابی، و «آنتیک» ساخته هادی نائیجی به نمایش درآمدند و عمدتا با واکنشهای منفی روبهرو شدند.
امیر قادری جمعهشب در برنامه «هفت» نسبت به کیفیت پایین فیلمها و بودجههای هنگفتی که برای تولیدشان دریافت کردهاند روی آنتن زنده انتقاد کرد و گفت در این شرایط اقتصادی تولید چنین آثاری با چنان بودجههایی اصلا توجیهپذیر نیست. او گفت وقتی فیلم اول جشنواره را دیدیم همه گفتیم ضعیف است و وقتی دومی را دیدیم گفتیم قبلی بهتر بود. انگار هرچه جلوتر میرویم باید قدر همان اولی را بدانیم که حداقل کمتر ضعیف بود. احساس میکنیم این فیلمها برای گروههای سنی الف و ب ساخته شدهاند، انگار فارابی کنترل کیفی را کلا حذف کرده است.
فیلم «صیاد» ساخته جواد افشار یکی از جنجالیترین آثار دو روز گذشته بود که تقریبا اکثر منتقدان معتقد بودند فیلمی سطحی و ضعیف است که فرصت پرداختن به یکی از مهمترین چهرههای سالهای پس از انقلاب را سوزانده است. منتقدان نوشتند این فیلم بیش از آنکه یک روایت جذاب و دلنشین باشد، انگار یک گزارش خشک و بیرمق است و حتی علی سرابی بهعنوان بازیگر اصلی بسیار باورناپذیر بازی کرده است. البته برخی بازی خوب نادر سلیمانی در نقش یک فرمانده ارتشی مغضوب سیستم را ستودهاند. در این فیلم از هوش مصنوعی برای جایگزینی صدای شهید صیاد شیرازی استفاده شده، اما گریم و چهرهپردازی علی سرابی شباهتی به تصویر واقعی شهید ندارد.
در دو روز گذشته اکران فیلم «داد» ساخته ابوالفضل جلیلی هم مورد توجه قرار گرفت، چرا که او سالها در این رویداد حضور نداشت و فیلمهایش نیز مجوز رسمی اکران دریافت نمیکردند. فیلم این کارگردان هم با انتقادهای شدید روبهرو شد و حتی خیلیها آن را شایسته حضور در این رویداد ندانستند. سبک فیلمسازی جلیلی طرفدارانی هم دارد، ولی نکته عجیب این است که همانها هم معتقد بودند این اثر در قد و قواره کارهای خوب این کارگردان به حساب نمیآید. در این میان برخی درباره سوژه این فیلم نظر مثبتی داشتند که درباره نوجوانی به اسم روبرتو است که به دلیل انجام کار اشتباه در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود و کسی را هم در زندگی ندارد و برای رفتن به مرخصی باید قسم یاد کند که به زندان برمیگردد؛ اما او حاضر به چنین کاری نیست. چند روز بعد قاضی با مسوولیت خود، به روبرتو مرخصی میدهد بهشرط اینکه بعد از اتمام مرخصی به زندان برگردد...
فیلم سینمایی «رگهای آبی» به کارگردانی جهانگیر کوثری نیز اثر ضعیف دیگر این دو روز بود. این فیلم به برشی از زندگی فروغ فرخزاد میپردازد و داستانش از این قرار است که ستاره پسیانی کارگردانی است که قصد دارد مستندی درباره زندگی شاعر فروغ فرخزاد بسازد و برای انتخاب بازیگر با چالش مواجه است و درنهایت باران کوثری انتخاب میشود.
«رگهای آبی» بیش از آنکه یک تصویر واقعی و کلاسیک از فروغ فرخزاد ارائه دهد، یک برداشت شخصی از او را نمایش میدهد. ریتم کند فیلم در یک تضاد آشکار با زندگی ملتهب و شعرهای جسورانه فروغ است و این تضاد بیش از آنکه تجربه حسی خلق کند، باعث فاصلهگذاری عاطفی میان مخاطب و قصه شده است. منتقدان نوشتهاند این فیلم بیش از آنکه به زندگی فروغِ شاعر، آرتیست و هنرمند جسور، بپردازد یک تصویر مبهم، سرگردان و شخصی از اوست. در واقع رگهای آبی تصویری کمفروغ از زنی است که جسورانه مینوشت. در میان انبوه آثار ضعیف فیلم «سونسوز» ساخته رضا جمالی توانست تا حدودی منتقدان را راضی کند. داستان فیلم درباره کارگردانی سالخورده به نام کاظم است که در دوران جوانیاش، فیلمی درباره نازایی زنان در یک روستا تولید کرده است، اما بعد از چند سال متوجه شده که دلیل اصلی بچهدار نشدن، مردان بودهاند. کاظم با فهمیدن این موضوع دچار عذاب وجدان شده است و تصمیم میگیرد فیلمی درست کند و حقایق را آشکار کند، اما نمیداند که در مسیر ساخت فیلم با مشکلات بزرگتری مواجه است.
«سونسوز» به زبان ترکی ساخته شده و بازیگرانش پیرمردهای ناشناختهای هستند با چهرههایی شکسته اما همین فیلم کمدی توانست لبخند را برلبهای تماشاگرانش بنشاند و ثابت کند سینما صرفا با بودجههای میلیاردی و انواع رانت شکل نمیگیرد.