به گزارش خبرنگار مهر، رمان «آدینه» نوشته صدرالدین عینی نویسنده تاجیک بهتازگی با ترجمه و کوشش محسن فرحبَر توسط انتشارات انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است.
صدرالدین عینی یکی از بزرگترین شاعران، نویسندگان و تاریخنویسان فارسیگوی آسیای مرکزی دوران معاصر است که سال ۱۸۷۸ میلادی در روستای ساکتری بخارا متولد شد و سال ۱۹۵۴ هم در شهر دوشنبه از دنیا رفت. عینی، بنیانگذار و پیشگام ادبیات معاصر فارسی تاجیکی است و ازبکها نیز او را یکی از بنیانگذاران ادبیات نوین خود میدانند.
اینمولف، به هر دو زبان فارسی و ازبکی خلق اثر کرده و در تاجیکستان نیز لقبهای «قهرمان تاجیکستان»، «استاد» و «پدر ملت» را دارد. صدرالدین عینی پس از استیلای نیروهای روس بر آسیای مرکزی، همراه با چهرههای دیگری چون ابوالقاسم لاهوتی، شیرینشاه، شاهتیمور، باباجان غفوراُف و … برای حفظ زبان فارسی تلاش کرد.
محسن فرحبَر میگوید هنگامی که سرگرم آمادهسازی کتاب نامههای ابوالقاسم لاهوتی و صدرالدین عینی بوده، متوجه شده عینی کتاب «آدینه» را بسیار دوست داشته و در نامه ۲۴ نوامبر ۱۹۴۰ خود به لاهوتی، آن را یکی از میوههای پیشپزک چارباغ حیات خود میداند. فرحبر در معرفی «آدینه» میگوید اینکتاب، رنجنامه مردمی است که عمری را در سایه استبداد با فقر و فلاکت و جهل سر کردند و عاقبت ناکام و نامراد با جسم و جان مجروح تن به خاک سپردند؛ بهویژه زنان و دخترانی که عموماً در جامعه آنروز به حساب نمیآمدند و مانند کالا دست به دست میشدند. اینپژوهشگر میگوید «آدینه» صدرالدین عینی از اینجهت، برای مطالعات مردمشناسی و جامعهشناسی آسیای مرکزی مفید و قابل استناد است.
قسمت اول داستان «آدینه» توسط پرویز ناتل خانلری سال ۱۳۲۴ در مجله سخن چاپ شد اما ادامه داستان چاپ نشد. محمد فرحبر میگوید به دلیل چاپ نشدن ادامه داستان مذکور در ایران، تصمیم گرفت با مراجعه به دستنوشتههای نویسنده و استفاده از چاپهای ۱۹۲۷ تا ۲۰۱۴ ایناثر تصحیح و منتشر کند.
کتابی که دربرگیرنده ترجمه فارسی «آدینه» است، علاوه بر «پیشگفتارهای صدرالدین عینی»، «سرگذشت تاجیک کمبغل یا که آدینه»، «یکمین قصه انقلابی تاجیک آدینه»، «صدرالدین عینی، سردفتر ادبیات جدید تاجیک»، «نخستین قصه واقعی از روزگار تلخ و سنگین تاجیکان» و «آدینه نخستین قصه دوران شوروی تاجیک»، بدنه اصلی را هم شامل میشود که ۴ فصل اصلی یا به زبان نویسنده اثر، قِسم دارد. قسم یکم، ۵ فصل، قسم دوم ۵ فصل، قسم سوم ۸ فصل و قسم چهارم نیز ۱۱ فصل را در خود جا دادهاند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
آدینه پس از یکهفته از دست طبیب خلاص شدنش قدری اشتها پیدا کرده، بهتر شده باشد هم، بدهضمی و ناتوانیاش همچنان باقی بود، خصوصاً سُلفه شدت کرده، همچنان که آدینه را اذیت میداد، اینچنین مانند سنگین بعضی رفیقانش را هم در ترس و بیم انداخته بود.
یکروز بیکاری تاجیکانی که در اَندیجان بعضی در زاود کار میکردند و بعضی حمالی، قراولی، سرایبانی یا خدمتگاری کسی را مینمودند، یا دلالت سنگین به سر بالین آدینه جمع شدند و میان خود مشورت کرده، تبدیل هوا را به او سازگار دریافتند و از مابین خودشان چند صوم اِعانه جمع نموده، او را به تاشکند روانه کردنی شدند.
فردای آنروز یکدو نفر ایشان به سنگین همراه شده، آدینه را به وَکزال راه آهن برآوردند، تا تاشکند بیلیت آتش عرابه خریده داده، او را در وَگان اَندیجان _ تاشکند که در ایستگاه خاصی تبدیل نیافته راست به تاشکند میرفت، شناندند و بقیه پول جمعشده را که از بیلیت زیادی کرده بود، به آدینه سپرده، با او وداع و «خوشباشی» کرده، اُزات نمودند.
اینکتاب با ۲۹۶ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه و قیمت ۳۰۰ هزار تومان منتشر شده است.