تولید استقلال و قدرت ذیل انقلاب اسلامی

همشهری آنلاین دوشنبه 15 بهمن 1403 - 11:06
سیاست موازنه منفی در واقع روگردانی از این و آن یا سیاست بی‌طرفی در میان نیروهای بزرگ جهانی براساس حفظ منافع ملی بود. واژه «منفی» نفی نیروها و انگیزه‌هایی بود که آزادی ایرانی را در اداره خانه خودش نفی می‌کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، حسام رضایی؛ روزنامه‌نگار در روزنامه همشهری نوشت، استقلال رکن رکین و اصل تغییرناپذیر انقلاب اسلامی است که ارتباطی وثیق با جمهوریت‌خواهی و اسلامیت‌خواهی ملت ایران دارد. به تعبیر دیگر، می‌توان موضوع استقلال در تمام ابعادش را روح حاکم بر آرمان‌خواهی ایرانیان به شمار آورد که تحقق آن، پیش از انقلاب و به‌واسطه بی‌مایگی سیاسی خاندان قجر و پهلوی، بدل به حسرتی دور و دراز شده بود. این روند با طلیعه انقلاب اسلامی دیگرگون شد.

دکترین استقلال‌خواهی امام‌خمینی(ره) که انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی زمینه واقعیت‌یابی آن را فراهم آورد، مبتنی بر اصل «نه شرقی، نه غربی» بود که ساخت سیاست خارجی نظام بر آن استحکام یافت. این اصل جایگاهی ویژه در چارچوب ذهنی بنیانگذار کبیر انقلاب داشت، به ‌نحوی که در منشور برادری به تاریخ آبان سال١٣۶٧ فرمودند: «هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذره‌ای از سیاست «نه شرقی، نه غربی» عدول نشود و اگر ذره‌ای از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست‌کنند.»

رشحات اصل «نه شرقی، نه غربی» را می‌توان در ایده «موازنه منفی» که نیمه دهه۱۳۲۰ شمسی وارد ادبیات سیاسی ایران شد، دید. در آن برهه و بعد از درخواست امتیاز نفت شمال از سوی شوروی، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی، به‌ویژه محمد مصدق، علم مخالفت بلند کردند و ذیل موازنه منفی خواستار مقابله با زیاده‌خواهی بلشویک‌ها شدند.

سیاست موازنه منفی در واقع روگردانی از این و آن یا سیاست بی‌طرفی در میان نیروهای بزرگ جهانی براساس حفظ منافع ملی بود. واژه «منفی» نفی نیروها و انگیزه‌هایی بود که آزادی ایرانی را در اداره خانه خودش نفی می‌کرد.

در میانه سال‌های١٣٢٨ تا ١٣٣٢ فرصتی اندک برای بروز سیاست موازنه منفی در دولت وقت فراهم شد، اما پس از سقوط مصدق با حیلت سرویس‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا این اصل تا هنگامه انقلاب اسلامی به محاق رفت. این را هم باید اشاره کرد که استقلال‌خواهی مردم ایران حتی پیش از شکل‌گرفتن ایده موازنه منفی در دهه۱۳۲۰، هماره بر صفحه تاریخ پرنشیب‌وفراز ایران جلوه داشته است. وقایعی نظیر قیام علیه قراردادهای ننگین رویتر، تنباکو و وثوق-کاکس، آن هم با مساعدت میهن‌دوستی علمای اَعلام نمونه‌هایی از این استقلال‌خواهی هستند. بازگردیم به بحث.

رژیم پهلوی پس از سرکوب خونین مخالفان و تثبیت به‌عنوان یک نظام کودتایی در میانه دهه۱۳۳۰ شمسی به سازمان آمریکایی موسوم به «سنتو» پیوست و در کنار عراق، ترکیه و پاکستان کمربند مقابله با نفوذ مارکسیسم را تشکیل داد.
در میانه کشورهای مذکور، جایگاه ایران به مرور برای آمریکا ویژه‌تر شد؛ به ‌نحوی که در دوره ریاست‌جمهوری نیکسون در نیمه دوم دهه۱۳۴۰، ایران، ذیل سیاست «دوستونی» نیکسون و کیسینجر، به عنصر تأمین‌کننده امنیت و حراست کشورهای کوچک و منابع نفت در خلیج‌فارس تبدیل شد و ردای «ژاندارم منطقه» را پوشید.

سخن گفتن درباره میزان وادادگی رژیم کودتایی پهلوی در این مجال نمی‌گنجد و یقینا مقال مبسوط دیگری می‌طلبد، لیکن برای جمع‌بندی وجیزه پیش رو باید تصریح کرد که شاه و نظام تحت امر او به‌دلیل نداشتن استقلال از قدرت‌های خارجی، خاصه آمریکا، تمامی طرح‌های استقلال‌طلبانه ازجمله موازنه منفی را در نطفه خفه و بی‌امان در مسیر وابستگی طی طریق کرد.

این مسیر ارتجاعی با وقوع انقلاب اسلامی متوقف شد و ایرانیان موفق شدند با تحقق رؤیای دیرینه خود در کسب استقلال واقعی سیاسی، مؤلفه‌های تولید قدرت بومی را برای نخستین بار نهادینه کنند و ایران را از موجودیتی همیشه پیرو به موجودیتی صاحب حامی و واجد ایده‌های مستقل بدل سازند.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.