عصر ایران - معماری بروتالیست یا زبره کاری را به سختی می توان نادیده گرفت. این سبک که با مقیاس چشمگیر، استفاده منحصر به فرد از بتن و حال و هوای متمایز علمی-تخیلی اش شناخته می شود، دوران پس از جنگ جهانی دوم، بین سال های 1950 تا 1980، را زیر سلطه خود درآورد.
این سبک از معماری با هدف بازسازی سریع تر شهرها رواج یافت، اما با گذشت زمان، به مرور انتقادات و ایرادهایی بر این سازه های عریان وارد شد و به تدریج از محبوبیت این سبک کاسته شد. اما این پایان کار نبود و در دورانی که سبک مینیمال مورد توجه قرار گرفت، معماری بروتال نیز بار دیگر به میدان بازگشت و به طرح اصلی سازه های مدرن و ساده تبدیل گردید و البته باید بگوئیم بسیار پرقدرت هم بازگشته و هر روز بر طرفداران آن افزوده می شود.
در ادامه چند نمونه جذاب از معماری بروتالیست ارائه شده اند.
کارخانه هات
لوکن والده، آلمان
اریش مندلزون
1923
بنای یادبود ایلیندن
کروشفو، مقدونیه
جردن و ایسکرا گرابولوسکی
1974
کتابخانه مرکزی زلمان اران، دانشگاه بن گوریون
بیر-شوا، اسرائیل
شموئل بیکسون، موشه گیل و شیمشون آمیتای
1975
مجتمع پایتخت ملی بنگلادش
داکا، بنگلادش
لویی کان
1983
کلیسای استیهکیشولمور
استیهکیشولمور، ایسلند
جون هارالدسون
1990
کتابخانه لویی نوسرا
نیس، فرانسه
بایارد اِ شاپو (معماران) و سونسو (مجسمه ساز)
2002
فامیلیار
کوکونی، یونان
کارگاه دیونیسیس سوتوویکیس
2008
نقطه بازرسی مرزی
سارپی، گرجستان
جی. میر اچ. آرکیتکتس
2011
هتل ریوگیونگ
پیونگ یانگ، کره شمالی
بایکدوسان آرکیتکتس اند انجینیرز
2012
ویلا کوگلهوف
کامپرلند، هلند
پل دو رویتر آرکیتکتس
2013
متن این قسمت را به نقل از ویکیپدیا می خوانید:
زبرهکاری یا معماری بروتالیست (به انگلیسی: Brutalist Architecture)، سبکی از معماری است که در آن ساختمانها کلاً با بتن زبره و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی، به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا میشوند. اصطلاح زبرهکاری (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و بریتانیا برای توصیف این شیوه به کار رفت.
از دیگر مصالح مورد استفاده در معماری بروتالیست میتوان از آجر، شیشه، فولاد، سنگهای ناصاف و گابیون (که به اسم تراپیون هم شناخته میشود) نام برد. بهطور معکوس، نمیتوان تمام بناهایی را که نمای بیرونی سیمانی دارند جزئی از معماری بروتالیست بهشمار آورد، این بناها ممکن است به طیف دیگری از سبکهای معماری مثل کانستراکتیویسم (ساختارگرایی)، سبکهای بینالمللی، اکسپرسیونیسم، پست مدرنیسم یا معماری ساختارشکن، تعلق داشته باشد.
موضوع رایج دیگر در طراحیهای معماری بروتالیست این است که بیننده با دیدن نمای خارجی ساختمان میتواند به کارکرد و خاصیت وجودی آن پی ببرد. در بنای شهرداری بوستون که در سال ۱۹۶۲ طراحی شده است، بخشهای برجسته و بیرون زدهٔ بنا، اشارهٔ واضحی به ماهیت خاص اتاقهای پشت دیوارش مثل دفتر شهردار یا دفاتر شورای شهر دارد. از نقطه نظری دیگر، در طراحی مدرسه هانستاتون، مخزن آب ساختمان که معمولاً در جایی داخل بنا پنهان میشود، در اینجا آشکارا بالای برج بنا و در معرض دید قرار گرفتهاست.
معماری بروتالیست به عنوان فلسفهای خاص در معماری، بیش از آن که سبک محسوب شود، نوعی ایدئولوژی آرمانی سوسیالیستی به حساب میآید که از طریق طراحانش به ویژه آلیسون و پیتر اسمیتسون حمایت میشود. منتقدان عقیده دارند که ماهیت تجریدی معماری بروتالیست باعث میشود که علیرغم هدف سازندگان، بناهای آن به جای این که حالتی محافظ و جمعکننده داشته باشند بیشتر ظاهری غیردوستانه و خاموش از خود نشان بدهند.
نقد دیگری که به معماری بروتالیست وارد است، بیتوجهی آن به فضای اطراف بنا از لحاظ ساختار معماری، اجتماعی و تاریخی است. این مسئله باعث میشود که بناها در فضای اطراف خود بیگانه و نا به جا به نظر برسند. عدم استقبال مثبت عوام از فرم کارهای اولیهٔ این سبک، که احتمالاً میتوانست به خاطر اضمحلال شهری پس از جنگ جهانی دوم به ویژه در بریتانیا باشد، باعث عدم محبوبیت ایدئولوژی این سبک معماری شد.
در سالهای اخیر، برخی از این بناهای رسیدگی نشده، تخریب یا بازسازی یا با ساختمانهای جدید جایگزین شدهاند. علیرغم موفقیت برخی از این آثار همچنان روند تخریب آنها ادامه دارد.
تئودور دَلرِمپِل، نویسندۀ، فیزیکدان و مفسر سیاسی بریتانیایی برای روزنامه سیتی ژورنال در مقالهای نوشت که معماری بروتالیست محصول فلسفه توتالیتاریانیسم اروپایی و دارای نقص اخلاقی، روحانی و عقلانی است. او ساختمانها را سنگدل، غیرانسانی، مهیب و غول پیکر خواند. از نظر او بتن آرمه با گذر زمان زشت، خرد و پوسیده میشود و لک برمیدارد و همین باعث میشود که نسبت به سبکهای دیگر معماری ارجحیت نداشته باشد.
ماتیو اگلسیاس، مفسر مجله ثینک پروگرس، معتقد است که بنایی مثل ساختمان شهرداری در بوستون باعث شده که آن ناحیه روح خوشایند و مثبت خود را از دست بدهد.
اگرچه جنبش معماری بروتالیسم از بعد از اواسط دهه ۱۹۸۰ دیگر مرده به حساب میآید و جای خود را تا حد زیادی به اکسپرسیونیسم ساختاری و ساختارشکنی دادهاست، ولی اخیراً سعی در به روز کردن خود داشتهاست.
بسیاری از جنبههای خشن خود را ملایم تر و ظریف تر کردهاست، نماهای سیمانی روکشی ماسهای پیدا کردهاند که باعث میشود سنگ نما به نظر برسند، گاهی نیز با گچ یا عناصر پیشساخته و طرح دار ترکیب میشوند. از معماران مدرنیست که در پروژههای اخیر خود به این رویکرد روی آوردند میتوان از استیون ارلیش، ریکاردو لگورتا و جین وانگ نام برد.
حتی در بریتانیا که این سبک زمانی بیشترین شیوع را داشت (و بعدها مورد بیشترین ناسزا قرار گرفت)، از سال ۲۰۰۶ به بعد بناهایی با معماری بروتالیست به روز شده ساخته شدهاند از جمله ساختمان مارش مورگان در خیابان سنتاور در لمبث در لندن و بنای الدر و کانون در گلاسکو در اسکاتلند.
به تازگی ارزیابی دوبارهای از معماری بروتالیست شدهاست که منجر به درک ارزش آن شدهاست.