چرا طلاق در ایران شدت گرفته است؟

الف سه شنبه 16 بهمن 1403 - 11:15
طلا‌ق در ایران به دلایل مختلفی شدت گرفته است، از جمله تغییرات فرهنگی و اجتماعی، مشکلات اقتصادی، نارضایتی‌های عاطفی و ارتباطی، و فشارهای روانی. همچنین، تغییر نگرش‌های نسل جدید به ازدواج و استقلال فردی بیشتر شده است. این عوامل باعث می‌شوند که افراد راحت‌تر از گذشته از رابطه خارج شوند.

شبکه شرق: طلاق در ایران زیاد شده است.با وجود سیاست‌های تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده که دولت‌ها در نظر گرفتند به نظر می‌رسد هیچ کدام نتیجه چندانی در پی نداشته است. به طوری که بر اساس آمار طی ۷ ماه ابتدایی امسال از هر ۱۰۰ مورد ازدواج در این دوره زمانی حدود ۳۹ مورد به طلاق انجامیده است.

در بررسی داده‌ها در ۷ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ مشاهده می‌شود که بیشترین تعداد ازدواج و بیشترین تعداد طلاق در شهر‌های تهران، مشهد، خوزستان، فارس و آذربایجان شرقی به ثبت رسیده است. در حالی که سال ۱۳۵۸ از هر ۱۰۰ ازدواج حدود ۶.۹ مورد به طلاق می‌رسید. همچنین بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران، این روند از سال 1389 به بعد دستخوش تغییرات محسوسی شده است.

در این آمار آمده است، تعداد ازدواج در سال 1389، 891 هزار و 627 مورد بوده اما در سال 1402 با کاهش نزدیک به 50 درصدی به 481 هزار و 395 مورد رسیده است. همچنین تعداد طلاق‌ها از 132 هزار و 700 مورد در سال 89 به 202 هزار و 183 مورد در سال 1402 رسیده که نشان از افزایش 47 درصدی آن دارد.

 
اما چرا با افزایش آمار طلاق در این مدت مواجه شدیم؟ در حالی که تمام سیستم‌های دولتی با طرح‌ها و برنامه‌های مختلف در تلاشند تا جوان‌ها را به ازدواج و فرزند آوری تشویق کنند ولی شاهد نتیجه معکوس این موضوع هستیم. شاید بتوان یکی از دلایل عمده این طلاق‌ها و عدم تمایل به ازدواج را به مسائل اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی مربوط دانست. کارشناسان این دوره را یک دوره گذاری می‌دانند که خواهد گذشت. در این دوران عوامل متعددی دست به دست هم می‌دهد تا شاهد این پدیده باشیم.

چند زن و مرد جوان که یا طلاق گرفتند و یا در آستانه آن هستند در گفت‌و گو با شبکه شرق از دلایل خود برای این تصمیم می‌گویند.

از جنگ با خانواده تا مشکلات جنسی

آرمین یکی از این جوان‌ها که حالا چند ماه از اتمام پروسه طلاقش می‌گذرد می‌گوید:« ما از اول هم رابطه چندان نرمالی نداشتیم. یک سالی دوست بودیم و بعد هم ازدواج کردیم. دوران دوستی باز همه چیز خوب بود اما  کم کم دیدیم فاجعه شروع شده است. علاوه بر اینکه دخالت خانواده‌ها خیلی زیاد شده  بود، ما در مورد رابطه جنسی هم تفاهم چندانی نداشتیم و همین دعواهای بین ما را بیشتر می‌کرد. از یک طرف میخواستیم رابطه مدرن باشد و از روابط خانوادگی کلاسیک دوری می‌کردیم و از طرفی همین روابط چالش و دعواهای ما را بیشتر می‌کرد. خلاصه هر روز همه چیز بد و بدتر شد و در نهایت با پرداخت 50 سکه به ایشان از هم جدا شدیم که برای من بار روانی خیلی زیادی داشت...»

همسری بد دل داشتم

پرستو مادر جوان با پسری سه ساله است که یک سال قبل از همسرش جدا شده. در مورد ماجرای طلاق خود می‌گوید:«همسرم اجازه کار بیرون از منزل را نمی داد برای همین ما از اول ازدواخ باهم درگیربودیم من 4سال درس خواندم تا بتوانم با مدرکم کار کنم، اوایل ازدواج همسرم کاری با این موضوع نداشت و من حتی در دوران عقد هم در یک شرکت بیمه کار می‌کردم. اما بعد از آنکه به خانه خودمان رفتیم نگذاشت تا کار کنم. در حالی که من کمک خرج خانه بودم و وضع مالی چندان خوبی نداشتیم. حتی من او را تشویق کردم تا به مشاوره برویم و این مشکل را حل کنیم. هر تلاشی کردم نتیجه نداد. همان دوران من بار دار شدم و کلا ماجرای کار بیرون از خانه تمام شد. چون دستم برای مطالبه پیش او بسته تر شد. اما این رفتارها و ممنوعیت‌هایش بعد از به دنیا آمدن فرزندم بیشتر شد. خانه را زندان کرده بود و واقعا کاری از من ساخته نبود. تصور کنید در شرایطی هستید که وضع مالی بدی دارید اما حق کار کردن هم ندارید و به اجبار شرایط باردار شدید و حالا باید چه کرد؟. من مجبور به طلاق شدم. دیدم در این شرایط فرزندم آسیب کم‌تری خواهد دید. وکیل کمک کرد تا هزار دلیل و تبصره فرزندم پیش من بماند و پدرش هفته‌ای یک بار او را ببیند که همین هفته‌ای یک بار هم با هزار مصیبت می‌گذرد. الان کار می‌کنم، برای پسرم امکانات نسبتا خوب محیا کردم و زندگی با کیفیت تری دارم.»

تفاهم نداشتیم

پریناز هم کم تر از دو سال پیش طلاق گرفته که معتقد است تفاهمی با همسرش نداشته است و می‌گوید:«موقع ازدواج همه چیز خیلی خوب بود اما بعد از چند ماه متوجه شدم ما دو نفر تفاهم چندانی با هم نداریم. او غرب بود و من شرق، اما این چیزها را در دوران نامزدی و آشنایی اصلا متوجه نشده بودم. وقتی هم خانه شدیم واقعا تحملش برایم سخت شده بود چون اصلا ساده ترین حرف‌هایش را هم نمی‌فهمیدم. راستش الان حس آزادی دارم چون دیگر نگران نیستم که یک وقت رفتاری کنم تا همسرم دیگر دوستم نداشته باشد یا دلگیر شود. چون تمام مدت ازواج من نگران این بودم که کاری نکنم از من عصبانی و ناراحت شود. همیشه موضوعی برای ناراحتی و دعوا داشت. البته این چیزها اصلا در ظاهرش دیده نمیشد. با این حال خیلی دوستش داشتم و هنوز هم گاهی دلتنگش میشوم ولی من توان محدودی داشتم و اصلا از این جنس آدم‌ها که میمانند تا همه چیز را درست کنند هم نیستم چون من چه چیز را درست کنم؟ او همین آدمی بود که من شناخته بودم و مشکل فقط این بود که من دیر شناخته بودم. شخصیت او همین بود و من نمیتوانستم آن را تغییر دهم.»

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.