خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: اولین بازگشت آوارگان در تاریخ فلسطین به خانههایشان پس از کوچ اجباری و حضور پررنگ نیروهای قسام در شمال، امیدهای تحلیلگران بدبین اسرائیلی را هم ناامید کرد. با خروج اسرائیلیها از محور نتزاریم در مرحله اول آتشبس و بازگشت بیش از نیمی از جمعیت آواره شده شمال به شهرهای محل زندگیشان تنها در ۲ روز، رویای صهیونیستی در واگذاری کنترل مدنی و سیاسی نوار غزه یا حداقل بخشی از آن به طرفی غیر از حماس در روزهای اخیر رنگ باخته است. کمرنگ شدن این مسأله موجب شده شاهد ناامیدی و انتقادهای فراوانی از تحلیگران و مسئولین نظامی ارتش اسرائیل باشیم.
علی معروفی آرانی پژوهشگر حوزه صهیونیست و یهودیت در همینزمینه یادداشتی را با عنوان «بازیگر بازسازی غزه بخشی از قدرت نامرئی حماس است» نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
در ادامه مشروح متن اینیادداشت را میخوانیم:
هنگامی که بایدن در روزهای پس از حملات ۷ اکتبر به اراضی اشغالی سفر کرد، همدردی خود را با رژیم صهیونیستی و حمایت از حق آنها برای پاسخگویی نظامی را ابراز کرد. اما او همچنین آنها را از تکرار اشتباهات آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر برحذر داشت، اشتباهاتی که تلاش برای از بین بردن تهدیدات امنیتی را به دو دهه جنگ پرهزینه، گسترش ماموریتها و نقض حقوق بشر تبدیل کرد و به اعتبار بینالمللی آمریکا ضربه زد.
یکی از موضوعاتی که در آینده نوار غزه و شرایط فردای پس از جنگ باید به آن توجه ویژهای کرد، دو مؤلفه مهم شکلبخش و قوامبخش اجتماع در نوار غزه شامل مساجد، مدارس، دانشگاهها و خانههاست. یکی از چالشهای جدی حماس، تأمین «رضایت زندگی» در غزه پس از جنگ است که آن برگرفته از زندگی و فرهنگ مردم در نوار غزه است.
اهمیت خانه، سرپناه و بازسازی نیازهای یک خانه (آب، برق و…) برای همگی مبرهن و واضح است، اما حجم تخریب بالای خانهها از سوی صهیونیستها بالاخص در شهرکهای شمالی نوار غزه، نگرانیهایی حول بازسازی و زمان بازگشت طیف زیادی از جمعیت فلسطینی به زندگی و سرپناه ایجاد کرده است.
حدود ۴۳۰ هزار خانه (حدود ۶۰ درصد کل) در نوار غزه نیاز به بازسازی یا ساخت خانه جدید دارد؛ رقمی که در مقایسه با بازسازیهای جنگ قبل قابل مقایسه نیست، پس بازیگر بازسازی خانهها، میتواند بخشی از قدرت نامرئی در غزه باشد.
نتانیاهو به کمیته کنست گفته است عربستان سعودی و امارات متحده عربی هزینه بازسازی نوار غزه پس از جنگ را تامین خواهند کرد. اماراتیها، با این حال، گفتند حمایت مالی و سیاسی از بازسازی غزه را به پیشرفت یک طرح حمایتشده توسط آمریکا به سوی یک راهحل دودولتی وابسته میکنند.
در همین حال، این آتشبس هم مثل آتشبسهای پیشین ممکن است موقتی باشد. براساس مفاد این توافقنامه، حماس آزادی حدود یکهزار زندانی محکوم را به دست میآورد، مقدار کمکهای بشردوستانه به غزه دو برابر میشود و از عقبنشینیهای گسترده ارتش رژیم صهیونیستی سود میبرد. با وجود این، تعهد والتز مبنی بر اینکه «حماس باید تا حدی نابود شود که نتواند دوباره تشکیل شود» کلاً بلامعنی است و امکان احیای مجدد این گروه - در غیاب هر مرجع دیگری را نمیتوان نادیده گرفت.
«تهانی مصطفی»، تحلیلگر برجسته فلسطینی در گروه بینالمللی بحران (International Crisis Group) میگوید: «با توجه به تمرکز جهان بر لبنان، نگرانکننده است که مردم فلسطین اکنون تنها گذاشته شوند».
وبگاه عرب ۴۸ در ادامه نوشت: «توقف جنگ در نوار غزه هنوز دور از دسترس است. مذاکرات متعددی که توسط ایالات متحده برای تأمین آتشبس و بازگرداندن اسرای اسرائیلی انجام شده، هیچ نتیجهای نداشته است. نتانیاهو مصرّ است که حضور نظامی اسرائیل در این منطقه پس از جنگ باید حفظ شود. در همین حال، پس از ماهها اعتراض عمومی به دلیل ناکامیهای دولت او در هفتم اکتبر، محبوبیت نتانیاهو با ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله افزایش یافته است. این به معنی کاهشِ قابل توجهی در فشارهای داخلی برای پایان دادن به جنگ است، جنگی که اعتراضات داخلی، انتقاد بینالمللی و لطمه به اقتصاد اسرائیل را به همراه داشته است.
دولت اسرائیل نشان داد رفتارش با فلسطینیها میتواند چهقدر بیرحمانه باشد. پاسخ به حمله ۷ اکتبر چهره اسرائیل را برای میلیونها نفر در سراسر جهان، از جمله در ایالات متحده، از بین برد. بازیابی این چهره زمان زیادی میبرد. حماس احتمالاً به آتشبس پایبند است. فلسطینیها اگر این کار را نکنند، همه چیز را از دست خواهند داد. همانطور که در طول جنگ دیدیم، محرک اتفاقات بعدی - خواه آتشبس پس از مرحله اول ادامه یابد – رژیم صهیونیستی است.
شاید هنوز هم بهترین سناریو برای حل نهایی مناقشه اسرائیل-فلسطینی راه حل دو کشوری باشد. در هرصورت این موضوع را باید در نظر گرفت که نابودی هیچکدام از طرف های درگیر امکان پذیر نیست. بنابر این همزیستی مسالمت آمیز یهودیان و عربها در تمام قلمرو اسرائیل و فلسطین بهترین گزینه ممکن و محتمل است.»
هرچند بسیاری از این توافق استقبال میکنند، اما این توافق و زمانبندی آن ناتواناییهای نتانیاهو را به دلیل شکستهایش در مدیریت جنگ افشا میکند. نتانیاهو قول داده بود که آزادی همه گروگانها را تضمین کند اما تعداد زیادی از گروگانها در کیسههای جسد به خانه آمدند. حماس به روشی که نتانیاهو به مردمش وعده داده بود متحمل شکست قاطع نشده است. بلکه برعکس، ناکامی نتانیاهو در حمایت از یک مسیر معنیدار برای حکومت جدید در غزه تنها یک خلأ قدرت در غزه ایجاد کرده است که در آن افراطگرایی و حماس تقویت خواهند شد.
شوک وحشتناک ناشی از وقایع ۷ اکتبر به بعد و خطر بالای ایجاد یک انفجار منطقهای و حتی بینالمللی باید به عنوان یک زنگ هشدار برای جوامع بینالمللی در نظر گرفته شود. هر کدام از سناریو های مطرح شده دارای عدم قطعیت می باشند که ممکن است در تحقق آنها خلل ایجاد کند و در عین حال هر کدام از آنها یا ترکیبی از آنها امکان تحقق دارند. به نظر می رسد وقت آن رسیده است تا ترتیبات و تصمیمات قابل قبولی برای اداره نوار غزه و نیز خاتمه دادن به خصومت های طولانی رژیم صهیونیستی با مردم غزه و فلسطینیان اتخاذ شود. این نیازمند همکاری همه طرف های درگیر اعم از گروه های فلسطینی، اسرائیل، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای می باشد.
درپایان این تحلیل باید گفت حماس به نام «ایدئولوژی» ممکن است به مرور زمان دوباره ظهور کند و در حالی که جزئیات توافق هنوز در حال آشکار شدن است، به نظر میرسد که مواضع حداکثری نتانیاهو که خواستار کنترل رژیم صهیونیستی بر هر دو کریدور فیلادلفیا و نتزاریم در مراحل پایانی آتشبس است، حداقل در عمل، تا حد زیادی کنار گذاشته شده است. اگر توافق پابرجا بماند، آغاز دوره ترامپ میتواند پایانی برای نتانیاهو بهعنوان مذاکرهکننده ارشد در این درگیری باشد. اعضای راست افراطی کابینه اسرائیل که زمانی با افتخار کلاه MAGA را بر سر میکردند، با این واقعیت روبهرو هستند که جاهطلبیهای آنها برای ادامه درگیری و اسکان مجدد غزه با اهداف رئیسجمهور جدید ایالات متحده مشترک نیست.