شمال نیوز: افزایش هر روزه تورم و کاهش قدرت خرید مردم که به بهانه تحریم ها به یک بخش جدایی ناپذیر از اقتصاد تبدیل شده است، موجب ناامیدی و بدتر از آن بی تفاوتی جامعه گردید.
نقطه ای که برای برون رفت از آن، نه برنامه ریزی مغز های متفکر اقتصادی و نه گفتار درمانی سیاسیون جواب دهنده نیست. بلکه باید به سمت تصمیمات شجاعانه و اقداماتی رفت که حتی یک شهروند عادی هم می داند که باید انجام شود تا این تب 40 درجه اقتصاد ایران، یک بار برای همیشه فروکش کند.
مهمترین موضوع در تصمیم گیری کلان و حاکمیتی، بازنگری در نظام تعرفه ها و تغییر رفتار در صادرات و واردات است.
یک سئوال جدی و قابل تامل در حوزه اقتصاد اینست : آیا اگر کشاورز و تولید کننده ( تولید کننده خُرد و کلان) بتوانند بصورت مستقیم و بدون تصدی گری دولت، محصولات خود را در پایانه های مرزی به خریداران خارجی به دلار و قیمت آزاد جهانی بفروشد و خدماتی که در داخل کشور می گیرد، ازجمله بنزین، نان و حتی خدمات عمومی را نزدیک به قیمت آزاد جهانی دریافت کند، بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور خود به خود حل نمی شود؟
آیا در چنین سیستم اقتصادی (اقتصاد آزاد و غیردولتی)، همه مردم و شهروندان به تولید محصول چه در بخش کشاورزی، چه صنایع دستی و حتی صنایع بزرگ تشویق نمی شوند؟
و حتی این موضوع می تواند منجر به توقف بسیاری از یارانه های سنگین و غیر ضرور شود. یارانه بنزین، نان، آموزش، برق، گاز، آب و ... که هزینه های کمرشکنی را در کشور ایجاد می کند پس از چنین نظام اقتصادی کاهش قابل توجه خواهد یافت و یک شهروند می پذیرد که وقتی درآمدش نزدیک به دریافتی های بین المللی و اقتصادهای آزاد است، هزینه هایش را هم باید به همان تناسب به قیمت جهانی بپردازد. موضوعی که شاه کلید رشد اقتصادی بسیاری از کشورهای توسعه یافته بوده است.
اما وقتی که دولت در همه بخش ها تصدی گری دارد و دخالت های نابجا را حتی در هدایت یک تیم ورزشی هم می بینیم، می توان به درمان این درد امیدوار بود؟
موضوع دوم که بعنوان یک مطالبه عمومی در انتظار تصمیمی شجاعانه است، وضعیت خودرو می باشد که برخلاف همه ی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، در ایران پیچیدگی هایی دارد.
این موضوع در کشور ما آنقدر غیرطبیعی و تعجب برانگیز شده است که خودروهای بی کیفیت و دست چندم خارجی و داخلی مانند ارز و طلا عمل می کند و اقتصاد یک کشور بزرگ مثل ایران را تحت تاثیر قرار می دهد در حالیکه در بسیاری از کشورهای جهان خودرو دیگر یک کالای سرمایه ای نیست و جایگاه آن در اقتصاد در حد یک کالای مصرفی است!
حقیقت اینست که آش اینقدر شور شده که گردشگران و توریست ها به محض ورود به ایران از قیمت های نجومی خودروهای فرسوده و قدیمی ویدئو تهیه کرده و برای مردم کشور خود منتشر می کنند که در ایران قیمت خودروهای قدیمی و بی کیفت چنین است!.
از طرفی اقتصاد مشکوک و غیر شفاف صنعت خودرو در ایران به جایی رسیده است که حتی با ایجاد جو روانی، موجب گران شدن دیگر محصولات ازجمله ایجاد حباب سکه و طلا و گرانی زمین و مسکن هم می شود و چنین وضعی همه ی فعالان اقتصادی را تشویق به سوداگری در این بخش می کند!.
حمایت همه جانبه دولت ها طی سالهای اخیر از چند خودرو ساز داخلی آنقدر غیرمعمول بود که خودرو سازان ایرانی مانند یک بچه کم استعداد و پرتوقع رفتار کردند و در ناز و نعمت و یک بازار محصور و غیر رقابتی هر بلایی که خواستند سر خریدار آوردند و این موضوعات نه تنها از حیث اقتصادی، بلکه از نگاه سیاسی و امنیتی نیز قابل بررسی است.
نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی اینست که همه ما بر اقتصاد درون زا و تولید ملی اعتقاد داریم. اما به چه قیمتی؟. به قیمت آسیب زدن به اعتبار نظام، اقتصاد مردم، دامن زدن به نارضایتی ها؟! آیا این پذیرفتنی است؟
اگر دولت و نظام در طی این سالها حمایت خود را به دیگر بخش ها مانند کشاورزی، صنایع دستی، شیلات، دامداری، گردشکری و ... هدایت می کردند، نتایج بهتری حاصل نمی شد و اقتصاد ایران قدرتمندتر نبود؟!
سئوال بعدی اینکه در جهانی که اکنون به دهکده ای می ماند و همه تولیدات و علم روز بسرعت در دسترس بقیه قرار می گیرد، چه کسی گفته که خودرو حتما باید در داخل تولید شود؟ اگر دنبال مقابله با یکجانبه نگری ابرقدرت ها و حربه های تحریمی غرب هستیم که بعید است با اقداماتی که چین در صنعت خودرو جهان کرده و تولید کننده های غربی را به زانو در آورد، دیگر کشوری نگران باشد که شاید مردمش بدون خودرو بمانند. و باید گفت صنعت خودرو دیگر استراتژیک نیست.
اتفاقاً اگر دخالت نکنیم و بگذاریم محصولات به روز و جدید این کشور که هر روز کیفی تر هم می شود با قیمت آزاد جهانی وارد کشور شود( مانند کشورهای حوزه خلیج فارس)، بازار رقابتی حاصل از این تصمیم می تواند هم نارضایتی های عمومی را کاهش دهد و هم تولید کننده داخلی را به خود آورد و به سمت و سوی تولیدات با کیفیت و قیمت عادلانه برود.
البته می توان حمایت از خودرو ساز را به حمایت از قطعه ساز تبدیل کرد که به نظر می رسد این تصمیم عاقلانه تر است و می توان متصور بود که تولید کنندگان قطعات ما می توانند بسیاری از ملزومات خودروسازان بزرگ جهان را تولید و تامین کند که در حقیقت بازهم یک نوع دوراندیشی برای روزهای بحران خواهد بود.
موضوع سوم؛ لزوم تغییر نگاه دولت ها درخصوص تامین انرژی است. در حالیکه دنیا به سمت انرژی های نو مانند استفاده از پنل های خورشیدی، انرژی های زمین گرمایی، توربین های بادی، برق آبی و انرژی هسته ای و ... می رود، اصرار بر استفاده از منابع استراتژیک نفتی برای تولید برق و انرژی یک مسیر اشتباه و پُر خطر است.
مسئولان ما باید ابتدا فرهنگ استفاده از انرژی های نو که اتفاقاً بدون آلایندگی است و در سلامت جامعه نیز تاثیرات شگرفی دارد را تبلیغ نمایند و سپس در جهت تامین زیرساخت های جدید اقدام نمایند.
به نظر می رسد؛ بسیاری از ناترازی های موجود با تصمیات تراز و شجاعانه قابل رفع است که منجر به ایجاد اقتصادی قدرتمند و پایدار، جلوگیری از مهاجرت نخبگان و افزایش امید در قشر جوان جامعه خواهد شد. انشاالله