به گزارش همشهری آنلاین، امیر آقایی در ابتدای برنامه «کافه آپارات» با اشاره به فیلم توقیف شده «خط نجات» گفت: خبرهایی دارم مبنی بر اینکه مشکلات این فیلم با فارابی حل شده و قرار است اکران شود.
وی ادامه داد: خوشحالم که فیلمهایی که شرایط مشابه دارند، حداقل یک سانس در اینجا دیده میشوند، امیدوارم نگاهها نسبت به فیلمهایی که سالها در توقیف هستند رقیقتر شود.
در این بخش فریدون جیرانی با تذکر به این بازیگر مطرح کرد: صریحتر صحبت کنید، بگویید باید آزادی بیشتر شود؟!
در پاسخ به او امیر آقایی گفت: بگذارید خاطرهای بگویم؛ چند وقت پیش با روحالله سهرابی مدیر نظارت و ارزشیابی در دولت قبل تماس تلفنی داشتم، او گفت این روزها چه میکنی ؟ که در پاسخ به شوخی گفتم فیلمنامهای نوشتم درباره شهیدی که بعد از سالها پلاکش را پیدا کردهاند و میخواهند استخوانهای او را به خانواده تحویل بدهند، اما با توجه به اینکه خانواده سفری به کربلا در پیش دارند، نمیتوانند مراسم برگزار کنند و...او گفت:« این که فیلم من است، » درست هم میگفت او پیشتر با همین مضمون فیلمی با نام «خاکستر و برف» ساخته بود که بسیار فیلم خوبی است.
اما سهرابی بهیکباره سکوت کرد و گفت الان دیگر به اینگونه فیلمها مجوز نمیدهند. گفتم شما که الان جای آن کسی نشستی که آن روز به شما مجوز داد، شما به فیلم خودت، مجوز نمیدهی! پس ما چه بسازیم، شما بگو چه بسازیم چه بنویسیم ما همان کار را کنیم . از این رو امیدوارم نگاهها رقیق تر شود چون واقعا نمیدانم آن سینمای اجتماعی که ما بلدیم کجاست. گرچه پیشتر اعتراضاتی میشد اما باید بدانیم همین اعتراضات و حرفها باعث شده ما در اینجا بایستیم چون در روزگاری نه چندان دور وقتی فیلمی به فستیوالی میرفت رعشه به تن و بدن ما میافتاد که حالا در داخل چه برخوردی با ما میشود!
آقایی درباره شناختش از سازمان مجاهدین خلق گفت: یادم است آن روزها در تهران ترورهایی اتفاق میافتاد. بزرگتر که شدیم که رادیو اخبار آنها را پخش میکرد. از این رو وقتی آقای زرگرنژاد کارگردان «شمال از جنوب غربی» فیلمنامه این اثر را به من داد خوشم آمد چون یک روایت واقعی بود. باید بگویم واقعا فیلم سختی بود و فیلمبرداری آن طولانی شد. چون در طول کار هر واقعهای به لحاظ سیاسی و اجتماعی که فکرش را کنید، رخ داد. همه این مسایل به هر حال دستانداز بود. در این فیلم من نقشی را دارم که این کاراکتر با همسر و فرزندش زیستی دارد و به تدریج کشف میکند که آن هیولای بیرون چیست.
وی در پاسخ به فریدون جیرانی که چقدر درباره این سازمان تحقیق کرده است، بیان کرد: من علاقهای ندارم که درباره سازمان مجاهدین خلق بخوانم چون چیزی که از اساس غلط است باید اساسش برچیده شود.
وی درباره ساخت فیلم سیاسی بیان کرد: اینجور فیلمها اینچنین است که باید مدام مراقب بود به کسی بر نخورد. این در حالی است که درگذشته به کسی برنمیخورد! در چند سال گذشته اتفاقی در سینما رخ داده که بر اساس آن میگویند بروید فیلم کمدیای بسازید که اتفاقات آن در گذشته رقم بخورد تا به کسی بر نخورد. مدیر دولتی در حوزه هنر حقوق میگیرد و وظیفهاش این است به هنرمند خدمت کند حق ندارد سنگ بیندازد هربار هر نگاه تازهای وارد شود و بخواهد دیوار جدیدی بسازد که نمیشود پس چرا باید فیلم بسازیم. حتی اگر الان بخواهیم درباره دفاع مقدس هم فیلم بسازیم باید با نگاه امروز بسازیم درباره حوادث سیاسی هم همین است. باید فرایند وقایع را بسازیم.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت بد صدای سالن برج میلاد عنوان کرد: کاش سالن علاوه بر تصویر صدا هم میداشت. من حتی دیالوگهای خودم را نمیشنیدم. ای کاش فیلم برای اهالی مطبوعات در سالن کوچکی اکران میشد که حداقل صداها را میشنیدند من حقیقتا هیچ چیزی نشنیدم. این سالن برای کنسرت طراحی شده نه سالن سینما.
آقایی با بیان چگونگی کار عنوان کرد: من کسی نیستم که چیزی را بخواهم به کار اضافه یا حذف کنم سعی میکنم آنچه نوشته را به بهترین شکل اجرا کنم. آنچه به من سپرده شده بود را انجام دادم. این فیلم هم عاشقانه دارد و شخصیت نگهبان فرزندش هم هست.
وی گفت: هفت فیلم از فیلمهای بخش مسابقه به من پیشنهاد شده بود اما من فقط همین یک فیلم را پذیرفتم.
آقایی در پایان درباره فیلم توقیف شده «شب داخلی دیوار» گفت: این فیلم طبق مجوزی که برایش صادر شده ساخته شده و حتی یک واو آن با آنچه ساخته شده فرقی ندارد. ولی سلیقه باعث شده است وضعیت اینچنین شود. در حوزه ما میگویند سری که درد نمیکند دستمال نبندید! یعنی جسارت پاسخگویی و ایستادن تقریبا از بین رفته است!