به گزارش خبرگزاری مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «شریان مکران» در قالب بیست و نهمین جلسه از سلسله نشستهای «عصرانه کتاب» سهشنبه ۱۶ بهمن با حضور مهدی قزلی، مؤلف کتاب و محمد قاسمیپور، منتقد و پژوهشگر در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار شد.
قزلی در ابتدای ایننشست، درباره ایده کتاب «شریان مکران» گفت: دوست داشتم درباره هزار کیلومتر سواحل مکران تا بندرعباس تا پسابندر پیمایش کنم و بود و نبود این منطقه را بنویسم؛ منطقه بکری که میتواند با تکیه به عمق استراتژیک ایران، نوک پیمان توسعه کشور باشد. بههرحال بیش از ۱۰ سال دغدغه نوشتن از سواحل مکران را داشتم، کرانه دریای آزادی که در دنیا برای ۱۰ کیلومتر آن و رسیدن به آب گرم چه کارها که نمیکنند و ما هزار کیلومتر آن را داریم، اما انگار نه انگار! شبیه شوخی است، چرا؟ برای اینکه در این کرانه هزار کیلومتری ۴۰۰ هزار نفر زندگی میکنند، در حالی در کرانه شمالی کشور تقریباً ۷، ۸ میلیون نفر سکونت دارند. این دو عدد نشاندهنده این است که در کرانه شمالی توجه به لحاظ جغرافیای اقلیمی روی داده است اما در کرانه مکران نه.!
وی افزود: این دغدغه که ناشی از توسعه است همیشه در ذهنم بود که تکنگاری خوبی از مکران داشته باشم. هر چند در این اواخر جرقههایی درباره حرکتهایی در این کرانه زده شد از جمله حرف انتقال پایتخت به مکران. همچنین در دیدار مرحوم رئیسی و پوتین، مدیرعامل راهآهن ایران هم حضور داشت، چون قرار بود راهآهن چابهار – زاهدان راهاندازی و به بندر انزلی یا جلفا وصل شود برای دسترسی روسیه به چین و هند که حلقه مفقوده آن فاصله بین چابهار تا زاهدان است! در کرانه مکران امکاناتی وجود دارد که بهرهبرداری از آن باعث میشود که این کرانه به سرعت پیشرفت کند، در حالی که سواحل کشورهای همسایه مساحت کرانه ساحلی مکران را ندارد، اما وضعیت خیلی بهتری به لحاظ توسعه دارند. خلاصه سخن اینکه در این کرانه امکاناتی وجود دارد که میتواند شرایط امروز ما را تغییر بدهد.
این مؤلف درباره دلایل نوشتن از «شریان مکران» گفت: برای نوشتن از مکران تلاش زیادی کردم تا عاقبت سراغ وزارت نفت رفتم. چون میدانستم قرار است که در غرب مکران (جاسک) پروژههای نفتی آن شروع شود. بعد از اینکه پیشنهاد تکنگاری را دادم، آنها گفتند به جای ایده خودت، روایت خط لوله مکران را بنویس. چندان علاقهای به انجام این کار نداشتم، اما به دلیل اینکه خط لوله مکران به جاسک میخورد و موضوع توسعه جاسک در غرب این خط ساحلی در سند بالادستی نفت مطرح بود. از طرفی سابقه کار با شرکت نفت را در پروژه کتاب «جای پای جلال» را هم داشتم. نوشتن درباره سیر احداث خط لوله از گوره به جاسک را پذیرفتم.
وی افزود: بنابراین دغدغه اول من سواحل مکران در موضوع توسعه بود که برای همین چند سفر رفتم از گوره تا وسط خط، جاسک و بندرعباس. سابقه تحصیل در دانشگاه امیرکبیر هم به کار آمد و در مجموع کتاب نحیف «شریان مکران» نوشته شد که البته پروژه توسعه مکران، پروژه بزرگی است که ربطی به هیچ گروه یا جناح سیاسی ندارد، ایده آن هم در اوایل دههی ۶۰ و در زمان جنگ ایران و عراق از سوی مهندس اکبر ترکان مطرح شد تا در دولت حسن روحانی این پروژه به ثمر رسید. هر چند تا به امروز این خط لوله به ظرفیت نهایی خودش نرسیده است.
نویسنده کتاب «شریان مکران» درباره سرعت در نوشتن و چاپ کتاب گفت: زمانی که ایده نوشتن احداث انتقال نفت از گوره به جاسک مطرح شد تا منتهی به چاپ کتاب شود، یکسال بیشتر طول نکشید. چون من به منطقه آشنا بودم و موضوع برایم ملموس بود و ارتباط با نفر اول پروژه هم مقدور. مهندس جعفرزاده، قائم مقام پروژه در دسترس بود و همهکاره. اگرچه اصرار بر این بود که پروژه خط لوله تا پایان دولت روحانی به صورت کتاب دربیاید. برای همین ویرایش نخست کتاب آماده شد و در انتشارات جام جام به چاپ رسید. پس از آن چاپ دوم در سوره مهر منتشر شد.
قزلی افزود: زمانی که روایت را نوشتم، بازه زمانی موردنظر بود که باعث شد در نوشتن از بعضی اطلاعات و افزودهها صرفنظر کنم. ضمن اینکه اشاره کردم کتاب باید در زمان دولت روحانی منتشر میشد. در همان زمان یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از منتقدان جدی پروژه خط لوله بود. او معتقد بود چرا یک میلیارد دلار در این زمان باید صرف این پروژه شود؟ مهندس جعفرزاده برای قانع کردن کمیسیون اصل نود باید به آنها توضیح میداد، اما توضیحات آنقدر تخصصی بود که متوجه نمیشدند. پس از آنکه کتاب «شریان مکران» روایت خط لوله نوشته شد، به اعضای کمیسیون اصل نود داده شد تا آنها در جریان پروژه قرار بگیرند. پس از خواندن گزارش توانستند موضوع را دریابند.
در ادامه ایننشست، محمد قاسمیپور درباره میزان موفقیت مؤلف در روایت خط لوله مکران گفت: این کتاب در میان کتابهای روایت پیشرفت بینظیر است، ضمن اینکه مؤلف الگوی خاصی برای نوشتن ندارد و با حضور در میدان و کنکاش درباره پروژه، روایت احداث خط لوله را به نگارش درآورده است. راوی تلاش کرده که روایت به سمت خاطره نرود، اما من کتاب را که خواندم، حسم این است که اگر یکی دو مؤلفهی جدی در کار پررنگ میشد، کتاب بهتری از آب درمیآمد؛ بهطور مثال «زمان و مکان»، برای اینکه خواننده عام بتواند این کتاب را بخواند، باید مکانها یا شهرهایی که راوی به آنها سفر کرده و خط لوله از آن گذشته است، اطلاعات بیشتری آورده شود.
وی افزود: بوشهر علیرغم داشتن نیروگاه اتمی و سایر امکانات، شهر محرومی است و شاید عده زیادی از مردم کشور ما نام بسیاری از شهرهای اطراف آن را نشنیده باشند. در کتاب نام گوره، اهرم و سایر مکانها آورده شده، اما اطلاعات کافی ذکر نشده است. همچنین خط لوله از مسیری گذشته که در آن اطلاعات تاریخی و فرهنگی زیادی وجود دارد که بخشی از آن خوب بود در کتاب جای میگرفت. از جمله اینکه در برخی شهرهای آن مسجدجامعهایی از قرن سه و چهار وجود دارد یا قلعه و تأسیساتی که از زمان خیلی دور ساخته شده است و ذکر آن در کتاب برای جذب مخاطب عام خوب بود.
این منتقد ادامه داد: بحث زمان هم برای گره خوردن ما با موضوع و خط لولهای که پیش میرود و از شهر جدیدی میگذرد، مهم است. شروع روایت در دوران کروناست، زمانی که در ذهن ما هم هست، ذکر این موضوع خوب است و بعد سه سفر در رمضان شکل میگیرد، اما فقط نامی از رمضان به میان میآید، اما اینکه رمضان در تابستان یا بهار است. هیچ سخنی به میان نمیآید. درباره روزهای هفته در میان نیست، مثلاً در روز جمعه مردم در این کرانه چه میکنند؟ کجا میروند؟ در این میان فقط خط لوله پیش میرفت، اما در این میان جای خالی زمان به شدت اذیت میکرد.
قاسمیپور گفت: گاهی روایت جنبه مقاله و پژوهش پیدا میکند، آنجا که بحث خام فروشی مطرح است. در ابتدای روایت که هنوز در مدار سیر خط لوله قرار نگرفتیم، مخاطب را در جریان برخی مسائل قرار میدهد که چندان ربطی به موضوع ندارد. به نظرم میتوانست در پانوشت بیاید یا به صورت گزیدهتر در کتاب جای بگیرد. در پروژه خط انتقال لوله نفت ما هیچ چشم آبی و موبوری نمیبینیم، همه مهندسان و کارگران ایرانی هستند. اما راوی کمتر به مهندسان و کارگران نزدیک شده و ترجیح داده از دور از آنها نامی ببرد. به عنوان مخاطب برای همراه شدن با روایت دوست داشتم قدری اطلاعات درباره آنها داشته باشم، هر چند اطلاعات ناقصی از آنها وجود دارد، اما نه بیشتر.