عصر ایران؛ فرزاد نعمتی- به تازگی ستار هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری جمهوری اسلامی ایران در رویداد «ایران کریدور 2025» در دوبی حضور پیدا کرد و در آن از آمادگی ایران برای مشارکت در تبدیل خاورمیانه به منطقه پیشران هوش مصنوعی در جهان خبر داد.
او در این زمینه به ظرفیتهای ایران برای تبدیل شدن به پلی میان شرق و غرب جهان اشاره کرد و در عین حال کوشید اعتماد کشورهای منطقه به امکان همکاری متقابل و در هم تنیده را در زمینه انتقال داده و هوش مصنوعی جلب کند.
قضاوت درباره آینده این طرح البته امری آسان نیست و باید منتظر ماند و دید دیپلماسی فناورانه ستار هاشمی میتواند در پیوند با دیپلماسی رسمی جمهوری اسلامی کارگر افتد و فصلی جدید در مناسبات منطقهای ایران را رقم بزند یا نه؟
با این همه، در کنار این تصویر اولیه، میتوان به مسألۀ همگرایی کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه در چشماندازی کلانتر نیز نگریست و آن را از پنجره نظم بینالمللی چندبلوکی به تماشا نشست.
نظم چندبلوکی، البته نمونه تاریخی ندارد و چونان مدلی فرضی در نظر گرفته میشود. با این همه، امروزه مجموعهای از روندها در مناسبات بینالمللی امیدواری نسبت به تحقق چنین نظمی را افزایش میدهد.
در نظم چندبلوکی فرض می شود که در مناطق مختلف جهان و بر اساس اتحاد کشورهای یک منطقه جغرافیایی، نوعی همگرایی مبتنی بر منافع مشترک شکل بگیرد که در آن خودمختاری آن بلوک قدرت از سایر بلوکهای قدرت اهمیت قابل توجهی دارد.
از این منظر شکلگیری نظم بینالملل چند بلوکی مستلزم همگرایی منطقهای در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، آمریکای شمالی، اروپا، خاورمیانه و ... است.
عامل وحدتبخش نیز میتواند هم منافع ملموس و مشترک مادی و عینی باشد هم مجموعهای از ارزشهای فرهنگی و تمدنی، هر چند بدون تردید نقش منافع نسبت به باورها بسیار بیشتر است.
نکته مهم در تمایز نظم بینالمللی چندبلوکی نسبت به نظم بینالمللی چندمرکزی که مشابهتهایی با نظم چندبلوکی دارد این است که در نظم چندبلوکی بازیگر اصلی یک قدرت بزرگنیست، بلکه نهادی فراملی است. برای نمونه اتحادیه اروپا در اروپا چنین وضعیتی دارد. ساختار قدرت نیز در نظم چندبلوکی سلسلهمراتبی و دستوری نیست در حالی که در نظم چندمرکزی چنین است. در نهایت در نظام چندمرکزی نظم سیاسی و امنیتی، اجباری و گاه در اولویت است اما در نظم چندبلوکی نظم سیاسی و امنیتی، اختیاری و داوطلبانه است.
با این تفاصیل میتوان گفت امروز بازیگران عمده منطقه خاورمیانه و جنوب غرب آسیا در آستانه یک تصمیم کلیدی قرار گرفتهاند و باید بدین پرسش پاسخ بدهند که آیا میخواهند برای نیل به توسعه، از اختلافات مذهبی و دستورکارهای تخاصمی امنیتی و سیاسی پیشین دست بکشند یا اینکه نه، همچنان خواهند کوشید با در پیش گرفتن سیاستهای هویتگرایانه مذهبی و قومی، در نزاعهای تاریخی باقی بمانند و در عمل این منطقه را به منطقهای آشوبزده و درگیر جنگ و جدالهای بیپایان بدل کنند؟
مجموع تحولات دو سال اخیر در منطقه نشان میدهد بازیگران اصلی اینک از پس دههها درگیری و تنش، به آستانه این آگاهی رسیدهاند که دیگر نمیتوان بدون پاسخدادن به پرسش «هویت یا توسعه؟» همچنان در مدارهای گذشته رفتار کنند. دلیل عمده این امر به هزینههای بالا و اجتنابناپذیری بازمیگردد که تداوم رویکردهای قبلی میتواند به بار آورد.
اینک جنگ بهراستی و از ورای لفاظیهای کلامی و بازدارندگیهای بیانی، چهرۀ هولناک خود را به نمایش گذاشته است و به نظر میرسد قدرتهای منطقهای دریافتهاند پافشاری بر سیاستهای چند دهه اخیر میتواند آتش جنگی فراگیر را رقم بزند که در آن نه فقط فرصتهای توسعه منطقه از بین خواهند رفت، بلکه حتی چهبسا هویت آن نیز دچار دگردیسیهایی بنیادین شود.
- ایران هم به مثابه یکی از بازیگران عمده منطقهای با موقعیت ژئوپولیتیک و ژئو کالچر، با فرهنگی فراسرزمینی و دینی فراملی، باید در پی پاسخی بدین پرسش و تدوین سیاست خارجی نوینی باشد. نشانههایی از جدی گرفتن این پرسش در سیاست خارجی ایران دیده میشود و پیشنهاد اخیر وزیر ارتباطات را نیز باید یکی از این نشانهها دانست.
با این همه نباید فراموش کرد ابتکار سرمایهگذاری مشترک در حوزه هوش مصنوعی با مشارکت کشورهای منطقه و به خصوص اعراب خلیج فارس، در صورتی میتواند جدی گرفته شود و به ثمر بنشیند که ارادۀ سیاسی و دیپلماتیک جدی در ایران و سایر بازیگران منطقه برای گذار از مناسبات سیاسی و امنیتی پییشین به روابط اقتصادی و فناورانه پدید آید.
این روندی است که البته در اروپای ویران شده از دو جنگ داخلی جهانی به روی میز آمد و در فرایندی از اعتمادسازی متقابل قدرتهای اروپایی در قالب اتحادیه اروپا به ثمر نشست.
وینستون چرچیل زمانی این را از معدود راههای پیش روی کشورهای اروپایی برای خروج از بحران فراگیرشان دانسته بود و تجربه نسبتاً موفق آن، میتواند الگویی باشد برای کشورهای منطقه خاورمیانه در شرایط اضطراری پیچیدهی که در آن قرار گرفتهاند؛ انتخاب سیاست هویت یا سیاست توسعه؟