بیتردید «رها» ساخته حسام فرهمند را باید بهترین فیلم نیمهی نخست جشنواره چهل و سوم فیلم فجر محسوب کرد. این فیلم را باید ادامه جریانی در سینمای ایران دانست که موفقیتهای هنری و سینمایی اصغر فرهادی در پی داشته است. با این تفاوت که فرهمند مقلد فرهادی نیست، اگر رد یا نشانه ای از این تاثیر پذیری وجود دارد، نه از منظر مضمونی که از جنبه پرداخت سینمایی و یا شگردهای روایی خاصی است که معمولا در آثار او به شکل بارزی میتوان سراغ گرفت.
فرهمند در این فیلم دستمایهای اجتماعی را مورد استفاده قرار داده است و در دل مصائب و مشکلاتی که یک خانواده از طبقه متوسط شهری با آن دست به گریبان هستند، ماجرایی تراژیک را روایت می کند. تراژدی که پیش از شروع فیلم کلید خورده است و لحظه به لحظه بر عمق درد و تلخی نهفته در آن افزوده میشود.
فیلم حکایت خانوادهای محترم است که از اسب افتاده و بی رحمی های مناسبات اجتماعی امروز رفته رفته آنها از اصل نیز میاندازد. پدر خانواده که روزگاری راننده مترو بوده، بعد از روبه رو شدن با صحنهی خودکشی یک دختر، دچار فروپاشی عصبی شده و نتوانسته به کار خود ادامه دهند. به این ترتیب شرایط خانواده ای که روزگاری جزو قشر متوسط بوده اند، به تدریج بد و بدتر شده است. چنانکه پدر با خرید، تعمیر و فروش اجناس دست دوم و مادر با خیاطی به صورت دستی، هزینههای زندگی شان را تامین می کنند. هرچند که فیلمساز در لحظه هایی (همانند اشاره به میوه ها و شیرینیهایی که پدر خانواده از بهشت زهرا آورده! ) در بیان این بدبختی، زیاده روی و اغراق می کند. اما در بسیاری از لحظه ها پرداختی قابل قبول را از این مسئله ارائه می کند، به گونه ای که کنش و واکنش های بعدی فیلم از شکلی قابل قبول برخوردار باشد.
اگر «رها» فیلم موفقی از کار در آمده مهمترین دلیل آن بهره گرفتن از فیلمنامهای ست که از چفت و بست بسیار خوبی برخوردار است، به گونه ای که هر صحنه یا اتفاقی که در فیلم شاهد آن هستیم، در جایی دیگر بدان ارجاع شده و به شکلی زنجیر وار بر پذیرفتنی شدن کنش و واکنش ها تاثیر گذاشته و در ادامه و در جایی از فیلم دلیل آن روشن شده و بر بار معنایی خاصی دلالت می کند.
یکی از ویژگیهای جذاب فیلم آن است که ذهنیتهای ساخته شده برای تماشاگران را در طول فیلم به هم ریخته و مدام به تماشاگر رودست می زند. در انتهای فیلم درجایی که تصور می کنیم داستان به انتهای خود رسیده، فیلم ادامه یافته و بعد پنهان تازهای از ماجرا روشن می شود و همین مسئله بر تاثیرگذاری بیشتر آن میانجامد.
«رها» حکایت استیصال آدمی و دردهایی است که قشر آسیب پذیر امروز جامعه از آن گریزی ندارند. قشری که رفته رفته به دلیل ناهنجاری های اقتصادی بر تعداد آنها افزوده می شود و جامعه را بیش از پیش مستعد بحرانهای انسانی می سازند.
آدمهای این فیلم بی آنکه واقعا مقصر باشند، در چنبره موقعیت هایی دشوار گرفتار شده اند عوامل گوناگونی که دست به دست هم داده اند و در نهایت ناگاه خود را در شرایطی می یابند که در باور خود و اطرافیانشان نیز نمی گنجد.
«رها» از منظر ظرافتهای سینمایی و عمق بار مفاهیم انسانی و اجتماعی، فیلمیست که از جنبه های مختلفی قابل بررسی و توجه است. اما به طور مختصر آنکه پرداخت سینمایی قابل قبول، بازیهای درخشان شهاب حسینی و غزل شاکری و روایت قدرتمندانه داستانی پر از جزئیات و ظرافت هایی که به زیبایی در هم تنیده شدهاند و بر این واقعیت تاکید میکند که گاه آدمی بیآنکه بداند و یا بخواهد، میتواند معصوم ترین آدمهای پیرامون خود را که بسیار دوستشان میدارد، در شرایطی ملتهب و بحرانی قرار دهد، چنانکه ناآگاهانه خویشتن را به مسلخ ببرند.